همه چیز درباره نوروز-مقاله

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

می اندر مجلس آصف به نوروز جلالی نوش

كه بخشد جرعهٔ جامش جهان را ساز نوروزی

ز كـــــوی یــار مــــی آیـد نســــــیم باد نــــوروزی

از ایــــن باد ار مــدد خواهــــی چــراغ دل بیــــفــروز

(حافظ)

رویدادهای طبیعی، زمان یخبندان ها، موسم یارگیری پرندگان و دیگر جانوران، انسان نخستین را متوجه بازگشت فصل ها، دگرگونی طبیعت و از این راه، سنجش و تقویم زمان می كرد.

برخی از مردم شناسان بر این باورند كه انسان ها در كهن روزگاران، آغاز سال را با دگرگونی طبیعت یكی می دانستند، از اینرو، سال نو را، از نخستین روزهای: بهار، پاییز و زمستان حساب می كردند و برای این روزها ویژگی می دادند .

می دانیم كه آریایی های نخستین در سرزمینی بسیار سرد زندگی می كردند و از اینرو ده ماه سرما و دو ماه گرما داشتند. در دوران هخامنشی نیز، سال ایرانی به دو فصل بلند گرما و سرما بخش می شد. فصل تابستان هفت ماه و فصل زمستان پنج ماه و پنج روز بود. در این دوره، در آغاز هر یك از دو فصل بزرگ جشنی برپا می شد. نخستین جشن، در آغاز بهار و زمان نوزایی طبیعت برپا می شد و دیگری در آغاز پاییز كه فصل خوشه چینی و روی آوری طبیعت به سرما و یخبندان بود. برای این دو فصل، نمادی هم داشتند: شیر ، نماد تابستان و گاو نشانهٔ زمستان بود. این دو نماد (شیر و گاو) در سنگنگاره های تخت جمشید، در حال ستیز با یكدیگر نقر شده اند. این ستیز نشانهٔ روند طبیعت و پیروزی شیر برگاو علامت دگرگونی طبیعت به سوی تابستان است. آیین قربانی گاو هم كه در مهرآیینی وجود دارد و در نقش های میترایی دیده می شود، از همین اعتقاد سرچشمه می گیرد .

نوروز ریشه در افسانه دارد و گرچه آن را در استوره های ایرانی به جمشید نسبت می دهند، ولی این جشن پیشینهٔ بسیار كهن دارد و در اصل، جشن كشاورزان و چوپانان و مردم عادی بوده است كه دگرگونی طبیعت آنان را به شادمانی و جشن وا می داشت.

ابوریحان بیرونی نیز، پرواز جمشید به آسمان را آغاز جشن نوروز می داند: �چون جمشید برای خود گردونه بساخت، در این روز سوار شد. دیوها گردونه را به هوا بردند. مردم از دیدن این امر در شگفت شدند و این روز را جشن گرفتند.� فردوسی می سراید:

جهان انجمن شد بر تخت اویاز آن بر شده فره بخت اوی

به جمشید بر گوهر افشاندندمـر آن روز را روزنو خواندند

به نوروز نو شاه گیتی فروزبر آن تخت بنشـست فیروز روی

بزرگان به شادی بیاراستندمی و رود و رامشگران خواستند

محمد جریر طبری، نوروز را برآغاز دادگری جمشید می داند. سرانجام، خیام می نویسد كه جمشید به مناسبت باز آمدن خورشید به برج �حَمَل� نوروز را جشن گرفت: �سبب نهادن نوروز آن بود كه آفتاب را دو دور بود، یكی آن كه هر سیصد و شصت و پنج شبان روز و ربعی از شبانه روز به اول دقیقهٔ حمل باز می آمد و به همان روز كه رفته بود بدین دقیقه نتواند از آمدن، چه هر سال از مدت همی كم شود. چون جمشید آن روز دریافت (آن را) نوروز نام نهاد و جشن و آیین آورد و پس از آن پادشاهان و دیگر مردمان بدو اقتدا كردند.� ولی جشن نوروز پیش از جمشید نیز برگزار می شده است. ابوریحان بیرونی، با اینكه نوروز را به جمشید منسوب می كند، یادآور می شود كه �آن روز كه روز تازه ای بود، جمشید عید گرفت، اگرچه پیش از آن هم نوروز بزرگ و معظم بود.� نوروز بزرگترین جشن ایرانیان از روزگاران كهن تا به امروز است و همچنین نمایان ترینِ جشن های بهاری جهان بشمار می رود.

