• خانه
  • بانک مقالات ادبی
  • نقدی بر کتاب شعر «ثانیه‌های گیج» سروده‌ی «فرناز جعفرزادگان» «استاد عبدالعلی دستغیب»

نقدی بر کتاب شعر «ثانیه‌های گیج» سروده‌ی «فرناز جعفرزادگان» «استاد عبدالعلی دستغیب»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

«ثانیه‌های گیج» دفتر شعر «فرناز جعفرزادگان» (1392) دربردارنده‌ی 78 قطعه شعر کوتاه است که برخی از آن‌ها به گروه اشعار کوتاه و تصویری چینی و ژاپنی (هایکو) تعلق می‌گیرد و بقیه نیز از جمله اشعار کوتاه سرایی است که از نظر شمار کلمات و فرم کار به دو بیتی، خسروانی‌ها و رباعی مانند است.

از نظر بهاءالدین خرمشاهی اشعار این سراینده: خوش‌بیان است، شیوا و شفاف است، ایجاز دارد، خوش تصویر است و ابتکاری و عبدالمجید زنگویی می‌نویسد: سراینده‌ی دفتر شعر «ثانیه‌های گیج» شاعری است جستجوگر، تصویرگرا، با احساس نوگرایی و شعر او ساده بدون تعقید لفظی و معنوی، موجر، کوتاه به تعبیری «شعرک» است یا جرقه گونه و هایکو... شعر «جعفرزادگان» کوتاه است ولی در این کوتاهی ویژگی‌های اشعار بلند را می‌توان دید: شاعر غم‌زده است اما نومید نیست. تصاویر تازه آورده (شعر شماره 6): خود او گویی در پیچ‌وخم ثانیه‌های گیج گرفتار شده و برای او آینده مبهم و نامشخص است، می‌خواهد اندیشمند و متفکر باشد، نواندیش و خوش‌قریحه است.

در بین زمینه می‌توان این مطالب را افزود که سراینده با تعداد واژه‌های اندک و معینی کار می‌کند، در کار خود روحه‌ی شورمند و در همان زمان اندوهگین زن ایرانی را به نمایش می‌گذارد و در دل اشیاء و ثانیه‌ها فرو می‌رود و می‌خواهد معنای حیاتی آن‌ها را دریابد. او گر چه از احساسات لطیف زنانه بهره‌ها دارد و بهره‌گیری‌ها می‌کند، اندیشه ورزی نیز می‌کند اما این اندیشه ورزی درباره‌ی وضع زنان، رابطه‌ی آن‌ها با مردان و فراگشت تاریخی که زن از سر گذرانده نیست بلکه حکایت دارد از نظرگاه بانویی حساس که در گذر زندگانی در چنبره‌ی گردش زمان گرفتار آمده و لحظه‌لحظه‌ی آن را می‌کاود و در صدد یافتن درک معنا و معنوی از آنات گیج‌کننده و گیج آن است.

*****

زمان و لحظه‌های آن و گردش دیوانه‌وار عقربک ساعت تقویمی و ساعت درونی در دفتر «ثانیه‌های گیج»، درون‌مایه‌ی اصلی است و در بیشتر قطعه‌های آن ما با واژه‌هایی سر و کار داریم که مستقیم یا نا مستقیم از زمان سخن به میان آورند. ارائه چند گزاره‌ی زمانی دفتر اشعار «جعفرزادگان» این واقعیت را به‌خوبی نشان می‌دهد: چرخاندن عقربه‌ها، بزرگ شدن، تمام شدن آسمان، ماجرا، قد کشیدن سایه تا ابدیت، بودن یا نبودن، بالا رفتن از پله‌های ثانیه، جاری شدن، چشم در چشم زمان، تکیه دادن بر شانه‌های اکنون، آمدن، رفتن، آینده‌ای که نیامده، ریختن دست‌ها در عقربه‌ها، کهنه ورق خیس میان تقویم:

چشم در چشم زمان

رو به عقربه‌های دور

سر بر شانه‌ی خواب می‌گذارم

حالا همه هیچ‌کس

حالا همه... (قطعه 12 صفحه 26)

از نظر بهاءالدین خرمشاهی اشعار این سراینده: خوش‌بیان است، شیوا و شفاف است، ایجاز دارد، خوش تصویر است و ابتکاری و عبدالمجید زنگویی می‌نویسد: سراینده‌ی دفتر شعر «ثانیه‌های گیج» شاعری است جستجوگر، تصویرگرا و ...

