یادداشتی بر «قطار آمد و از خوابم گذشت»/ عابدین پاپی

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

 

قطار آمد و ازخوابم گذشت ، قطار سروده های نو از هدی مافی است.

این مجموعه توسط انتشارات نسیم دانش فردا در سال ۱۳۹۲به زیور چاپ آراسته شده و در اختیار جامعه ی شعر قرار گرفته است . طرح روی جلد مجموعه با نام مجموعه در اغلب زوایا متاثر از هارمونی معنایی است . طراح در طرح روی جلد خود پارادکسیکال می باشد و با بهره گیری از آشتی تضادها دست به نوعی آفرینش زده است . شاعر دو واژه ی قطار و خواب را مقابل هم قرار داده و با بینشی آشنا زدایانه سعی در تصویر نمودن پی آمدهایی معنا محور است . به دیگر مفهوم قطار که نمادی از حرکت و پویایی و در نگاهی ایهام گون بوده را با خواب که می تواند علایمی از ایستایی و بی تحرکی قلمداد شود را با هم آشتی می دهد که تبعات این اشتی تراوش معنایی و مفاهیمی ادبی را بدنبال دارد .

مجموعه را مقدمه ی سه صفحه ای سالار عبدی همراهی میکند که خیزابه هایی از آیدتیک ( ماهوی_شهود درونی)و تیپولوژی بیرونی اشعار شاعر دراین مقدمه با رویکردی معرفت شناسانه ترسیم و تصویر شده اند . اغلب اشعار قطار آمد و از خوابم گذشت با محوریت قطار و کشف زیر لایه های مفهومی همین واژه صورت می گیرد . هدی مافی در این مجموعه شاعری است که در دنیای ذهنی سیر می کند و بسآمدهای خیال برانگیزی را یکی پس از دیگری به دایره ی آفرینش می آورد . این آفرینش های نابهنگام که در دنیای ذهنی ( سوبژاکتیویته ) متولد می شوند اغلب به سمت فکر آوردهایی عینی سوق داده می شوند و البته در خیلی از موارد نیز شاعر همان ذهن اندیشی است که پیامدهایش از جنس همان دنیای ذهنی است .

مجموعه حاوی۴۴ شعر می باشد که اغلب اشعار دارای ساختاری مینی مالیسم اند و برخی از آثار این مجموعه نیز از پیرنگی متوسط ازنوع فرم شعر بهره می جویند . زبان شاعر متاثر از پراکسیس های شخصیتی و اجتماعی شاعر شکل می گیرند و شاعر بیشتر در تصویر کردن زبان ساختاری ( فرمیک ) موفق نشان می دهد و در زایش زبان محتوایی اشعار موفق نیست . علت این مهم این است که نویسنده نه به صورت لاک پشتی بلکه به صورت کانگورایی از خود آگاه خود عبور می کند و در ناخود آگاهش فرود می آید و به نگاشتن آن می پردازد . لذا سیر تطور و روند روبه رشد شاعر در این مجموعه تنها در دنیای ناخود آگاه اتفاق می افتدو مستلزم این مهم این است که شاعر در مجموعه های بعدی ، حرکت از دنیای عینی و نوشتن خود آگاه خود و وارد شدن به دنیای ذهنی و نگاشتن ناخود آگاه خود و پی بردن به دنیای فرامتن را تجربه نماید که این فرایند رفتاری شعر شاعر را با المان های فرارونده ای روبروخواهد نمود و البته با تلاش و کوشش و مداقه ی بی وقفه در کنه زبان و ادبیات شعر نو این اتفاق دور از ذهن نیست .

ذهنیت شاعر فطرتا " اجتماعی و انتقادی است که در برخی از آثار مجموعه گشتاورد هایی عاشقانه نیز به چشم می خورد. بستر دیالوگ و منولوگ در درون مایه ی اشعار پیداست ولی در برخی از شعرها تکنیک و مهارت شاعر چربش بیشتری را نسبت به دیگر اشعار نشان می دهد .

