ریشه های درخت در اسطوره ها و ادبیات شهاب االدین مهاجر

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

ریشه های درخت در اسطوره ها و ادبیاتشهاب االدین مهاجر

هر زمان سخن از درخت به میان می آید، اغلب افراد به سودمندی این نعمت خدادادی می اندیشند و این که درخت درکنار داشتن ثمرات مختلفی چون میوه، چوب و... می تواند یکی از عوامل مهم در رفع آلودگی هوا باشد. این تصور کاملا درست است و چه بسا در میان فواید مختلف درخت، بسیاری از فایده ها با توجه به محدودیت دانش بشری هنوز کشف نشده اند. اما جدای از منافع مادی درخت، این دوست دیرین طبیعت کارکردهای دیگری نیز دارد و اگر بخواهیم این کارکردها را بشماریم، لازم است سیری در فرهنگ، عقاید، ادبیات، هنر و... داشته باشیم تا به نکاتی در خور توجه دست یابیم.

بی تردید درخت و حضورش در زندگی بشر امری فراتر از این جهان است، زیرا هرگاه از درخت سخن گفته می شود و این که قدمت حضورش در کنار آدمیزاد تا چه اندازه است، اولین نکته ای که به ذهن خطور می کند، سخن از درخت ممنوعه و به همراهش میوه ممنوعه است.

انسان های بدوی و اعصار کهن تصورشان این بود که درخت موجودی زنده است، روح و روان دارد وجالب آن که درکنار مقدس شمردن آن، به اموری چون پرستش درخت روی می آوردند. البته این مقدس شمردن درخت منوط به قوم یا ملتی خاص نمی شود، بلکه در نزد همه اقوام جهان درختان قداست و ارزش خاص خودشان را دارند. به عنوان مثال نزد ایرانیان از هزاران سال پیش درختی چون چنار احترام خاص دارد.

این درخت در نزد مردمان ایران نماد حکومت و سرزندگی بوده است و به خاطر پوست اندازی که هر ساله دارد، نماد حیات دوباره و به دست آوردن جوانی تلقی می شود. البته این قداست درخت چنار در نزد ایرانیان حتی بعد از اسلام هم حائز اهمیت است و مبین این نکته حضور درختان چنار در کنار امام زاده های اقصی نقاط کشور است. جالب است که در اعصار گذشته هرزمان می خواستند انسانی مومن در نزد همگان جایگاه معنوی یابد، او را در کنار و یا زیر درخت چنار به خاک می سپاردند. البته ناگفته نماند برای مردمان ایران، درخت سرو هم اهمیت خاصی داشته و نه تنها این درخت همیشه سر به فلک کشیده را نماد جوانمردی وبخشند گی می دانند، بلکه به خاطر حضور این درخت در بهشت، آن را به ابنیه مقدسی چون مساجد آورده اند و تصویرش را هم درکاشی کاری های مساجد و امام زاده ها عینیت بخشیده اند.

باید گفت هر ملتی برای خود درختان مقدسی داشته و دارد این درختان در سراسر آثار ادبی آن ملت حضوری فعال دارد. مثلا درختی چون نخل برای مردمان مصر، بین النهرین و شبه جزیره عربستان از دیرباز جایگاه خاصی داشته است و چون این درخت همیشه می روید و هرگز شاخ و برگش نمی ریزد و سبز است، از آن تحت عنوان نماد حیات و شادابی یاد می شود.

این همان چیزی است که اغلب در اشعار شاعران عرب به خوبی عیان است. همچنین درختی چون زیتون برای مردمان حاشیه دریای مدیترانه، درختی مقدس است، زیرا از یک طرف روزی رسان است، از طرفی به خاطر حضورش درجنگ هایی که منجر به صلح و یا پیروزی شده، نماد صلح و دوستی است. پس بی دلیل نیست هر زمان به ادبیات مردمانی چون مردم کشور فلسطین نگاه می کنیم، ردپای بسیار برجسته ای از حضور زیتون و باغ های آن را به خوبی مشاهده می کنیم.هر چند بسیاری از ادیان به درخت با دیده تقدس نگاه می کنند اما دین مبین اسلام نگاه جامع و گسترده ای به این آفریده خداوندگار دارد.