آیا زمان تصور ماست یا مفهومی است که نیروی فهم برای شناخت فنومنون‌ها در مقام کمیت می‌سازد و در خاستگاهش دارای پیوستگی است؟ یا دو زمان داریم: دوام (دیرند) Duree و بدل زمان یعنی زمان ریاضی؟ زمانی که به عقربه‌های ساعت چشم می‌دوزیم، جابه‌جا شدن آن‌ها زمان است و گذر زمان را نشان می‌دهد؟ البته زمان دیگری نیز هست، زمان راستین، زمان دلتنگی‌ها، افسردگی‌ها، دریغا‌گویی‌ها و آرزومندی‌ها و ناشکیبایی‌ها... لحظه‌ها مانند نت‌هایی هستند که هر نُتی، نُت پیشین را در برگرفته و آهنگ نُت بعدی را دارد. این تصور نوعی نابسامانی و ناهماهنگی کیفی است و اساساً نسبتی با عدد ندارد. به گفته‌ی برگن، زندگانی انسان نوایی بادوام و پیوسته است. در هر حرکت دائم، آنجا که هر لحظه از حال بی‌درنگ در گذشته نگاه داشته و متوجه آن می‌شود و هرچند پیش‌تر در گذشته فرو می‌رود، در گذشته‌ای که در آگاهی حاضر، اکنونی و تازه می‌شود، خود هر شخصی همزمان با نو شدن مدام، عین خود و خودش می‌ماند. او در این موج مطلق یک اکنون جاودان، دقیقاً خود نیست مگر به‌عنوان همیشه‌ی دیگری یعنی یک اکنون سیل‌آسا... در واقع حرکت اکنون زنده و تازه عبارت است از نگهداشت گذشته‌ی «خود» در خود به‌عنوان لحظه‌ی حذف شده و نگه داشته شده و واپس افتاده، از خود فراتر می‌رود... این است حرکت که سازنده‌ی زمان در حالات متفاوت آنست. (متافیزیک، ژان وال، ترجمه دکتر مهدوی، 374 به بعد، تهران، 1370)

سراینده «ثانیه‌های گیج» دو گونه با «زمان» تماس می‌گیرد: به‌صورت مفهومی کمی، خارج از عرصه‌ی آگاهی و اشتیاق و امیدهای درونی:

ابتدای جاده ایستاده

سایه‌ای

که تا ابدیت قد کشیده است (قطعه 6 صفحه 20)

و به‌صورت مفهومی کمی یعنی زمان امیدواری‌ها، تجربه‌های درونی و شور و اشتیاق‌هایی که در لحظه‌ها می‌گذرند و دریغ‌ها و پشیمانی‌ها و امیدواری‌هایی بر جای می‌گذارند:

چراغی در این حوالی

در چشم وقت سوسو نمی‌ریزد

چقدر این جاده از مسیر دیروز پر است

چقدر با تو بودن را

به خاطر فردا

نفس می‌کشم. (قطعه 26 صفحه 40)

سراینده از گذر زمان استقبال می‌کند و می‌داند آنچه ما را گام‌به‌گام به سوی نابودی می‌کشاند گذر زمان است ازاین‌رو تم اصلی دفتر شعر جعفرزادگان چیزی نیست جز زمان و گذر زمان و حسرتی که گذر زمان در درون ما برمی‌انگیزد و به‌جای می‌گذارد و این است حاصل آمدن و رفتن ما، حاصل افتادن ما در چرخه‌ی بی‌رحم زمان که دو حالت متناقض را در خود دارد. اگر زمان نبود نمی‌آمدیم و حالا که هست می‌آییم و می‌رویم و این‌همه در شعر کوتاه شماره 3 بهترین شعر دفتر «ثانیه‌های گیج» متبلور شده است:

یادت باشد

پرنده هم که باشیم

یک روز آسمان تمام می‌شود

و نیز:

از پله‌های ثانیه

بالا و پایین که می‌روی

هستی

اما دیگر نیستی (قطعه 8 صفحه 22)

