توضیح: این غزل در بحر رمل مثمن مخبون محذوف و با ردیف "غزلم" سروده شده است که شاعر این شعر را برای دخترش غزل نوشته است. به دلیل تفاوتهای فراوانی که در ساختار زبان ترکی و فارسی وجود دارد، در ترجمهی شعر مجبور شدم کاملاً ساختار غزل وار شعر را به هم بزنم و حتی برای گیرایی هرچه بیشتر ردیف "غزل" را در پرانتز () قرار دادم که علاوه بر حفظ وفاداریم به متن اصلی، امکان حذف آن در خوانش شعر نیز فراهم باشد. چرا که به نظرم تکرار مدام غزل در ترجمهی فارسی که ساختار غزل را از دست داده است از زیبایی شعر میکاهد، در صورتی که در متن اصلی که به زبان ترکی است، گیرایی غزل را دو چندان کرده است.
همچنین در تلاش برای ترجمهی دقیق ابیات، قوافی شعر نیز کاملاً از بین رفتهاند و به طور کلی چیزی از ساختار اصلی شعر باقی نمانده است.
چشمت را باز کن تا گلها از خواب بیدار شود (غزلم)
چشمت را باز کن تا خورشید از نگاهت شرمسار شود. (غزلم)
زیبا روی من، ماه هم قادر نیست زیباتر از تو را به عمرش دیده باشد.
به ماه نگاه کن تا از حسد پاره پاره شود. (غزلم)
گلها با وجود تو معنای خود را از دست دادهاند گل من، بلند شو و در گلشن قدم بردار.
تا که پروانهها دور سرت بگردند (غزلم)
با سیر چمنزار، سرو و سمن را مدهوش کن
و بگذار عطر نامت بریزد در دل باغها (غزلم)
خورشید چیست؟ ماهچیست؟ ستاره چیست؟ نام تمام خوبرویان
با وجود تو باید سیاه شود. (غزلم)
ابروانت، مژگانت، چشمهایت، ماندهام
قلمم را به وصف کدام یک در آورم. کدام یک (غزلم)
تو را که به آغوش میکشم از صمیم قلب می گویم
کاش میشد دور زمان همین جا از چرخیدن باز ایستد! (غزلم)
باز ایستد و یا هر لحظه و هر ثانیهاش
به یک سال بدل گردد و هر سالش به اندازهی یک عمر طول بکشد. (غزلم)
دهان هر آن کس که بخواهد تو را زخم زبان بزند، خشک
و زبانش را تا عمر دارد سوزان ببینم. (غزلم)
غم اطرافیان برای من کافیست، تو دیگر غصه نخور
نگذار که غم روی غم تلنبار شود. (غزلم)
عزیزکم گریه نکن. غصه نخور تا گلها باز شوند.
طوری بخند که پدرت تمام غمها را انکار کند. (غزلم)
آچ گؤزون قوی یوخودان گوللر اویانسین غزلیم
آچ گؤزون قوی باخیشیندان گون اوتانسین غزلیم
گؤره بیلمز گؤزه لیم آیدا اوزونده ن گؤزه لین
باخ آیا قوی حسدینده ن پارالانسین غزلیم
سن اولان یئرده گولوم! گول نئدی؟ دور گولشنی گه ز
قوی سنین باشیوا پروانه دولانسین غزلیم
چیخ چمن سئیرینه، مدهوش ائله سروی، سمنی
قوی آدین عطر کیمی باغدا جالانسین غزلیم
گون نئدی؟ آی نئدی؟ اولدوز نئدی؟ گؤیچکلر آدی
سن اولان یئرده گره کدیر قارالانسین غزلیم
قالمیشام قاشیوی، کیپریک لریوی، گؤزلریوی
قلمیم هانسینی وصف ائیله یه؟ هانسین؟ غزلیم!
سنی آغوشه چکنده اوره ییمده ن دئیه رم
اولاً کاش دور زامان بوردا دایانسین غزلیم
یا دایانسین یادا هر لحظه نی هر ثانیه نی
بئر ایل اولسون، ایلی بئر عومر اوزانسین غزلیم
سنی هر کیم دیله چالسا، گؤروم آغزی قوروسون
گؤروم آغزیندا عومور کن دیلی یانسین غزلیم
ائلیمین غملری بسدیر منه، سن غم یئمه دای
قویما غم، غملرین اوستونده قالانسین غزلیم
آغلاما، غم یئمه قوی گوللر آچیلسین بالاجان
ائله گول کی قوی آتان غملری دانسین غزلیم ■
منتشر شده در فصلنامه شعر چوک شماره 4، یادنامه حسین منزوی، بهار 94