اسلام به تمام پدیده های مفید و تمام آفریده های خداوند به چشم پدیده ای قابل تأمل، محترم و حتی آیه و وسیله ای برای شناخت خداوند و نزدیکی به حق تعالی می نگرد و از تمام عناصر طبیعت به عنوان وسیله ای جهت شناخت کامل تر خداوند و نزدیک شدن به ساحت ایشان یاد می کند. پس بر همین اساس در فرهنگ اسلامی درخت نماد زندگی، معرفت و نعمت الهی است و خداوند در قرآن کریم هرگاه از درختان یاد می کند، آنها را نماد قدرت خداوندی و نشانه ای برای تدبر آدمیان معرفی کرده است، چنانچه در سوره مبارکه انعام، آیه ۹۹ چنین آمده است:

«اوست خدایی که از آسمان باران فرو بارد تا هر نبات در آن برویانیم و سبزه ها را از زمین بیرون آوریم و در آن سبزه ها دانه هایی که روی هم چیده شده پدید آوریم و از نخل خوشه هایی پیوسته به هم برانگیزیم و نیز بستان هایی از تاک ها، زیتون و انار که برخی مشابه و برخی نامشابه هم اند، خلق کنیم. به میوه هایش آن گاه که پدید می آیند و آن گاه که می رسند، بنگرید که در آنها عبرت هاست برای آنان که ایمان می آورند.»

به جرات می توان گفت درخت نماد عشق ایرانی است و حضورش در پهنه ادبیات فارسی نه تنها گسترده است، بلکه به آن زیبایی و جلایی خاص داده است. پس بی دلیل نیست در واژه واژه و در بیت بیت اشعار نغز فارسی، عباراتی چون «درخت مهربانی، درخت بیداری، درخت معرفت، درخت کیهانی، درخت جاودانه و... را مشاهده می کنیم؛ آن طور که در «ویس و رامین» اسعد گرگانی بارها می خوانیم.

تو را در دل درخت مهربانی

به چه ماند؟ به گلزار خزانی

مرا در دل درخت مهربانی

به چه ماند؟ به سرو بوستانی

ناگفته نماند این توجه و اهتمام به درخت در ادبیات فارسی ریشه در این موضوع دارد که در فرهنگ وباور ایرانی درخت نمادی مینویی و بهشتی است، زیرا ریشه در خاک دارد. اما رو به آسمان قد می کشد شاخه هایش هماره رو به بالاست و این خود می تواند نشانه ای از روح تشنه انسان در رسیدن به خداوند باشد و به آن مرتبه نمی رسد، مگر با نیایش کردن. پس به همین جهت است در اغلب ابیات و اشعار غنی شعر فارسی هر زمان فرصتی پیش می آید، درختان با اقتدار خودشان را نشان می دهند؛ آن طور که درخت و به تبع آن باغ و بوستان محل رسیدن به معشوق است و همانا تداعی کننده وصال. مثلاً حافظ در جایی می گوید:

شد چمان در چمن حسن و لطافت، لیکن

درگلستان وصالش نچشیدیم و برفت

و گاهی هم این درخت وسیله ای می شود برای نشان دادن عظمت انسان و این که انسان می تواند زندگی طولانی داشته باشد، آن طور که فردوسی در پایان رزم رستم و اسفندیار، آن زمان که تیر به چشمانش می خورد، زمین خوردن اسفندیار را چنین ترسیم می کند؛

خم آورد اسفندیار سروسهی

از او دور شد دانش و فرهی

پس بر همین اساس است که شعر و ادب فارسی مملو شده از حضور درختان که هر کدام از آنها نمادی هستند، به عنوان نمونه بید مجنون در ادب فارسی نماد و نشانه ای سوگواری، عشق بدون شادی است و خود به خود تداعی کننده عاشق دل شکسته و یا درخت انار نماد زایش، ثروت، عشق و جریان یافتن رگ های زندگی است. جالب آن که در این میان درخت گردو به عنوان خرد مکتوم، باروری، طول عمر و مظهر پایداری به هنگام بداقبالی است. اما جدای از آنچه عنوان شد تمام این دوست داشتن ها و آوردن درختان مختلف در پهنه ادبیات فارسی یک نکته را دنبال می کند و آن هم این است که حضور درختان و به تبع آن طبیعت در شعر فارسی، علاوه بر زیبا کردن شعر و استفاده از آرایه هایی چون تشبیه و استعاره، در دل خودش نشان از زایش دوباره دارد و این که حیات دوباره طبیعت و بارور شدن آن، نماد و نشانه ای از قیامت است و خود به خود به انسان موضوع معاد را القا می کند، باشد که همگان از آن درس بگیرند.

لینک منبع

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692