گپی کوتاه با آگاپه(agape)/ عابدین پاپی

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

آگاپه واژه ای یونانی است که یونانی ها برای عشق بکار می برند . این واژه در آثار نویسندگانی که کتاب مقدس را نگارش کرده اند ؛ به چشم می خورد . پائولو کوئلیو در کتاب زیارت و همچنین خاطرات مغ از آن به عنوان عشقی که می بلعد یاد کرده است . بدین سان که فرد را در خود غرق می کند و بالاترین درجه ی عشق است . به نظر پائولو آگاپه خود بر دو گونه است ، نوعی از آگاپه که به عرفان و عشق ورزی به خداوند است و گونه ای دیگر که به شیفتگی مربوط می شود و از نظر باستانیان ، شیفتگی به معنای خلسه ، جذبه و پیوند با خداوند است . آگاپه درزبان و ادبیات ایران زمین نیز جایگاهی اساسی دارد به طرزی که سیر و روند معانی و مفاهیم عشق در زبان شعرای ایران زبانزد خاص و عام است و به قول منوچهری : خم چه نگون گشت یکی نقطه ریخت / هوش ز مدهوش دو عالم گریخت . در این بیت پیوندی که منوچهری با عرفان و عشق می زند، پی آمدش نوعی شیفتگی به معنای خلسه و از خود بی خود شدن است و به دیگر بیان زبان شاعر به نوعی شیفتگی عرفانی دست می یابد . در زبان شعرای ایران زمین آگاپه دارای قرب و منزلتی مفهومی است به گونه ای که با مطالعه ی اشعار مولانا – حافظ – بیدل و .. نه تنها اگاپه بلکه زبان و اندیشه ی این ادبا به «آگاپیزم» تبدیل شده است . آگاپه یک پارادایم است و پارادایم دارای خصایصی گسترده و جهان شمول . بنابراین شاخک پردازی ها و کارکترهای اگاپه تنها مختص به یونانیان نیست بلکه این واژه ، واژه ای پارادایمیک قلمداد می شود . پارادایم یک واژه ی افلاطونی است که در دهه ی 1960تامس کوهن دست به یک انقلاب فکری زد و این واژه را به معنی یک تفکر در هر انقلاب علمی بکار بست و امروزه به معنی یک جهان بینی یا نظریه کلی است . با تعریف تامس کوهن از پارادایم می توانیم نیما را به معنی یک تفکر درانقلابی ادبی قلمداد کنیم ولی با این که بنیانگذار یک تفکر ، مفکر را پارادایمیک می کند اما در دو حالت متفکر پارادایم سازی می کند : نخست به یک مفکر(صاحب فکر) تبدیل شود و اندیشه ی آن شاخک پرداز و زمان ساز باشد و دیگر مفکر توانسته باشد فراتر از زمان خود حرکت و جریان سازی کرده باشد . از نگاهی دیگر نیز برخی از صاحبان در فلسفه ی علم معتقدند که یک مفکر نظریه پرداز است نه پارادایمیک و مثلن خود شعر نو یک پارادایم است و نیما یک نظریه پرداز و مدل ساز در دل همین پارادایم قلمداد می شود . در یک شرایط این سخن بستر علمی و معقول دارد و آن این که قبل از نیما ، شعر نویی در بستر جامعه ی ایران بوده باشد که چنین نیست پس نیما می تواند یک پارادایم ملی باشدولی پارادایم جهانی نیست و ازاین لحاظ به زایشی فکری دست می یابیم ، ولی این نظریه در مورد شعر کلاسیک صدق می کند .

 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692