فرنان لژه به ویلیام کلاین: "از گالریها برو بیرون! به معماری فکر کن. به خیابانها فکر کن!"
احتمالاً در نگاه اول، این عکس شما را به خنده واداشتهاست. حق دارید... کنار هم قرار گرفتن چهرهای کودکانه با خشونتی مصنوعی و چهرهای آرام با نگاهی معصوم، فضایی تمسخرآمیز ایجاد کرده است و جالب است بدانید تمامی این حالات، ساختگی و از پیش هماهنگشدهاست.
ویلیام کلین، نقاش، عکاس و فیلمساز معروف امریکایی این عکس را در یکی از خیابانهای نیویورک گرفته است. وقتی ویلیام از بچهها خواست تا با تفنگشان او را نشانه بگیرند، هر دویشان زدند زیر خنده و بعد با کمال میل پیشنهاد او را پذیرفتند... همانطور که در عکس مشخص است پسربچه سمت چپ تمام تلاش خود را کرده تا خشونت و عصبانیت را در حالت چهره و بدنش نشان دهد و پسربچه سمت راست با اینکه قصد داشت نگاه خشمناکی داشته باشد اما نتوانسته و ما در او فقط معصومیت میبینیم و حتی کمی خجالت و کمرویی...
اما هدف ویلیام کلین از گرفتن این عکس چه بوده؟ مطمئناً او هم مانند هر عکاس دیگری، با هر تصویری که ثبت میکند در پی انتقال احساس، مفهوم و یا نوعی نگرش است... شاید بهتر باشد همین حالا "ویلیام کلین" را در گوگل سرچ کنید و عکسهای دیگر او را هم ببینید. بعد از این کار احتمالاً متوجه این نکته خواهید شد که ویلیام از آن دسته عکاسهایی است که تمامی چارچوبها اعم از کادربندی، ترکیببندی و نورپردازیهای رایج و معمول را زیر پا میگذارد، نه برای اینکه به اصول عکاسی تسلط ندارد، بلکه برای انتقال یک مفهوم و طرز فکر...
اگرچه او بعدها به عکاسیِ مد و تبلیغاتی هم روی آورد، اما اینجا بحث بر سر عکاسیِ خیابانیِ اوست. در تمامی عکسهایی که ویلیام از مردمِ عادی در کوچه و خیابان گرفته است، نوعی نابهسامانی، درهمریختگی و شلوغیِ افراطگونهای دیده میشود. او سعی دارد با ایجاد چنین فضایی، اضطراب و تلخی زندگی مدرن را به نمایش بگذارد. خشم پنهانی که در کودکان وجود دارد، بیتفاوتی مردم نسبت به یکدیگر، بیگانه شدن با خود، درگیر شدنِ بیش از حد با مسائل سطحی و روزمره را میتوان در عکسهای ویلیام مشاهده کرد.
او عکسهای خیابانیش را با دوربین لایکای ساده، لنز واید و با فاصله بسیار نزدیک از سوژه تهیه کرده است، زیرا او معقد است ابزار و وسایل پیچیده عکاسی باعث میشود مردم از او فاصله بگیرند و سوژهها هنگام عکاسی حالت مصنوعی و غیرواقعی داشته باشند.