سوررئالیسم؛ رویای خیال‌انگیزِ سینما «نیما رمضانی» / اختصاصی چوک

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

سوررئالیسم؛ رویای خیال‌انگیزِ سینما «نیما رمضانی»

این روزها نمی‌توان تأثیر سوررئالیسم در سینما را منکر شد. کارگردانان و نویسندگان علاقه‌ی عجیبی پیدا کرده‌اند که مرز بین رویا و واقعیت را به هم نزدیک کنند. برخی از آن‌ها همچون دیوید لینچ و کریستوفر نولان، در سال‌های اخیر حتی پا را از این هم فراتر گذاشتند و به معنای سوررئالیسم جان تازه‌ای بخشیدند. به طوری که این مهم تبدیل به عضوی جدا نشدنی از کالبد سینما و هنر شده است.اما سوررئالیسم از کجا آمده؟ معمولاً وقتی بحث پست‌مدرنیسم می‌شود؛ بعضی‌ها فکر می‌کنند که عمری کوتاه دارد و شاید پانزده بیست سال است که از این واژه‌ی استفاده می‌شود، این در حالی است که پست‌مدرنیسم عمری صد و چهل ساله دارد (در مقاله‌ای دیگر از آن هم سخن خواهیم گفت).

سوررئالیسم به عنوان یک متد مدرنیستی اولین بار در دهه‌ی دومِ قرن بیستم مطرح شد. در آن دوران البته کاملاً وارد سینما نشده بود و بیشتر در نقاشی و نوشته‌ها نقش ایفا می‌کرد. ریشه‌ی سوررئالیسم از فرانسه بر‌می‌خیزد. ایمپرِشِنیست‌های فرانسوی (واژه‌ی امپرسیونیست شاید آشناتر باشد) در دهه‌ی بیست برای خودشان جنبشی آغاز کرده بودند و تصمیم داشتند که سینما را دستخوش تغییر کنند. سینمای فرانسه تجاری شده بود و دیگر فیلم‌های تولیدی خودِ کشور فرانسه توانایی رقابت با آثار آمریکایی را در گیشه نداشتند. در این میان ایمپرِشِنیست‌ها قصد داشتند ساختارشکنانه عمل کنند. با اینکه سوررئالیسم در فرانسه به سرعت همه‌گیر شد اما این تغییرات چندان با سلیقه‌ی مردم عادی همخوانی نداشت. تصاویر رویاگونه، پیچیده و دیوانه‌وارِ کارگردانانِ سوررئالیست، مخاطبان را گمراه می‌کرد و در تمام مدت آن‌ها نمی‌دانستند که دارند چه چیزی تماشا می‌کنند. با توجه به محدود بودن وسعت اطلاعات، اکثریت مخاطبین راهی نداشتند که بتوانند از مسائل و اتفاقات روی پرده سر دربیاورند و یا تفسیرش کنند.همانطور که پیش‌تر اشاره کردم، سوررئالیسم از نقاشی، هنر و ادبیات ریشه می‌گیرد. تصاویر عجیب و رمزآلود؛ اتفاقات ناممکن و.. همه چیز به نمایش درمی‌آمد. چیزی که آندره برتون (شاعر و نویسنده‌ی مشهور فرانسوی) آن را "آزادی افکار" می‌خواند. واقعیت هم همین است، ذهنت را باز می‌کنی و هرتصور ناممکن، هرچیزی که در ذهن تو جاری است را به دیگران منتقل می‌کنی. کاری که در آن زمان شاید جاه‌طلبانه

محسوب می‌شد. شاید علت اصلی ورود سوررئالیسم به سینما، آزادی کامل و باز بودنِ این مدیوم برای سازنده باشد که می‌تواند چیزی را فراتر از یک عکس یا نوشته، به صورت ویژوآل و تصویری عرضه کند. با ورود سوررئالیسم به سینما، دیگر بسیاری از چیزها رویا و فراواقعگرایی نبودند، آن‌ها تبدیل به واقعیت شده بودند.

جا دارد اینجا به یکی از بزرگان جنبش سوررئالیسم یعنی لوئیس بونوئلِ اسپانیایی نیز اشاره کنیم که تأثیر به‌سزایی در جا افتادن و همه‌گیر شدنِ سوررئالیسم داشت. اکنون بعد از سال‌ها؛ همچنان از او به عنوان یکی از مشهورترین فیلمسازان سوررئالیست یاد می‌شود که نزدیک به پنجاه سال از عمرِ خود را وقفِ این کار کرد. در کنارِ او؛ سالوادور دالی، نقاش نابغه‌ی اسپانیایی هم جای خود را دارد.

سینمای سورئال همیشه در حال جنگ با همه چیز است. این نوع سینما مشخصاً ضد روایی است. یعنی روایتش عملاً تمامِ مسائل قراردادی روایت را زیر پا می‌گذارد، درون مایه، نوع نگاه و داستان همه چیز در سینمای سوررئالیستی رنگ و بوی دیگری دارد و از هیچ قانونی تبعیت نمی‌کند. اینکه آیا اتفاقات روی پرده دلیلی هم دارند یا توجیه منطقی برای همگی آن‌ها می‌توان پیدا کرد یا خیر، شاید با جوابی همراه نباشد. بسیاری از چیزهایی که مشاهده می‌کنیم، تنها برای تاثیرگذاری هستند. چیزی عجیب و غیر واقعی را لمس کنیم و حتی تلاش کنیم برای اینکه منطقی طرح شود که بتواند پاسخگوی سوالات ما باشد.

