داستان موزاییکی یا داستان در داستان (Frame Story)مجموعهای از قصههاست که در ضمن هر قصه، یک یا چند داستان دیگر هم میآید؛ به مفهوم دیگر قصههایی که تودرتوی یکدیگر میآیند و مجموعهای از قصهها را تشکیل میدهند. این داستانها بهتنهایی کامل و مستقل هستند و مجموعه آنها کتاب واحدی را ایجاد میکند.
Frame Story یا Frame narrative یک تکنیک ادبی است که گاهی بهعنوان یک قطعه همراه و ملازم به یک «داستان در داستان» کمک میکند و از طریق آن یک روایت مقدماتی یا اصلی ارائه میشود. داستان موزاییکی خوانندگان را از قصه اول به قصه کوچکتر دیگر که درون آن قرار دارد هدایت میکند.
اولین Frame Story ها در مصر باستان و نیز هند دیده شدهاند. حماسههای مهابهاراتا و رامایانا از این نوع به شمار میروند. این فرم بهتدریج در غرب گسترش یافت و محبوب شد.
این ابزار ادبی بهعنوان یک ابزار مناسب برای سازماندهی مجموعهای از داستانهای کوتاهتر که هرکدامشان از ابداعات نویسندهاند، عمل میکند. درواقع در داستان موزاییکی، داستانهای کوچکتری درون اثر جای میگیرند تا قصه اصلی پیش برود. شاید بتوان گفت یک سری داستانهای فرعی و بهنوعی خرده داستآنکه درنهایت ساختار داستان اصلی را میسازند. درواقع «داستان در داستان» بنمایه و موتیفهای متنوعی دارد و فرصتی است برای گفتن و روایت یک قصه دیگر.
نویسندگان با استفاده از تکنیکهای مختلف سعی در جلب نظر خوانندگان خویش به قصه دارند. همانطور که گفته شد داستان موزاییکی یکی از این تکنیکهاست، نویسنده ابتدا قصهای میآفریند که تمرکز اصلی او صرفاً روی آن نیست بلکه داستان اولیه برای مقدمهچینی و آمادهسازی جهت روایت داستان دوم یا داستانهای بعدی استفاده میشود. میتوان گفت تأکید نویسنده بیشتر روی داستانهای بعدی است که هر یک بهصورت تودرتو ساختار داستان اصلی را تشکیل میدهند.
در نمونهای از داستان موزاییکی یا قصه در قصه نویسنده خود، شخصیت یا راوی اصلی است که داستانی درباره خودش روایت میکند. این شخصیت اغلب مخاطبان را بهطور مستقیم مخاطب قرار میدهد یا اینکه به نقش خود بهعنوان یک قصهگوی صرف اشاره میکند نه یک کنشگر که قصه را پیش میبرد. گاهی نیز بهعنوان روایتگر یا شخصیت معرفیشده است. او عموماً شروع به روایت داستان دیگری میکند و درواقع با دعوت خوانندگان از آنها میخواهد او را در یک سفر داستانی همراهی کنند.
داستان موزاییکی خوانندگان را از قصه اول به قصه کوچکتر دیگر که درون آن قرار دارد هدایت میکند. |
در ادبیات غرب میتوان به قصههای دکامرون نوشته بوکاتچو، نویسنده قدیم ایتالیایی اشاره کرد. این کتاب صد قصه را در سینه دارد که هفت زن و مرد اصیل فلورانسی در روزهایی که از طاعون گریختهاند برای یکدیگر نقل میکنند. همچنین قصههای کنتربری به قلم چاسر انگلیسی که آن را نیز میتوان در این ژانر طبقهبندی کرد. جالب اینکه در قرن بیستم نیز از این تکنیک در ساختار رمانها استفاده شده است. از جمله آنها میتوان به هکلبری فین نوشته مارک تواین و اثر متأخر اگر شبی از شبهای زمستان مسافری ایتالو کالوینو اشاره کرد.