نوروز و مهرگان، دو جشن بزرگ طبیعی هستند كه نخستین آن، در آغاز بهار و دومین در آغاز پاییز برگزار می شوند. هرچند كه نوروز پیشینه ای كهن دارد و یكی از كهن ترین جشن های ایرانیان است، اما در اوستا به روشنی از آن یاد نشده است. در زمان هخامنشیان، نوروز به شیوه و مراسمی بسیار باشكوه و طولانی به رهبری مغان برگزار می شد. مراسم اصلی این جشن در تخت جمشید برپا می شد كه بخشی از آن را از روی نقش های روی پلكان های كاخ آپادانا می توان برداشت كرد. آنچه از این نقش ها برمی آید، گنجانیدن درخت سرو، در بینا بین پیكرهای ارمغان آوران می باشد. این نگاره ها نمایانگر بهره گیری از كاج تزیینی در آیین های نوروزی می باشد. در این نقش ها نمایندگان كشورهای مشترك المنافع ایران، و ساتراب ها، بهترین فراورده های سرزمین خود را برای پادشاه به ارمغان آورده اند.

از دوران ساسانیان نیز، در خبرها و گزارش حادثه ها، یادی از این جشن بزرگ و مهرگان را می یابیم. از لحاظ شمول سنت ها، باورهای مردمی؛ بزرگداشت هیچ جشنی، چه دینی و چه ملی، بدین پایه و مایه در تاریخ ما وجود ندارد. اینگونه یادكردها را در منابع پهلوی و فارسی، در نوشته های تاریخنگاران و ستاره شناسان ایرانی می توان یافت، كه به فارسی و عربی نیز نوشته شده اند .

گاهشماری برای نوروز

همزمان با پادشاهی خشایارشاه، به گمان زیاد، مغانی كه از شكل دینی زرتشتی منتشر در شرق ایران الهام گرفته بودند، نوعی جنبش مذهبی راه انداختند كه طی آن، مذاهب اصلی رایج و غالب در ایران، یعنی: گروه های زرتشتی گری، مزدیسنا، زروانی، میترایی و مغان اصلاح طلب؛ گرد هم آمدند و به ارایهٔ یك گاهشماری التقاطی موفق شدند. در این تركیب، ماه سی روز تعیین شد، هر روز به نام ایزد یا خدایی نامور شد و در نام های دوازده ماه سال نیز، نام های امشاسپندان و مهین فرشتگان گنجانیده شدند. گمان می رود كه از این راه بود كه جشن سال نو در اعتدال ربیعی و آغاز بهار به غرب ایران راه یافته و همچون میتركان (مهرگان) آیین ها و آداب و رسوم معمول را به خود جذب كرده باشد.

تقویم ایرانیان كهن كه ریشه در اوستا دارد، بسیار ساده بود: به هریك از روزهای سی گانهٔ ماه ، یك نام داده بودند و در ماه دیگر دوباره از نخستین نام، روزها را تا پایان سی روز تكرار می كردند. در نتیجه سال ایرانی ۳۶۰ روز یعنی ۱۲ ماه سی روزه بود كه برای نزدیك شدنش به سال خورشیدی حقیقی ۵ روز بر آن می افزودند. ولی این سال هم حقیقی نبود، زیرا سال حقیقی ۵ ساعت و چهل و هشت دقیقه و ۴۵ ثانیه از ۳۶۵ روز بیشتر است. در آن روزگاران، هر روزِ زرتشتیان، نامی مقدس داشت و نمی شد ترتیب روزها � و به دنبال آن، ترتیب نامها را � بهم زد. به همین سبب، بجای اینكه مثل زمان ما هر چهار سال یك بار یك روز را، به عنوان كبیسه، بر سال بیفزایند، هر صد و بیست سال، یك ماه بر سال می افزودند و در آن ماه سیزدهم مالیات ها بخشوده می شد.

خلیفگان عرب، كه برخی از مظاهر فرهنگ ایران را پذیرفته بودند، چند بار به فكر اصلاح تقویم افتادند، ولی انجام قطعی این كار تا به دوران ملكشاه سلجوقی به درازا کشید؛ در سال ۴۶۷ هجری، این اصلاح به دست حكیم عمر خیام نیشابوری، ریاضی دان و شاعر بنام ایرانی، انجام شد و تقویم پارسی نام گرفت و در آن، نوروز در اولِ "برگ" (یا برج) حَمَل � آغاز بهار � قرار گرفت. نوروزهای معروف دیگری نیز از این زمان در كتابها یاد شده اند كه از جملهٔ آنان به نوروز جمشیدی، نوروز معتضدی، نوروز عضدی و نوروز جلالی می توان اشاره كرد.

نوروز جمشیدی

جمشید كه هویت او در هاله ای از ابهام و ناشناختگی فرو رفته است، دارای جام گیتی نما بود. می گویند، انگشتری و شراب از ساخته های اوست و آیین شراب را همو بنیان نهاده است. تخت جمشید را شاهان هخامنشی بنیاد گذاشتند ولی به نام جمشید نامیدند. از جمله كارهایی هم كه به او نسبت می دهند، بنیانگزاری جشن نوروز است.