رنج بردن ژرف از گذر زمان سرآیند ‌این اشعار را به خیام و گاهی به حافظ می‌رساند که ای کاش به‌جای آرمیدن بودی یا بر لب بحر فنا منتظریم ای ساقی اما جعفر زادگان برخلاف دو سَلَف نامدار خود خیام و حافظ که با مشکل زمان درآویختند، نه به شراب و عشرت پناه می‌برد نه به عشق مجازی یا معنوی، او کناری ایستاده و گذر زمان را گاه با خونسردی و گاه با حسرت در بیرون و درون خود نگاه می‌کند. سیلاب وحشت‌انگیز گذر زمان از روی اجساد همه‌ی پاشندگان می‌گذرد و توده‌ای گرد و غبار بر جای می‌گذارد. هیچ کاری هم از دست کسی برنمی‌آید، همچنان که سعدی گفته است:

بسیار سال‌ها به سر خاک ما رود کائن آب چشمه آید و باد صبا رود

یا به تعبیر بانوی سراینده‌ی ما:

باد گل در دست و من

تمام عمر

سنجاقکی

که سهمش از دنیا

تنها یک روز بود (قطعه 59، صفحه 73)

احساس و اندیشه جعفرزادگان بس که ظریف و لطیف است، در برابر این‌همه رنج، رنج ژرفی که از گذر زمان می‌بریم هیچ واکنشی نشان نمی‌دهد و به تقریب او با شکیبایی یا بهتر گوییم با اندیشه‌ای رواقی گذر زمان را می‌پذیرد. در اشعار او اظهار رنج، دریغاگویی و بیان حسرت هستم عصیان نیست و به نظر می‌رسد که وی به‌رغم دردمندی‌ها و صبوری‌ها و شکنجه‌های تاب سوز، به قسمتی دیگر در برابر زمان و گذر آن ایستادگی و چاره‌اندیشی می‌کند به این معنا که چنان از وجد زندگانی سرشار و از موهبت حیات چنان برخوردار است که همین او را کافی است و خاطر ناشادش را شاد می‌کند و ابر شادی و طرب وجودی بر باغ حیاتش رشحه‌ی باران‌های بهاری می‌افشاند و البته این لحظات شادی‌آفرین در دفتر اشعار او زیاد نیست:

از حالا می‌نویسم

حالا که در من طلوع کرده

و تو

که آفتاب به مهمانی چشم‌هایت آمده

نگاه هم در معرکه‌ی چشم‌هایت

تا فرداهای همیشه (قطعه 70، صفحه 84)

آنچه سرآینده ‌این اشعار را به احساس رنج زندگانی و به تعبیر رمانتیک‌های آلمانی به ادراک «اندوه جهان» کشانده است در اشعار او نمودی ندارد. شاید او دوره‌ی کودکی ناشادی داشته یا در جسارت یکی از عزیزان خود را از دست داده و همین دردمندی و رنجی که ما از آن بی‌خبریم. خاطر حساس او را آزرده است و هم‌چنین می‌توان گفت بانوی سراینده شاعری است اهل تأمل و مراقبه و زیاد درباره‌ی زندگانی و آماج آن می‌اندیشد و طبیعی است که در چنین وضع و حالی «چنگ» سرایش‌های او آهنگ‌های محزون بنوازد و بگوید:

ای هست ای نیست

شکل بودن

در نیستی زیباتر است

تا در هستی (قطعه 55، صفحه 69)

شاعر ما روی‌هم‌رفته غرقه در گذر زمان و تجربه‌های شخصی خود، نغمه‌ای کوتاه می‌خواند به گوش ما می‌رساند و سپس خاموشی برمی‌گزیند و ما را با سروده‌ی کوتاه و آهنگین خود تنها می‌گذارد. او اطمینان دارد که تصاویر آشنا و اصوات و زیر و بم‌های او چندان گسترده و شمار واژگان سروده‌هایش چندان زیاد نیست و اگر همین‌طور پیش برویم آن است که ناچار خود را تکرار کند اما من چند شعر تازه ساخته‌ی او را که شنیدم به این نتیجه رسیدم که ظرفیت شاعرانه‌ی او کم نیست و به‌زودی خواهد توانست پیچ‌های جسورانه و کشف‌های نامنتظرانه‌ای به کیفیت اشعارش بدهد در این صورت اشعار دیگر او آغشته به تأملات وجودی ناب نخواهد بود و اشعارش را دیگر به چشم پدیده‌ای خصوصی و حاشیه‌ای نخواهیم دید گرچه در همین دفتر شعر نیز گذشته از اشعار تأمل آمیز، اشعاری دارد در خور توجه، هرچند تغزلی (لیریک) است از آغشتگی به آگاهی وظیفه‌ی اجتماعی و دفاع از حقوق از دست رفته‌ی هم‌جنسان خالی نیست.

 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692