جلوه های عشق در مجموعه شعر"پریشان سالگی" اثرِ صبا کاظمیان سلبی ناز رستمی

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

جلوه های عشق در مجموعه شعرپریشان سالگی اثرِ صبا کاظمیانسلبی ناز رستمی

  «پریشان سالگی»سومین مجموعه شعر صبا کاظمیان است که شامل چهل و نه قطعه شعر سپید در 63صفحه ،توسط ناشر تخصصی شعر، فصل پنجم منتشر شده است. مجموعه ای که درحقیقت کامل کننده ی«رودهای بی خانه» می باشد. تاکید شاعر بر اندیشه ، عاطفه علاوه بر کردار عاشقانه ،مارا بیشتر به شناخت احساسی وتحلیل ویژگی ها در حوزه ی آرمانی شاعر به عنوان یک زن رهنمون می کند.

   اشعار کاظمیان علاوه بر سادگی از تصویرهای هنری، لحن تعارف آمیز عاشقانه، احساسات رقیق همراه با افسوس و دریغ ، تم های برخاسته ازخجالت وحیا، دلجویی، خواهش ودرخواست و عینیت بخشیدن به اندیشه های انتزاعی و نماد پردازی به مفهوم بهره جستن از عناصر ادبی برای القای مفاهیم به ذهن مخاطب بر مبنای همین خصیصه ستودنی می کند. گاهی نیز در اشعارش نابودی را بر زندگی ترجیح می دهدکه البته این طرز تفکر و شیوه ی نرم احساسی نمی تواند حقد وکینه ی زنان امروزی باشد که همه چیز را از دریچه ی بدبینی و افسردگی بنگرند و خود را از هر گونه شادی های مسرت بخش تهی نمایند.

   «پریشان سالگی»نام تامل برانگیزی داردکه از همین زوایا نیزمی توان تصاویر بکر، رگه های قوی تخیل،رویکردهای نوستالوژیکِ بسیارموثر رابرتارو پوداین مجموعه احساس کرد.شعری آبستن عشقی افلاطونی که ازجهان بینی و فلسفه ای خاص سرچشمه می گیرد که به سادگی نیز تاویل پذیر نیست. بی گمان آفرینش این اندیشه را اینگونه نیز می توان ارزیابی کرد:

الف.اینکه شعرچگونه دراختیار شاعر قرارگرفته که فهم و درک آن از مسائل ریز روزمره ،مخاطب را آگاهانه با نسخه های مختلفی ازحال و هوای های زندگی روبرو می کند. مخاطبی که تخمه ی شعردر بن دندان هایش می شکند آیا اندیشه و احساساتش بیانگر نوعی از زبان بازی شاعرست یا شوق و علاقه وافر شاعری که به سادگی نمی تواند از کنار این خوشی و ناخوشی ها بگذرد. یا اینکه مخاطب تنها پوششی برای تن پوش این دغدغه هاست؟

ب. توجه کاظمیان به زندگی و عشق بی تردید از آموزه های اخلاقی و فلسفی که از زبان خود به عنوان یک مخاطب بهره می گیرد در حقیقت می تواند یک طرف قضیه باشد یا این بینش امکان پذیرنیست،مگر اینکه استعدادی ذاتی و فطری در بن مایه های اندیشه ی شاعر نهفته باشد؟!

ج. آیا تصویر روی جلد کتاب در صدد جان بخشیدن به عواطفی ست که در جستجوی رازهای شگفت انگیز وسر به مهر جهانی که جلوه های حیات بخش زندگی ،مرگ، عشق،جنگ،صلح و...کلام وی را متاثر ازپدیده هایی می کندکه همواره دستخوش تغییر و تحول است و یا به عبارت دیگر، بی ثباتی زندگی و عمر کوتاه آدمی ست که این چنین مخاطب را به خوش باشی پنهانی واز خلال آن به التذاذ از زندگی دعوت می کند؟البته شاعری که با مهارت تمام امور دنیوی واخروی را در هم تنیده و به این امر توجه می کند:«دریاب دمی که با طرب می گذرد» نمی تواند سطحی از روی امور زندگی گذشته باشد؟!