در ادبیات کلاسیک ایران نیز میتوان این ژانر را در آثاری مانند کلیلهودمنه (که در ویکیپدیای انگلیسی صراحتاً به آن اشاره شده است) یا مرزباننامه پی گرفت. ساختار این آثار نیز بهصورت قصه در قصه است. خوانندگان ادبیات کلاسیک نیک میدانند که کلیلهودمنه با قصه اصلی «رای و برهمن» آغاز میشود. برهمن با ذکر قصههای مختلف قصد تعلیم رای (راجه هند) را دارد و ازاینروی قصه کلیلهودمنه (دو شغال که شخصیتهای اصلی کتاباند و نام کتاب از آنها گرفتهشده است) را میپردازد. گاهی خواننده آنچنان در قصههای کتاب غرق میشود که رای و برهمن، کاراکترهای آغازین قصه اصلی را از یاد میبرد. در واقع کلیلهودمنه و دیگر شخصیتها مانند گاو، شیر یا شتر نیز هر یک برای بیان عقاید و آرای خویش قصههایی را ذکر میکنند. جالب اینکه گاهی در خلال قصههای آنها، شخصیت داستانیشان نیز قصهای دیگر را حکایت میکند؛ یعنی قصههایی تودرتو که در دل هم زاییده میشوند؛ داستانهایی که هر یک کامل و مستقل هستند اما همگی مجموعهایاند که ساختار داستان واحد و اصلی را تشکیل میدهند. به گفته میر صادقی در کتابهای قصه در قصه کهن معمولاً راوی با پند و نصیحت نظر خواننده را به قصهای که قصد بیانش را دارد جلب میکند.
در مرزباننامه نیز میتوان چنین ویژگی را پی گرفت. مرزبان بن رستم برای آموزش فرزندش گیلانشاه کتابی میپردازد که مملو از حکایتها و قصههای تودرتوست. در قصههای معاصر نیز میتوان به یکیلیا و تنهایی او نوشته تقی مدرسی اشاره کرد؛ داستانی که به یکیلیا دختر پادشاه اورشلیم میپردازد؛ دختری که به خاطر عشقش به یک چوپان از دربار پدر رانده میشود. موضوع اصلی فریب خوردن اوست از دست شیطان. این کتاب نیز فرم قصه در قصه و موزاییکی دارد. داستان با شرح اوضاع یکیلیا و شیطان آغاز میشود اما قصه اصلی حکایت میکاشاه و عشقش است و درنهایت نویسنده به قصه یکیلیا رجوع میکند. البته تعدد قصه در این کتاب به میزان کلیله یا مرزباننامه نیست.
با توجه به خصوصیات پیشگفته حتی میتوان مثنوی معنوی را نیز در این ژانر قرار داد. راوی/مولوی کتابش را با موضوع عرفان میآغازد اما برای پیشبرد اثرش و نیز تأثیرگذاری بیشتر دست به دامان قصه میشود. ساختار مثنوی نیز قصه در قصه است. در واقع طبق گفتههای پیشین راوی در این اثر کنشگر نیست و صرفاً خواننده را در یک سفر داستان همراهی میکند؛ داستانهایی که درنهایت بستری هستند تا شاعر به بیان تجربیات و مفاهیم عرفانی خویش بپردازد.
پایان سخن اینکه داستان موزاییکی یا frame story ژانری است که قرنهاست در ادبیات جهان حضور دارد و بسیاری از کتابها و آثار داستانی در این دسته جای میگیرند. در واقع شیوه قصه در قصه شگردی است که به تقویت بافتار و ساختار اصلی داستان کمک شایانی میکند؛ چراکه قصه ابزاری است که با آن میتوان به بیان مفاهیم، آنهم به شکل مؤثرتری پرداخت. با غور در آثار ایرانی-اسلامی میتوان بهنوعی این ژانر را در آنها مشاهده کرد؛ مجموعهای از قصههای تودرتو که باوجود استقلال، ساختمان کتاب واحدی را ایجاد میکنند. ■
منابع
2- En.wikipedia.org/frame story
3- واژهنامه هنر داستاننویسی، جمال و میمنت میر صادقی، کتاب مهناز، 77 چ دوم