آشنایی با برندگان جایزه نوبل ادبیات/ دوریس لسینگ؛ بهاره ارشدریاحی

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

دوریس لسینگ- شاعر،‌ رمان‌نویس و نمایشنامه‌نویس- در سال 1919 با نام اصلی دوریس می تایلر (Doris May Tayler) از پدر و مادری انگلیسی در ایران به دنیا آمد. پدرش کارمند بانک شاهنشاهی بود. والدین او در سال 1925 به رودزیای جنوبی که اکنون زیمبابوه نامیده می‌شود، رفتند و او سال‌های کودکی و نوجوانی را در مزرعه‌ای در این کشور گذراند.

 

او در 15 سالگی مدرسه را ترک کرد و از آن پس تحصیل را به‌طور شخصی ادامه داد.

در سال 1939 با فرانک ویزدام ازدواج کرد، ولی در سال 1943 با دو فرزند از او طلاق گرفت. او سپس با فعال سیاسی آلمانی گاتفرید لسینگ ازدواج کرد، اما در سال 1949 از او هم طلاق گرفت و با پسر کوچکش و دست‌نوشته اولین رمانش "علف‌ها آواز می‌خوانند" به انگلیس رفت.

مجموعه رمان‌های او به نام "کودکان خشونت" حول یک شخصیت مرکزی به نام مارتا کوئست که بین سال‌های 1952 و 1969 به چاپ رسید، برای اولین بار به‌عنوان یک نویسنده و فمینیست به او اعتبار بخشید.

تمایلات سیاسی رادیکال او باعث پیوستن او به حزب کمونیست انگلیس شد، اما در سال 1956 در هنگام اشغال مجارستان به‌وسیله شوروی از حزب استعفا داد و دیگر به آنجا بازنگشت.

لسینگ در دهه 1980 که محبوبیتش در حال افول بود، تصمیم گرفت تا اهمیت نام نویسنده در انتشار کتاب به آزمون بگذارد و برای همین رمانش را با نامی مستعار برای ناشر فرستاد تا رد شدن چاپ آن را ببیند. این کتاب بعدها پس از روشن شدن هویت واقعی نویسنده به چاپ رسید.

او در طول سال‌ها به‌طور فزاینده به انتقاد صریح از اوضاع آفریقا به‌خصوص فساد و حیف‌ومیل دولت‌های کشورهای آفریقایی پرداخت. او که در سال 1956 از ورود به آفریقای جنوبی منع شده بود، نهایتاً در سال 1995 پس از سقوط آپارتاید توانست وارد آفریقای جنوبی شود.

رمان او در سال 1985 با نام "تروریست خوب" در مورد یک زن جوان نابالغ که به یک حلقه تروریستی می‌پیوندد، امروز بازتابی قوی یافته است.

داستان‌های لسینگ عموماً در سه زمینه طبقه‌بندی می‌شوند: داستان‌هایی با مضامین کمونیستی (۱۹۴۴-۵۶) که مربوط است به دورانی که او مقاله‌های رادیکال اجتماعی می‌نوشت (او بعدها در ۸۵ با کتاب «تروریست خوب» گریزی دوباره به آن‌ها زده است)، «مضامین روان‌شناسانه» (۱۹۵۶-۶۹) و عاقبت مضامین صوفیانه که در داستان‌های علمی تخیلی وی در مجموعه داستان «کانوپوس» پرداخته می‌شوند.

داستان‌های لسینگ عموماً در سه زمینه طبقه‌بندی می‌شوند: داستان‌هایی با مضامین کمونیستی (۱۹۴۴-۵۶) که مربوط است به دورانی که او مقاله‌های رادیکال اجتماعی می‌نوشت.

در سال 2007 موفق به دریافت جایزه‌ی نوبل ادبیات شد.