   درحقیقت شعر،هنر مواجهه ي ما با خودمان و به تبع آن مواجهه با جهانی ست که در برگشت پذیری معانی وپی بردن موجود در آن،نه با پوسته ی جان و بلکه با روح تنیده در مغزیا به عبارتی؛ضرورت گفتن ها وتجربه ی شنیدن ها را در ساده ترین معناپابه پای این شگردهای تصویری و حرکت های شتاب دهنده،چنان با مخاطب همراه وهمگام می کند که گویی این جسم فانی شاعر نیست که شعر را به آرامش،جنگ، مرگ، احساس، عشق و...ترغیب می کند،بلکه جهانی منبعث از روح و روانی ست که با زبانی نرم، موجز غنای محصول این هنر رابا هرگونه توصیف احساسی عاطفی، جوهر و عرض ، وحدت و کثرت، فرع و اصل را از هم جدا و آنگاه با حالتی هنرمندانه به تفاوت ها و تضادهای حاکم در شعر جهان نیز دامن می زند. کاظمیان این گونه شعله ی اشتیاق مخاطب را نه تنها درمعنا ،بلکه درظاهر نیزبه عنوان عنصر ضروری شعرکه نشان دهنده ی اهمیت آن در نزد شاعرمی باشد، بیان می کند.

   با دقت وبررسی دراین مجموعه شعر می توان جلوه های عشق را اساسی ترین موضوعی دانست که کاظمیان بدان پرداخته است.درونی ترین موضوعی که نمایانگر ظرایف ادبی، تشبیهات و استعاره ی بدیع ، خلاقیت در آفرینش تصاویر محسوس و جاندار که هرکدام به طریقی وصف حال شاعر از لحظه ها، رویدادها، گفته ها، کردارهای عاشقانه ای که با بیانی سمبلیک در آن ها مشهود است.

   جلوه های عشق دراشعار کاظمیان با جهان بینی ضد و نقیضی نیز روبروست. معتقدم که عشق گاهی دراشعار کاظمیان فرازمینی ست.گاهی نیز عاشقانه های صرفا"محدود به محبوب یا معشوق زمینی نیز با استناد به آن قسمت مهمی از این مجموعه که اختصاص به زن، مادر، همسر و در نهایت به عشقی می پردازد که نوع نگاهش را در این راستا شفاف تر بیان می کند. در«پریشان سالگی» عشق بیش از هر چیزی بی پرواست. انتخاب مضامین دراین دامنه بکر، طبیعی، گاهی نیز رام نشدنی ست. در حقیقت اسب چموشی که مدام احساس دلبستگی و وابستگی اش را از مرغزارهای دوردست سراغ می گیرد، از آب هایی آن دست که هیچ ذائقه ای آن را نچشیده باشد.

جلوه های بارز عشق :

1)محبوب

می ترسم همه چیز به عقب برگردد

آن جا که نوح ،

جفت ها را اشتباهی برد

ومردی در تماشای رفتن کشتی

غرق شد(ص 33)

   منظور از محبوب یا معشوق می تواند یک عشق سمبلیک نیز باشد. عشقی که با بیان "دوستت دارم" طوری در کنار هم قرار می گیرد که گویی هیچ چیز به اندازه ی آن ارزشمند نیست که محبوبش این گونه دریابد. کاظمیان باز گو کننده ی عشق های روشن ،شفاف، در عین حال بی پرواست. به وضوح جسارت در کنار بیم و ترس پدیدار گشته و ترس منبع عاطفه ای می شود که عشق امنیتش را فراهم می کند. کلماتی چون؛جفت، رفیق، محبوب،مردی و...،که هرکدام به شکلی ،طریقی تاثیر گذار زندگیش بوده است.

همیشه رازهایمان

از قلب هایمان بزرگتر بود

آه ،

جفت واقعی ام !

هنوز هم کسی

نسبت تورا

با عروسکم نمی داند.(ص37)

   هدف اززندگی و عشق درحقیقت دست یافتن به کمال است ومی توان اینگونه ارزیابی کردکه برای هر زنی"رویا"پروری و"رویا"پردازی یکی از راههای وصول به کمال است. رویاههایی که شاید بیشترین آن در خلسه صورت می پذیرد،اما به صورت مکاشفه نیز برای آن فرد اتفاق می افتد. به راستی که مقوله ی عشق تازه ترین و گسترده ترین عاملی ست که قدرت زمینی و فرازمینی دارد. کاظمیان با استفاده از همین قدرت ،عشق را با نگاه فراگیر خود و توجه به انواع آن از نظر اخلاقی با محیطی که در آن می زیسته، همسو می بیند.

