معرفی و تحلیل فیلم «برخیز (Get on Up)» کارگردان «تیت تیلور»؛ «ساحل رحیمی‌پور»

چاپ تاریخ انتشار:

معرفی و تحلیل فیلم «برخیز (Get on Up)» کارگردان «تیت تیلور»؛ «ساحل رحیمی‌پور»

نویسندگان: جز باترورث و جان هنری باترورث/ بازیگران: چدویک بوزمن نلسان الیس دن آکروید

ژانر: بیوگرافی درام؛ مدت زمان: ۱۳۹ دقیقه/ زبان: انگلیسی؛ تاریخ انتشار: آگوست ۲۰۱۴

بررسی فیلم: فیلم «برخیز» براساس داستان زندگیِ سلطان فانک، «جیمز براون» ساخته شده است. فیلمی ۱۳۹ دقیقه‌ای که پایش را فراتر از یک بیوگرافیِ ساده گذاشته و دست به بازآفرینی مجدد آهنگ‌ها، اجراهای پرشور و خلاقانه‌ی این اسطوره‌ی موسیقی زده است. «چدویک بوزمن» که در نقش «جیمز براون» ظاهرشده، به حق توانسته اجرای خوب و تاثیرگذاری را از خود به نمایش درآورد. به نحوی که می‌توان بازیِ قدرتمند او را نقطه‌ی عطف فیلم دانست. «چدویک بوزمن» به خوبی توانسته «جیمز براون» را از دوران نوجوانی تا می‌انسالی به تصویر بکشد. به گونه‌ای که تبدیل به عنصری حیاتی درفیلم شده است.

اما در رابطه با شخصیت‌پردازیِ «جیمز براون»، باید گفت که فیلم‌نامه نویسان اثر، به هیچ وجه قصد ساختن یک بت را نداشته‌اند. آن‌ها در پی ایجاد یک شخصیت اتوکشیده و بی‌اشتباه نبوده‌اند بلکه با زیرکی و زیبایی، مصائب و مشکلاتی که «جیمز براون» از کودکی تا دوران جوانی کشیده است را مطرح می‌کنند تا بیننده دلیل رفتارهای آتی‌اش را بداند. شاید بتوان به این نکته‌ی روان‌شناسانه رسید که «براون» در اثرتحمل رنج‌ها و ترک شدنش از سوی پدر و مادر، دوست دارد همه را از بالا نگاه کند و درپی حفظ موقعیت مکانی و زمانی خویش است! و این رویکرد موجب به وجودآمدن

تنش‌هایی میان او و دیگر افراد از جمله همسرانش و همین‌طور بهترین دوستش «بابی بایرد» با بازی «نلسان الیس» می‌شود. «جیمز براون» درطول داستان، درمی‌یابد که همه چیز تغییرپذیر است و رویه‌ی او نتیجه‌ای نخواهد داشت جز سقوطش به دره‌های فراموشی. درسی که به مرور زمان و با بالارفتن سنش، می‌گیرد. اگر بخواهیم از لحاظ شخصیت‌پردازی به کاراکترها نگاه کنیم، نویسندگان فیلنامه موفق بوده‌اند و تلاش کرده‌اند به وسیله‌ی به هم ریختن وقایع زندگیِ «براون»، فیلم را از حالت روایت خطی خارج کنند. هرچند که درچند قسمت فیلم، این پرش‌های زمانی نه تنها به نفع فیلم و پیشبرد درستش نیست، بلکه روایت پیش روی مخاطب را هم کُند می‌کند و از گیرایی سکانس‌های قبلی می‌کاهد.

به‌هرحال، فیلم «برخیز» از زمان حال و دوران میانسالیِ «جیمز براون» شروع می‌شود و با فلش بک‌های مختلفی برمی‌گردد به کودکی او، به رابطه‌اش با مادر و پدرش، به چگونگی آشنایی‌اش با موسیقی و هم گروهی‌هایش و همین طور استعداد ذاتی‌اش در زمینه‌ی موسیقی و رهبری یک گروه.

اما نکته‌ی دیگری هم وجود دارد که می‌تواند تا اندازه‌ای برای بیننده آزاردهنده باشد و آن زمان‌هایی ‌است که خود شخصیت یعنی «جیمز براون» مستقیم به دوربین نگاه می‌کند و مونولوگ‌هایش را به گوش مخاطبانش می‌رساند. گویی که هیچ فکرخاصی پشت این عمل نیست! چراکه بیننده از خود می‌پرسد: «اصلاً این کار برای چیست؟» این درست که روایت با زاویه دید شخصیت اصلی‌داستان پیش می‌رود و در تمام صحنه‌ها حضورش محسوس است ولی چشم دوختن به دوربین، امری غیرضروری به حساب می‌آید و موجب جذابیت بیشتر فیلم نمی‌شود بلکه باعث به تصویرکشیدن صحنه‌هایی لوس و بی‌مایه می‌شود.

درکل می‌توان گفت فیلم «برخیز» از تعلیق خوبی برخوردار است و بازیِ باورپذیر و عالیِ «چدویک بوزمن» هم نقش بسزایی در ایجاد این کشش دارد. به خصوص اینکه فیلم پر است از آهنگ‌های فانک و پرانرژی که این موضوع می‌تواند برای علاقه‌مندان به موسیقی خوشایند باشد.