لسینگ یازدهمین زن نویسنده‌ای بود که موفق به دریافت اینجایزه‌ی معتبر ادبی می‌شد و اکنون عنوان مسن‌ترین برنده‌ی نوبل ادبیات را در اختیار دارد.

لسینگ هم‌اکنون در حومه لندن در هامپستد زندگی می‌کند، در سال‌های اخیر چندین اثر علمی- تخیلی نوشته است.

  • ·کتاب‌های دوریس لسینگ:

   - علف‌ها آواز می‌خوانند (1949)

-         مجموعه 5 رمان و یک مجموعه داستان "کودکان خشونت" (1959-69)

-         مجموعه داستان عادت عشق ورزیدن (1957)

-         دفترچه طلائی (1962)

-         گزارش هبوط به دوزخ (1971)

-         مجموعه مقالات یک صدای ضعیف شخصی (1974)

-         مجموعه کانوپوس در آرگوس (شامل 5 رمان علمی تخیلی) (1979-83)

-         یک تروریست خوب (1985)

-         فرزند پنجم (1988)

-         باد دنیای ما را با خود خواهد برد (1987)

-         باز عشق (1996)

-         بن در جهان (دنباله‌ی فرزند پنجم (2000)

-         شکاف (2007)

-         آلفرد و امیلی (2008)

سبک نوشتاری نویسنده:

  • دوریس لسینگ در اکثر ژانرهای ادبی تبحر دارد و اخیراً ژانر علمی تخیلی را تجربه می‌کند. وی تابع مد ادبی روز نیست و بیشتر بنا به ریشه‌های عمیق فکری و سیاسی اجتماعی خود در دوره‌های مختلف زندگی‌اش دست به خلق اثر زده است؛ بنابراین نوشته‌هایش سراسر تجربه و زندگی است.
  • از نظر ظاهر نوشتاری، در این رمان نویسنده فصل‌های رمان را شماره‌بندی یا عنوان‌بندی نکرده است
  • · چنانچه مترجم نیز در مقدمه‌ی کتاب به این موضوع اشاره کرده، از نظر محتوایی و مفهومی نیز رمان پایان‌بندی مشخصی ندارد. علاوه بر این‌که می‌توان این را هم به حساب سبک خاص نوشتاری دوریس لسینگ گذاشت، می‌توان آن را به‌نوعی مشخصه‌ی مدرن بودن اثر و ویژگی بارز ایجاد مشارکت مخاطب در متن دانست.
  • · یکی از بارزترین ویژگی‌های نوشته‌های لسینگ، توجه عمیق او به فضا است. درواقع او انتقال حواس از طریق فضاسازی در داستان را بسیار ضروری می‌داند؛ و از طریق تحریک حواس پنج‌گانه توسط توصیفات قوی به آن دست می‌یابد. مثلاً:
  • دوریس لسینگ روایتی منطقی و عاری از احساس دارد و بدون قضاوت و دخالت در روند داستان آن را بیان می‌کند. مخاطب قادر است با نگاه خودش داستان را دنبال کند و در طول روایت از فیلتر ذهنی نویسنده نمی‌گذرد. با اینکه تم داستان تأثربرانگیز و غمناک است در طول داستان احساسات مخاطب برانگیخته و به‌اصطلاح گدایی نمی‌شود. داستان فقط روایت می‌شود. می‌توان گفت نزدیک به نگاه دوربین؛ و مخاطب بیشتر بیننده است تا خواننده.
  • دیالوگ‌ها تأثیرگذار و واقعی‌اند. توانایی لسینگ در عرصه‌ی نمایشنامه‌نویسی باعث شده بخش دیالوگ‌نویسی رمان‌های او به قوی‌ترین قسمت آثار او تبدیل شوند.

- بوی خاک سرد باران‌خورده در آنجا پیچیده بود.

- بلند شدند و در تاریکی یخ‌زده لباس پوشیدند.

- شاخه‌های درختان هنوز سیاه بودند و از باران سرد اول بهار برق می‌زدند...

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692