تصویرِ آشنای سیاه و سفیدی که مشاهده می‌کنید، همانطور که اشاره شد از اثر کوتاه لوئیس بونوئل می‌باشد. فیلم سگ آندلسی، اثری به شدت سوررئال و تأثیرگذار بود که بعد از سال‌ها، همچنان می‌توان روی آن به عنوان نمونه‌ی برتر سینمایی سوررئالیستی، حساب باز کرد. در این سکانس کاراکترِ مرد با یک تیغ چشم کاراکتر زن را می‌شکافد و زن هم هیچ عکس‌العملی نشان نمی‌دهد. احتمالاً در جواب به اینکه این عمل چه معنایی می‌تواند داشته باشد، همه به این نتیجه برسیم که این رویای یکی از کاراکترهاست و چیزی بیشتر از یک کابوسِ وحشتناک نیست. اما متاسفانه این نظریه اشتباه است و باید گفت با توجه به آزادی که در سوررئالیسم وجود دارد، آفریننده‌ی اثر به خودش این اجازه می‌دهد که هرگونه خط قرمزی را رد کند و هرگونه خشونت و سکانس‌های منزجرکننده و طنزهای غیرقابل پذیرشی را به تصویر بکشد. در واقع می‌توان اینگونه استنباط کرد که هدف اصلی سوررئالیست‌ها این است که تکان‌دهنده‌ترین چیزهای ممکن را به صحنه بیاورند و مخاطب را تحت‌ تأثیر و تفکر خود قرار بدهند. البته شکل‌های مختلفی دارد و همیشه به خشم و مسائل جنسی ختم نمی‌شود و از نگاه زیبایی‌شناسی هم می‌توان آثار فوق‌العاده دلنشینی را (خصوصاً در سال‌های آخر) مشاهده کرد که لذت سینمایی بی‌نظیری را برای مخاطب به ارمغان آوردند. با این حال حتی در آن آثارِ به اصطلاح آرام‌تر و زیباتر، بازهم هیچ گونه منطقی حکمفرما نیست، در غیر این صورت قانون اصلی سوررئالیسم نقص می‌شود. رئالیسم دربردارنده‌ی عناصر مختلفی از آرا، عقاید و روش‌ها، یا آمیزه‌ای از چند روش یا مکتب است که گاهی بدون سنخیت محتوایی یا ارزشی به ما عرضه می‌شوند. (البته همانطور که اشاره کردم، گاهی. در مقابل می‌توان آثار بسیار معناگرایی را نیز پیدا کرد). معمولاً کسانی که علاقه‌مند به فلسفه‌ی هنر هستند و اطلاعات بیشتری از سوررئالیسم در رابطه با آثار هنری و نقاشی دارند، قطعاً می‌توانند بهتر این عناصر را در فیلم‌ها پیدا کنند. به هرحال این نقاشی‌ها هستند که پایه و اساس آثار سوررئال را تشکیل می‌دهند و می‌توان این اشارات را در گوشه و کناره‌های میزانسن و نماهای فیلم پیدا کرد.بعد از نزدیک به نُه سال، کم‌کم غروبِ ایمپرِشِنیست‌های فرانسوی نزدیک شد و این کارگردانان و آفرینندگان متحد از هم گسیخته شدند. در این میان حاشیه هم کم نبود و این سازندگان همه چیز را نسبت به سوررئالیسم می‌سنجیدند. تقریباً از شروع دهه‌ی سی، دیگر خبری از ایمپرِشِنیست‌ها نبود و این جنبش از یادها رفت. اما سوررئالیست‌ها به صورت انفرادی به بقا ادامه دادند و آثار قابل توجهی در طول سال‌ها به مخاطبین عرضه شد. در دو سه دهه‌ی اخیر، علاقه‌ی سازندگان دوباره به سوی سوررئال جلب شده و گویی تمامی کارگردانان صاحب سبک به نحوی سرانجام یک یا دو سکانس رویاگونه در فیلم‌هایشان جای می‌دهند!

از کارگردانان و آثار نام آشنامی‌توانم از تری گیلی‌ام با فیلم"برزیل" و "تصورات دکتر پاراناسوس"،ژان- لوک‌گدار با فیلم "آخر هفته"، آندری تارکوفسکی با فیلم "سولاریس"، دارن آرونفسکی با فیلم "عدد پی"، کریستوفر نولان با فیلم "اینسپشن" و دیوید لینچ با فیلم "کله پاک‌کن"، "مخمل آبی" و "جاده مالهالند"... نام ببرم که فیلم‌های پرطرفداری در نوع خود هستند. فارغ از این مثال‌ها، ردپای سوررئالیسم در بسیاری از آثارِ سینما در اشکال مختلف یافت می‌شود و نمی‌توان تاثیراتِ شگرف آن در سینما را نادیده گرفت.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692