پارادکس معنایی از دیگر صناعاتی است که در این مجموعه به چشم می آید . این پارادکس ها با گزینش واژه هایی متقابل و به اصطلاح ضد هم صورت می گیرد و این فرآیند مسبب شده تا شاعر را به شاعری پارادکسیکال مبدل نماید . بیان زبان بیانی ساده است و این مهم بخاطر گزینش ابزار زبان ( بیان ، لحن و واژه های ساده ) در شعر می باشد. بنابراین همین رویکرد شناخت محور، شعر شاعررا از ژست گیری و اپوخه های بی مفهوم مصون می دارد .

تکرار گزینی در شعر شاعر نیز از دیگر نکاتی است که محل بحث می باشد . اگر چه شاعر بدنبال تنوع طلبی و میدان داری در دنیای انتزاعی است و بدنبال شکستن مرزهای این دنیاست ، اما باورداشت های ذهنی، شاعر را از فکر آوردهای پویا به دور می سازد و علت نیز چند گویی هایی است که اشعار را با تکرار معنا مواجه می سازد .

اندیشه ی شاعر بدنبال خلق پیرنگی است که با محوریت قطار صورت می گیرد و راوی این پیرنگ نیز گاهی شاعر است و گاهی هم دیگر شخصیت هایی که به جای مولف ایفای نقش می کنند ، ولی در مجموع برای پختگی طرح، شاعر به زمان بیشتری نیاز دارد و با انگیزه و ایجاد دیالوگ ها و منولوگ های بهتری در اشعار بعدی می تواند به این طرح متفاوت دست یابد .

به هر روی برای نیل به کاری متفاوت نیاز به تفهم تفاهم ها و تفاوت تفاهم هاست که با پر کاری ، نیکوکاری بدست خواهد آمد .شاعر در این مجموعه متاثر از سبک های سور رآلیسم و سمبولیسم می باشد و فضایی که برای پیاده شدن کلمات در بستر شعر مهیا می کند ، ذهنی است . بنابراین در برخی از فضاها نیز شاعر به سمت و سوی رآلیسم حرکت می کند ، اما این گریزهای نابهنگام ، هنگامه هایی بهنگام را در بر ندارد . مقوله ی زیباشناسی در این مجموعه از دیگر مباحثی است که دیده می شود . از این نظر ، منظر شعری قطار آمد و از خوابم گذشت ، در واقع از رویکردی زیباشناسانه بهره می جوید ، ولی در برخی از اشعار شاعر با چشم دل به تصویر کردن زیبایی ها می پردازد و در بعضی از آثار با چشم سر که توفیقات شاعر در مورد دوم بیشتر است .

مهمترین مقوله در زیبا شناسی شعر گزینش واژه هایی زیبا و بهره گیری ار مکتب ناتورالیسم ( طبیعت گرایی) است و دیگر مهم تصویرسازی در شعر می باشد که زیبایی اثر را دو چندان می کند . لذا شاعر استفاده ی بهینه از واژه های زیبا را در شعر سرآمد قرار نمی دهد و تزریق از طبیعت نیز در آثار کمتر اعمال می شود و شاید علت ایماژیسم سرایی های شاعرند که شاعر را با پراکسیس های نابهنگام مواجه می سازد . ولی در مجموع زیباشناسی در این مجموعه با رویکردی متفاوت در دنیای ذهنی شاعر رقم می خورد.

با هم جند نمونه ی گزینش شده از این مجموعه را

وارسی می کنیم .

درخواب / دنبالش راه می افتم.../ تا چه پیش آید ! / و مقصد ، کجای این تقویم باشد ....(!؟) / با این خواب سنگین / کاش می توانستم سریع تر بدوم ...!!

شعر انتزاعی است و شاعر در دنیایی ذهنی دست به سازه هایی ادبی می زند . شاعر بر خلاف منظور اصلی گفتن را سر آمد زبان شعری اش قرار می دهد و می خواهد که جلوه هایی متفاوت را از مقوله ی پیدایی به تصویر در آورد. شعر دارای ساختاری ساختارمند است و شاعر زبان را فرم پذیر می کند و نگاه مخاطب را بدنبال شهود های درونی روانه می سازد .پایان بندی شعر نیز مخاطب را به تامل و تفقد وا می دارد، چه اینکه علایم تعجب از شاعر مصداق بارزی است .

قطار ! / سوت های پایانش را می زند / و من ! / حرف های آخرم را یکی پس از دیگری نمی زنم / و پیاده می شویم / هر کدام به سویی می رویم و ....

