هنر و یا استعداد نوعی انرژی است که گرچه نمیتوان تخمینی برای مقدار آن قائل بود، اما به نظر من هنرمندانی چون فروغ را میتوان مخزن انرژی هنری نامید، چراکه فروغ در هر زمینهای قدم مینهاد به بالاترین درجه از آن زمینه دست مییافت.
بازی در نمایش "من از کجا، عشق از کجا" یکی از نمونههایی است که میتوانم به آن اشاره کنم. فروغ بدون آنکه تجربهی خاصی در زمینهی تئاتر و هنرهای نمایشی داشته باشد با اتکا به سرچشمهی غریزه و استعداد خود، بازی بهیادماندنی و کمنظیری از خود ارائه داد. (1)
فیلم "خانه سیاه است" نیز یکی از نمونههای برجستهای است که میتواند قدرت هنری فروغ را بهخوبی نشان دهد.
من شاهد بودم که فروغ با دستخالی به تبریز رفت و در جذامخانهی تبریز شروع به ساخت فیلمی کرد که پس از گذشت حدود پنجاه سال هنوز هم جایگاه مهمی در سینمای جهان دارد.
این فیلم در حقیقت راهی است که فروغ با انتخاب و عمل در آن راه، مسیری غیرقابلانکار برای یک نوع سینمای مؤلف گشود که تابهحال نیز جزء آثار برجسته و حائز اهمیت جهان بوده است.
با اینکه فروغ قبلاً تجربهی زندگی با افراد مطرودی چون جذامیان را نداشت، اما توانست با درکی وسیع صحنههایی از زندگی آنان خلق کند که اوج زندگی را در اوج لحظههای مصیبتبار به تصویر میکشند.
صحنههایی چون آرایش زنان و یا صحنههای عروسی نشانگر میل شدید به زندگی است، میلی که موجب آفرینش زیبایی از زشتیهای مطلق موجود در آن محیط بسته و غمانگیز میشود.
بههرحال ما هرگز نمیتوانیم نسبت به اتفاقاتی که در اطرافمان میافتد بیتفاوت باشیم و هر هنرمندی بهنوبهی خود بازتابدهندهی تجربیات، زمان، اتفاقات و مملکتی است که در آن زندگی میکند و جدا از جامعهی خود حرفی برای زدن نخواهد داشت.
برای مثال: من هیچوقت نمیتوانم فاجعهای را که در هشت سال جنگ تحمیلی با آن روبهرو بودم فراموش کنم. مصیبتهایی که هموطنان و نزدیکان من در این هشت سال تحمل کردهاند در زندگی و فکر من تأثیر غیرقابلانکاری گذاشته است و بازتاب آن تا همیشه در آثار من مشهود خواهد بود.
فروغ نیز طبیعتاً از تمام اتفاقاتی که در طول زندگی کوتاهش رخ داد، متأثر بوده است و با بهرهگیری از تسلطی که به شرایط اجتماعی و انسانی زمان خود داشت آثاری جاودان چه در شعر و چه در زمینههای هنری دیگر از خود بهجای گذاشت و من بهجرئت میتوانم فروغ را ملکهی شعر معاصر ایران بنامم.
در پایان زیباترین و بهیادماندنیترین چیزی که از فروغ به خاطر دارم لبخند او است. فروغ ظرفیت پذیرایی از تمام مسائلی را که در زندگی فردی و اجتماعیاش رخ میداد داشت و درعینحال و تحت هر شرایطی به زندگی لبخند میزد و من هیچوقت این خصیصهی بارز فروغ را فراموش نخواهم کرد. ■
پانوشت:
ر.ک: صابری، پری، من از کجا، عشق از کجا. نشر قطره، 1383