نوروز معتضدی

المعتضد بالله، خلیفهٔ عباسی كه دورهٔ خلافتش ۲۷۹-۲۸۹ هجری قمری بوده است، اصلاحی در نوروز كرد كه از وقایع سال ۲۸۲ هجری قمری، برابر با ۸۹۵ میلادی و برابر با سال ۲۶۴ یزدگردی بوده است. در دوران خلافت عباسیان، بنا بر رسم و آیینی كه در دورهٔ ساسانیان برقرار بود، مالیات ها در آغاز سال گردآوری می شد. چون از زمان انوشیروان به بعد كبیسه انجام نشد، سال سیار شد - یعنی نوروز از جای حقیقی اش، كه آغاز اعتدال ربیعی یا بهار باشد، دور شد و در امر دریافت مالیات ها اختلال به وجود آمد. نوروز این سال نسبت به زمان یزدگرد، تقریبا دو ماه جلوتر افتاده بود. معتضد برای تسهیل كار در گرفتن و پرداختن خراج، امر كرد تا كبیسه كردند و نوروز را به یازدهم ماه رومی حزیران (ماه نهم از سال سریانی) قرار دادند و ثابت نگاهداشتند .

نوروز عضدی

دو جشن به عضدالدوله دیلمی نسبت داده می شود، كه ابوریحان بیرونی شرح آن را چنین آورده است: یكی در "سروش روز" (روز هفدهم) از فروردین ماه و دیگری در "هرمزد روز" (روز نخست) از آبان ماه است. جشن نخستین به سبب آب رسانی به روستای �كرد فنا خسرو� در نزدیكی شیراز بود. در این روز، عضدالدوله دیلمی این روستا را احداث كرده بود؛ و دومین جشن به سبب آغاز به آبادانی و آبرسانی این روستا بود. از سال ۳۳۳ یزدگردی (حدود سال ۳۴۹ هجری قمری) به بعد، همه ساله در آغاز هریك از این دو جشن، بازاری هفت روزه همراه با شادی، عیش و نوش ترتیب داده می شد و افزون بر مردم این روستا، ار روستا ها و شهرهای نزدیك نیز مردم می آمدند و در این جشن ها شركت می كردند.

نوروز سلطانی- جلالی

نوروز سلطانی- جلالی مهم ترین و مشهور ترین اصلاحی است كه در گاهشماری (تقویم) ایران انجام گرفته و رایج مانده است. در سال ۴۷۱ هجری قمری به فرمان ملك شاه سلجوقی، وقتی كه اعتدال ربیعی در نوزدهم فروردین ماه قدیم واقع بود، تاریخ ملكی تأسیس شد و اول سال در اول "حمل" -روز اول بهار قرار گرفت و به همین جهت، نوروز كه تا آن زمان در سال خورشیدی سیار بود، ثابت و به نوروز سلطانی معروف شد.

نوروز در دوران اسلامی نیز از اهمیت بسزایی برخوردار بود، و گاهی دستگاه خلافت، از ایرانیان نیز در زنده نگاهداشتن آن پیشی می گرفت. این توجه به نوروز، از سویی بدلیل اهمیت جشن و از سوی دیگر برای اخذ مالیات بود، كه برای دریافت آن به حساب دقیق و شمار روز و ماه و سال و كبیسه نیاز داشتند.

در نوشته های پیشینیان آمده است كه: جشن نوروز به روزگار خوارزمشاهیان، از سوی مردم برگزار می شده است، چنانكه از �جامه های نوین و رنگارنگ� مردم اسفهان در این روز ، این امر آشكار بوده است (الصیاد، نوروز و تاریخچهٔ آن، برگ ۱۸)

كمپفر در سفرنامهٔ خود می نویسد: �در زمان شاه اسماعیل صفوی، جشن های نوروزی در میدان های عمومی شهر برگزار می شد و سه هفته به درازا می كشید.� (ا. كمپفر، در دربار شاهنشاه ایران، برگ ۲۴۰)

دروویل اشارهٔ كوتاهی به برگزاری جشن نوروز می كند و مدت زمان تعطیلی آن را در زمان فتحعلیشاه قاجار، دو هفته می نویسد. (سفرنامهٔ دروویل، فصل ۲۰)

جكسن، جهانگردی كه به هنگام نوروز از ایران دیدن كرده است، در سفرنامهٔ خود می نویسد كه در برنامهٔ روزهای نوروز، جامهٔ نوروزی پوشیدن، ارمغان به هم دادن، شادباش به هم گفتن، شاد بودن و نشاط كردن گنجانده شده بود. (سفرنامهٔ جكسن، برگ ۱۱۸)

برگرفته از:سایت دبیرستان فرزانگان تهران

 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692