جایگاه ویژه‌ی آینه در شعر ژاله قائم مقامی (بخش نخست) «یاسمن آرنگ» اختصاصی چوک

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

جایگاه ویژه‌ی آینه در شعر ژاله قائم مقامی (بخش نخست) «یاسمن آرنگ» اختصاصی چوک

آینه این آهن مصقول و آهن پرداخت کرده و شیشه و بلور پشت بزیبق کرده که صور اشیای خارجی در آن افتد (لغت نامه‌ی دهخدا) به دلیل برخورداری از ویژگی‌های خاص، در زندگی روزمره و در مراسم گوناگون، در بین عوام و خواص پیوسته حضور دارد. پیشینیان گاه برای آن خواص جادویی قائل بودند؛ گاه آن را مقدس می‌خواندند و گاهی هم برای محافظت از خود آن را نزد خود نگاه می‌داشتند. (جیمز هال،1383،4 و 5)

در ادبیات نیز بازتاب این باورها به خوبی انعکاس یافته و به جنبه‌های گوناگون آن توجه شده است. به طوری که در اساطیر به غیب نمایی آن توجـه می‌شود و در کنار جام کیخسرو (جم) قرار می‌گیرد. در نظرگاه عرفان، انسان را از جهت اینکه مظهر ذات، صفات و اسماء الهی است آیینه خوانده‌اند. در حقیقت در این حیطه آینه، استعاره‌ای از قلب است و زنگار نماد گناه و صیقل نیز نمادی از تزکیه‌ی روح. از این رو وسیله‌ی حل رموز و تجلی گاه اسرار آفرینش و مشاهده‌ی زیبایی‌های پروردگار در نظر گرفته شده است. در روایات دینی مؤمن، آینه‌ی مؤمن خوانده شده از آن جهت که مؤمن باید عیب برادر و خواهر دینی خود را چون آینه بی کینه و همان گونه که هست نه به گزاف و نه به تساهل و به قصد خیرخواهی و زدودن، به او بنماید.

آینه در شعر ژاله

ژاله در اشعارش توجه ویژه‌ای به اشیا نشان داده است. در شعر او اشیای مختلف، طرف صحبت خود اویند. گویی اعضای خانواده‌ی او که با آن‌ها سخن می‌گوید، درد دل می‌کند، از آن‌ها شکوه و گله می‌نماید و انتظار مهربانی و همدلی دارد.

در شعر هر شاعری معمولاً خانواده‌ی او و یا محبوب و به عبارتی هر کس که مورد توجه شاعر است حضور می‌یابد و قطعه یا قطعاتی و یا حتی کل دفتر شعری به آن‌ها هدیه داده می‌شود.

اما در دیوان ژاله، به جز شوهرش که مورد نکوهش و نقادی اوست و مادر و پدر که مورد گله و شکوه‌ی اویند، و در یکی دو جا آن هم به طور گذرا خواهر، برادر و فرزند، شخصی حضور ندارد.

در کتاب روح زن چنین آمده است: «زن علاقه‌ی تامی به اثاثیه یا گیاه و گل خانه‌ی خود دارد نه برای این که مالک آن‌ها است بلکه به این نظر که آن‌ها را موجودات زنده‌ای می‌پندارد که در تحت سرپرستی او قرار گرفته‌اند.» (لمبروزو،1319، 86) سپس نویسنده‌ی این کتاب در ادامه میل جان بخشی به اشیای بی جان را در زنان به دلیل احتیاج مبرمی می‌داند که زن به اظهار مکنونات خود و دریافت انفعالات دیگران دارد که این نیاز وقتی با قوه ابداع و ابتکار جمع شود وی را به جـان بخشی، هم صحبتی و مهرورزی با آن‌ها وا می‌دارد.

«او با اشیاء خانه هم صحبتی نموده و انس و الفت می‌ورزد خلاصه آن که دلبستگی او معنویست، و این امر نیز ارتباطی کامل با غریزه‌ی مادری و روح سرپرستی او دارد... احساسات فوق‌العاده زن نسبت به اشیاء بی جان نه فقط او را از انزوای روحی و عـزلت فکری رهـایی می‌دهـد بلکه برای جامعه و نظام اجتماعی نیز دارای مـزایا و محسنـات انـکارناپذیر و بی شمـاری می‌باشد». (همان، 78)

شخصیت‌های غیرجاندار در شعر ژاله آینه، سماور، چرخ خیاطی، شانه، فِرِگیسو و... است اما او توجه ویژه‌ای نسبت به آینه دارد.

