شعر بومی تاریخچه و زمان مشخصی ندارد و به لهجههای مختلف در بین مردم به صورتهای گوناگونی خوانده میشود و نمونههای آن پهلویات بابا طاهر و انواع لالاییها، واسونک ها، ترانهها، متلها و یا حتی نوحهها نیز میباشد که به لهجههای مختلفی بین مردم رواج داشته و شکلی از بومی گرایی بوده است امااگر بخواهیم عمیق تر به این نوع شعر (بومی) نگاه کنیم از زمان ظهور نیما شعر بومی در ادبیات رسمیت بیشتری پیدا کرد زیرا نیما سرزمین مازندران و طبیعت آن مکان را در دامنهی شعر خود گسترد به طور مثال (ماخ اولاً، اسم رود)- (وازنا، دره و یا کوه)- و ...
بعد از نیما بسیاری از شاعران با توجه به اقلیم و طبیعت خود از آن چه که میبینند با خلاقیت هنری خویش عرصهی تخیل را به ساحت شعری میکشانند مثلاً عدهای مانند منوچهر آتشی در (شعر بومی بوشهر) و یا هوشنگ چالنگی (شعر ایلات بختیاری) طبیعت اقلیم خود را در شعر گنجاندند و سپس به زبان و عقاید و رسوم و فرهنگ خود در شعر پرداختند.از نظر بومیسرایی آتشی در جایگاه ویژهای قرار دارد و دیگران هم یا راه آتشی را ادامه دادند و یا از کنار آتشی عبور کردند آتشی از شعر آهنگی دیگر تا شعرهای آخرینش حواسش به تمامی جریانهای اقلیمی بوشهر بود مثلاً در شعر ظهور (عبدوی جت)، نخلها کشتیها، دریا، پرندهها تا گیاهان سوختهی دشتستان تا حتی اسطورهی پری زدگی را آورده است و حتی در بیوگرافی خود نیز نوشت من در جوانی پری زده شدم و کلاً نگاهی بومیگرا داشت. و شاعران شهرهای دیگر نیز با تأثیر از آتشی شعرهای گوناگونی سرودند و بعد با نگاهی نو
شعرهای دیگری با لهجههای مختلف (لری، ترکی، کردی، گیلکی)، و همچنین دیگر لهجهها وارد شعر شد و در واقع یکی از خوبیها و مزیتهای توجه به بومیگرایی و حتی شعر لهجه یا گویشی در شعر سپید آزادسازی پتانسیل زبان و همینطور احیا یا زنده نگهداشتن بعضی واژهها و آداب و سنن محلی و لوکال نیز میباشد.در شمال شاعر دیگری به نام شیون فومنی آداب و رسوم گیلکی را در شعر به خوبی باز تاب داد. (گیشه دِمَرده - رودخانهی عروس گم شده) یکی از نمونههای شعری موفق اوست. در شیراز نیز از بیژن سمندر و یدالله طارمی شعرهای خوبی به لهجه شیرازی سرودهاند و همچنین افسر بختیاری به زبان لری و احمد انصاری در نور آباد فارس شعر را با لهجهی لری و بومی میسراید. دیگر ژانرهای ادبی نیز جایگاه ویژهای در بومی سرایی دارند که در زمانی دیگر به این مقوله میپردازم.■