2)همسر

   ازدیگر جلوه های بارز در مجموعه اشعار«پریشان سالگی»حضور چشم گیر استعاره های ست که در پیوند شاعر با عشق و زندگی تنها عنصرخالصی ست که بیش ترین ارتباط را با شعردارد. این گرایش گاهی چنان عقلانی می شود که در مشارکت عاطفه و احساس به نوعی دچار توهم می گردد.

مردی

که آبی رگ هایش

با بوسه های من می تپید

سرخ ،

تو نبودی!

رویای تو بود.(ص50)

البته مضامین عشق در اشعار کاظمیان هرچند از نوع حسی-عقلی ست،به هیچ وجه سهل الوصول نیست. چنان بالیده وبزرگ می شود که گویی عشق برای خودش چارچوبی دارد. تا آن جا که هر"دوستت دارم" دراشعارش محرک پویایی ،زیبایی ، زندگی، مرگ با عزت، عشق پاک و مقدس و...از هرگونه حسب الحال های متظاهرانه دور گشته و بصیرت عشق را درحالت هوشیاری نیز درک می کند. ترکیباتی چون؛ ابر بارور، تندیس مردی، دیکتاتوری پیر، میز قمار،جنس تاریخ و...که هرکدام به نحوی تلخ ترین و شیرین ترین لحظات را در سلک شعرش رنگ دیگری به خود گرفته و تحولی مثبت با آمیزش اندیشه وخرد ،جمال مخصوصی یافته است.

3) مادر

مادرم

پیر شد

احساس می کنم

دیوار

به پبچکش تکیه داده است.(24)

   خمیرمایه ی هرعشقی خلاصه ی کلمه ی"مادر" است. گاهی اغراق و توصیف ،پذیرش مهر ومحبت و پای بندی به این موجود مقدس از او بزرگ ترین تندیس عشق می سازد. کاظمیان عشق و محبت مادرانه را از لوازم باطنی اخلاص یاد می کند. در تبیین و توجیه عشق به مادر چنان زیبا شعر می گوید که خود نیز تابع احساسی می داند که در درونش می جوشد.

هر بار دیدمت

بچه گنجشکی

از دلم زمین افتاد

حالا

آشیانه ی خالی

برای دست های تو پر می زند.(ص28)

یا

زندگی را دوست دارم

مثل مادری

که کودک ناقص را!(ص38)

4) حب الوطن

   در نهایت"حب الوطن"از دیگر مقوله هایی ست که کاظمیان با درایت و شجاعت به تعبیر آن می پردازد. آنچه وطن را در نظر وی ستودنی می کند،گسترش اندیشه های آرمانی،از جنگ، مرگ، بمب و...انگیزه های درونی و کشش های لازم برای دستیابی به افق های پهناور در منظرگاهش درحقیقت راه های وصول به کمال و خوشبختی است که با دستگاهای فکری جدیدی به کشف تازه ای از عشق بر می آید. بدیهی ست که کاظمیان در دوره ی تکامل خود، از پریشان سالگی دم زند.از بمب های خوشه ای واز پدری که جای زخمش مثل نام قبلی میدان ها و شهرها فراموش شده باشد. این دغدغه ها در کنار تشبیهات و نمادها در تحلیل اتفاقات زندگی از نظر رویکردهای فکری به یکدیگر نزدیک تر می شود.

سرزمین من !

کدام مصرع از رباعی فصل ها را

فراموش کرده ای

که کوچ می کنند و بر نمی گردند؟(15)

گاهی نیزکلی نگری دراین مقوله جلوه گاه تضادهای دوگانه وانعکاس تصاویرمرگ و زندگی،عشق وجدایی،خشم و محبت،مهمان نوازی و غریب نوازی، باز نمایی جلوه های ستایش انگیز در توصیف آب و خاک با هنرمندی تمام تجربه و احساس درونی خویش را با بیانی شاعرانه تر به مخاطب القا می کند. حتا از اندیشه های عینی و مادی نیز برای بیان افکار خود که خود مستلزم نوعی آگاهی ست، ابایی ندارد.

    

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692