قطار می تواند نمادی از حرکت و بیداری باشد و یا بستری که بر جایگاه جامعه نشسته است . رویکرد زبان شاعر ، به سمت متفاوت سرایی جهت می یابد و می توان نوعی بی همسویی را با جامعه از زبان شاعر شنید . این بی همسویی نیز بدنبال نوعی همذات پنداری است که ابزار این انتقال، زبان اعتراض شاعر است . قطار در اشعار شاعر می تواند چند گانه مفهوم باشد ، ولی در تشبث به این چندگانه مفهومی ها ، شاعر نیاز به زمان بیشتری را می طلبد .

سوار اتوبوس زندگی !/ از سر ناچاری / با پاهایی خسته و قلبی آتش گیر / جایی برای نشستن و حتی انداختن سوزن / چه می گویی! / از ازدحام نشسته ها نیز بوی غربت می چکید ...!!

فریاد شعر با بستری انتقادی خیز بر می دارد و شاعر از صنعت آشنازدایی بهره می جوید . زبان شاعر به سمت تصاویری اجتماعی از جامعه در حنبش است و با پایان بندی شعر، این فرآیند به تثبیت می رسد . نهایت دردمند بودن جامعه را شاعر در سطر پایانی زیبا به تصویر می آورد .

به خون خواهی ام آمده ای !؟/ کدام خون !/ / کدام خواستن !؟ / من در رگ هایم شراب می جوشانم / اگر سحرت حلال است / بنشین و پر کن پیاله ات را ...!!

شاعر در این شعر بدنبال تصویری دیالکتیک است و با ایجاد دیالوگ هایی هوشمند توانسته به این صنعت دست یابد . جناس تام و جناس حرکتی نیز از دیگر صناعاتی است که در شعر پیداست و همین چیدمان واژه ها ی جناس گون موسیقی درونی و بیرونی شعر را زیبا کرده اند . در سطر پنجم نیز بیان شاعر تبدیل می شود و با آفرینش تشبیهاتی ناب به تصویر سازی هایی متفاوت دست می یابد .

سر خاک پدر رفتم ! / مادر هم قبل از من آن جا بود ! / رد چادر مشکی اش را می شناسم / با هم ، / فاتحه ای برای شادی روح من خواندیم / و من به خانه جدیدم / دو قدم مانده به ماه / برگشتیم ...!

شعر سمبولیسم انتزاعی است . شاعر در دنیای ذهنی دست به فکر آوردهایی عینی می زند که البته این باورداشت های عینی از جنس همان دنیای ذهنی است . برای تفهیم معانی متفاوت از شعر ،مخاطب باید مولفه های شعر انتزاعی را بداند و با نگاهی عینی و طبیعی نمی توان به راسیونالیزم ادبی شاعر پی برد .شاعردر ابتدای شعر در دنیای ذهنی ، عینیتی را می آفریند ولی در پایان بندی شعر ذهنیت محور است .

چه این که در ابتدای صحبت از سر خاک پدرسخن به میان می آید و .... اما در دو سطر پایانی شعر نگاه به سمت ذهنیات سوق داده می شود . شعر ی پارادکسیکال با محوریت من که در این اثر نیز این "من" هم فردی است و هم می تواند اجتماعی باشد .

با دو بچه آهو / از پستان شیر نر می نوشیدیم / هر چهار ، بغض داشتیم / شیر یکی از ما را خورد / صیادی ، دیگری مان را برد / و من ، / لوله ی تفنگم را به سمت خدا نشانه رفتم !

صنعت واژه گزینی در شعر از تکنیک های برجسته ی شاعرند که در این اثر به زیبایی لحاظ شده ، چه این که مراعات نظیر واژه هایی از قبیل آهو – شیر – پستان – نوشیدن – و صیاد شعر را چارچوب مند و ،فرآیندی واحد را از حیث مغنا برای شعر آفریده اند .

این روایت زبانی که از جانب نویسنده که می تواند شاعر هم نباشد ، با تراوش هایی انتقادی جوانه می زند . بنابراین پیرنگی ساختارمند از اندیشه ی شاعر نضج و بارور شده که این پیرنگ اعتراضی است به نژند فهمی هایی که در جامعه جایگزین فربه فهمی های سالم و فرارونده شده اند .

عابدین پاپی

 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692