او در چهار شعر بلند خود - از کل 52 قطعه شعری که در دیوانش به چاپ رسیده است - آینه را مخاطب قرار داده، با او به صحبت می‌نشیند که در سه قطعه از آن‌ها آینه را ردیف شعری قرار داده و با قصیده‌ی «تصویری در قاب طلایی» که آن هم گفتگویی در مقابل آینه است ـ بدون توجه به ابیات پراکنده ـ 156 بیت از کل 917 بیت شعر موجود او در دیوان، به آینه و درد دل و گفتگو با آن اختصاص دارد. بدین معنی سزاوار است او را نیز «شاعر آینه‌ها» بنامیم.

آینه در دیـوان ژاله، نه تنـها از نظر بسامد واژه با دیـوان دیگر شاعــران متفاوت است بلکه او جور دیگـر به آینـه می‌نگرد. می‌توان گفت که آیینه در دیوان ژاله دارای سه نقش متفاوت است.

بازتاب زیبایی

در جای جای دیوان، ژاله آینه را گواه زیبایی‌اش می‌داند. آن جا که آینه میان زیبایی او و خواهرانش به داوری می‌نشیند ژاله چنین می‌گوید:

مانده با یادت که من با خواهران خویشتن

انجمن کردیم و شد شوری به پا ای آینه

هریک از ما دعوی زیباتری می‌کرد و من

با تو گفتم کی است زیباتر ز ما ای آینه

چشمک‌شیرین و لبخند دلاویزت‌به لطف

خواند زیباتر در آن محفل مرا ای آینه

هم نگفتی‌غیرازاین‌هرکس‌که مانند تو بود

داور و صافی دل وحسن آشنا ای آینه

راستی هم دلرباتر بودم از اقران خویش

خودتویی برصدق این دعوی گوا ای آینه

(ص 59)

در واقع آینه با جلوه‌گر ساختن زیبایی‌های ژاله و توجه به آن گویی به نیاز درونی او پاسخ می‌دهد زیرا که ژاله تحسین و تمجید زیبایی زن را غذای روح او می‌داند و آینه این خلأ عاطفی را برای او پر می-کند.

سپس او به علت این علاقه و دلبستگی زن به آینه اشاره می‌نماید که همان میل زن به جوان دانستن و جذاب بودن خویش است:

شایداین‌دلبستگی‌ازخودپرستی‌های ماست

تا جوانم خوانی و شیرین ادا ای آینه

از غذای روح زن یعنی جمال روی من

سرکن آخر قصه‌ای شادی فزا ای آینه

(دیوان ژاله، ص 63)

خودیابی و سرگشتگی

گویا ژاله با ذکر پرسش‌های پی درپی، در آینه به دنبال حقیقت خود می‌گردد و این خودیابی حضور دیگر آینه در شعر اوست. آن جا که در ملاقات او با این منِ بیگانه دچار اندوه، سرگشتگی و حیرت می‌شود:

کیست این دیوانه‌ی آتش نگاه‌ای آینه

تیره شد چشمم ازین دود سیاه‌ای آینه

در پس پشت من استاده ست و رو در روی تست

این پریشان طره این وحشی نگاه‌ای آینه

این منم یا نقشی از افکار دودانگیز من

شد در آبی قیرگون گرم شناه‌ای آینه...

این منم یا صورتی ممسوخ و دیگرگون شده است

        

مُردم از وحشت خموشی چند آه‌ای آینه...

جای حیرت نیست کز دیدار این بیگانه «من»

دل برآرد نعره‌ی واحیرتاه ‌ای آینه (ص 28)

آینه در شعر ژاله در بیشتر موارد نقشی محوری بعد از خود او دارد. اما گاهی نیز پس از منِ گمشده‌ای که در آن به جستجویش می‌پردازد نقش سوم لحاظ می‌شود.

او گاه بین خودش و تصویرش در آینه قائل به وجود تفاوت‌هایی است:

من گلی بی‌خار و شمعی خوش فروغم کیست این

من نشــاط افزایم و او عمــرکاه‌ای آینـه

ماهــرویم ماه کی باشد غمـی ای نقش بنــد

زادســروم سـرو کی مـانـد دوتاه‌ای آینـه (ص 28)

برگرفته از کتاب بیدار خاموش، نشر برزآفرین، 1393

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692