سه مرحله تجسم عناصر مقاومت و پايداری در شعر معاصر تاجيك حسين بركتی

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

چکیده:

ادبیات مقاومت و یا شعر پایداری از مفاهیم کلّی شعر فارسی‌‌زبان است که امروز در معاملات علمی و ادبپژوهی جایگاه گستردهای کسب کرده است. ظهور این مفاهیم و مطالب مربوط به این اصطلاحات بیشتر فضای سیاسی و اجتماعی پیوند محکم دارد. هرچند در ادبیاتشناسی نظری تاجیکی این تعابیر مستقیماً در معاملات علمی قرار ندارد، امّا عناصر و مطالبی در گستره شعر و کلاً ادبیات زیاده از صد سال اخیر تجسم پیدا کردهاند، که با اتّکا بر آنها میتوان بهظهور جزئیاتی از ادبیات پایداری در قلمرو شعر معاصر تاجیک حدس زد.

مجموعاً با ظهورات کلّی عناصر شعر مقاومت یا پایداری در ادبیات معاصر تاجیک در صد سال اخیر میتوان سه مرحله تجسم آن را مقرّر نمود.

مرحله اوّل-ابتدای قرن بیستم میلادی، زمان وقوع انقلاب اکتبر. در این دوره بیشتر مفاهیمی چون شعر انقلابی، ادبیات انقلابی بهظهور رسیدهاند، که حتّی باعث بر عنوانگذاری این مرحله ادبیات تاجیک به «ادبیات دوره انقلابی تاجیک» گردیده است.

مرحله دوّم.-زمان وقوع جنگ جهانی دوّم، که در ادبیات معاصر تاجیک مفاهیمی چون ادبیات جنگ، شعر دوره جنگی تاجیکی و شعرای جنگآور را به میان آورد. در کنار این افراد شعرا هم به میدان جنگ رفتند و همزمان با نبرد علیه آلمان ماضی با قلم هم مقابل خصم عدو رفتند.

مرحله سوم-هفت سال اوّل استقلال تاجیکستان، که جنگ شهروندی یا به اصطلاح جنگ تحمیلی در کشور سر زد و این امر به ظهور افکار به اصطلاح مقاومت الهی عداوت دشمنان خارج و داخل، که قصد عدم ملّی را در کشور داشتند، مؤثر افتاد. با توجّه به مخصوصیتهای هر یکی از این مراحل ادبیات دوره نوین تاجیکستان میتوان شاخصههای کلّی تجسم افکار مقاومت و ظهور شعر پایداری را در آنها روشن ساخت.

واژگان کلیدی: ادبیات مقاومت، شعر پایداری، شاعران جنگآور تاجیک، شعر جنگ، شعر صلح و وحدت.

***

هنوز تا وقوع انقلاب اکتبر در فضای سیاسی قلمرو فرارودان، که امرای منغیتی در سر قدرت سیاسی قرار داشتند، احساس نارضایی از هستی سیاسی این خاندان به‌تدریج بالا میگرفت و تجسم روشن این ناباوری به امور سیاست را می‌توان در نمونههای شعر دوره به اصطلاح ادبیات معارفپروری و جدید آشکار ساخت. وقتی شبح انقلاب در سراسر منطقه هستی پیدا کرده، جامعه از آن در آغاز با هدف رسیدن به آرمانهای خویش و با نیت آنکه ظهور انقلاب میتواند روزگار مردم را بهتر سازد، استقبال نمودند. هرچند بعداً با درک واقعیتهای اصلی تظاهر انقلابی گروهی از شعرا در مقابل این انقلاب قرار گرفتند.

شاعر صاحبنام پایان قرن نوزده میلادی تاجیک نقیبخان توغرل احراری (از نوادگان عارف نامور طریقت نقشبندی خواجه احراری ولی)، که بعدتر شهید راه انقلاب اکتبر گردیده، از جانب بولشویکان به قتل رسید، هنوز در همان ایّام بود که با احساس حزن و اندوه از سیاستگذاری جامعه سولته منغیت سروده:

ای فلک، داد از جفایت، در چه حالم کرده‌‌ای

راست بودم چون الف مانند دالم کردهای

آخر، ای گردون زدی سنگ ملامت بر سرم

زیر پای بیشعوران پایمالم کردهای.

هرچند در ابتدا احساس غمستیزی شاعر نسبت به جفای گردون است، امّا این مقاومت در بیت دوّم ضمن اظهار مستقیم نسبت به جهالت زمان به جامعه و سیاست زمان بودن آن آشکار میشود. بعدتر در این شعر مقاومت شاعر علیه استبداد و نفوذ جهالت در جامعه، بر زین منصب نشستن اهل جهل یا به تعبیر خود شاعر «بیشعوران»، ستایش از زمان گذشته و تأسف در روزگار جاری، اولویت مقام ناکسان و ناجوانمردان در مناسبتهای اجتماعی و کاهش مقام اهل فضل و جاه نیرو میگیرد و سروده شاعر واقعاً یک نمونه برجسته شعر پایداری را کسب میکند:

روزگاری بود، که میدادم به چیزی من نوال

خون حسرت، ای فلک، آخر نوالم کردهای

همدمانم ناکسان و غول و از دانش تهی

صحبت روشندلان امر محالم کردهای

هنوز انقلاب اکتبر در فرارودان پیروز نشده بود، که این شاعر معروف و موفق در مکتب پیروان بیدل دهلوی در سال 1919 میلادی از جانب شوروی مقتول شد و خود هم قبلاً این احساس مرگ را داشت که در چند فرصت از این شهادت خویش سروده بود:

در غم عشق تو آخر ناتوان خواهم شدن

عاقبت در خاک از تیر کمان خواهم شدن

تعهّد بر گفتن اسرار غمانگیز ظلم و استبداد نسبت به مردم و ستم به خلق در همین ایام به اصطلاح پیشینانقلابی تاجیک بود که در سرودههای پیشگام ادبیات معاصر تاجیک استاد صدرالدّین عینی تجسم گسترده پیدا کرد. وقتی برادربزرگ استاد عینی حاجی سراجالدّین از دست اهل دولت زمان، امیر بخارا به قتل رسید، او مرثیهاي سروده در ضمن این سوگنامه مجموع افکار مقاومت خویش را علیه ناجوریهای روزگار و ظلم و استبداد با ستیزی آشکارا بیان داشت:

جمع گردیده به یک جای ستمگاری چند

به کششخانه چنان که سگ خونخواری چند

دور یک ظالم مردار ستمگار سفیه

گرد گردیده ستمپیشه مرداری چند

منظور از کششخانه در این پارچه شعری جای قتل، قتلگاه اهل ظلم است، که نتیجه استبداد خونخوارانه آنان را استاد عینی واضحاً شرح و توضیح داده است. در ادامه مرثیه این مطلب شدیدتر میگردد، که واقعاً عناصر پایداری علیه ظلم اهل سیاست امرای منغیتی تقویت میگردد:

گوسفندوار به خنجر زده سر انسان را

بکشیدند ز خون ساغر سرشاری چند

جان سپردند به انواع جفا و زاری

چند آزردهدل از دست دلآزاری چند

هم در آن مسلخ احرار جگرگوشه من

کُشته گردیده به فرموده اشراری چند      

در فرآورد این مرثیه است، که یگانه اصول مقاومت و موزاجات به این مزلمه را استاد عینی در مناجات به درگاه آفریدگار میبیند و خواستار آن است که این خانه بیداد و ستم ویران باشد:

یا رب! آن خانه بیداد و ستم ویران باد

یا رب! آن محکمه جبر مزارستان باد

یا رب! آن تخت، که شد باعث بدبختی ما

ریزه-ریزه شده بر خاک سیه یکسان باد

یا رب! آن تاج، که زیب سر خونخواری چند

بر سر صاحب خود زیبده زندان باد

یا رب! آن قصر، که عشرتگه جلّادان است

پارهپاره در زیر زمین پنهان باد

یا رب! آن مفتی و آن قازی و آن شاه و وزیر

سرنگون گشته به خون خودشان غلتان باد

فرجام این مرثیه پردرد استاد عینی نمونه برجسته شعر مقاومت دوره اوّل ادبیات معاصر تاجیک است که برای استقبال از انقلاب تا جایی زمینه فراهم آورد. به این خاطر است که در ادبیاتشناسی تاجیک اشعار این دوره استاد عینی و دیگه سخنوران همزمان او را سرودههای انقلابی یا انقلابخواهانه عنوان کردهاند.

پس از وقوع انقلاب اکتبر مقاومت اهل ضیا و روشنفکران تاجیک علیه انقلاب مذکور آغاز یافت. عامل اصلی این تظاهر تعقیب اهل ضیا و معارفپروران به علت پیوند ایشان با نیروهای قوهن بود. این واقعات در تاریخ کشورهای شوروی به نام تعقیبات استالینی یا معنویتستیزی سالهای 37 معروف است. چندین تن از چهرههای معروف ادبیات دوره اوّل تاجیک به اتهام کهنگرایی زندانی شده و چندین تن دیگر به کشورهای دیگر، از جمله روسیه و قزاقستان بَدَرغه (تبعید) شدند. از جمله، یکی از دانشوران معروف تاجیک ابتدای سده بیستم ملّا عالمخان، که نزدیک به 25 سال در یکی از مدرسههای معروف بخارا تحصیل داشت، به روسیه بَدَرغه (تبعید) شد و فرزند او، که امروز داستاننویس نامور تاجیکستان است، در شهر ستوراپال روسیه چشم به عالم هستی گشاده است. حتی خود استاد صدرالدّین عینی به هفتاد و پنج درّه مجازات شد، به علت در تذکره معروف خود «نمونه ادبیات تاجیک» وارد نمودن بحث رودکی و امیر بخارا، که این تفصیلات و بررسی جداگانه را خواستار است. همین عوامل سیاسی و سیاست معنویتستیزی سالهای سی و هفتم بود که در ادبیات این دور شعرهای زندانی و اشعار مقاومت علیه انقلاب اکتبر به میان آمدند. از سوی دیگر، شعر مهاجرت تاجیک همچون نمونه ستیز و عصیان علیه این سیاست نیز در مناطق مختلف ماورای تاجیکستان شکل گرفت، که این موضوع بحث جداگانه است. یکی از نمونههای برجسته شعر زندانی تاجیک در سالهای سیام قرن بیستم غزل شاعر معروف این زمان زوفرخان جوهری است، که سال 1932 ضمن در زندان بودن به قلم آورده است:

در این جا با رفیقان موافق گرچی من شادم

حزینم میکند، امّا فراق اهل و اولادم

چو طوطی کار من هرچند نبود چوز شکرخایی

چه باشد، لیک روزی ز-این قفس سازند آزادم

به فانوس تنم هر استخوان چون شمع میسوزد

ز بس یکسر زد آتش فرقت یاران به بنیادم

کسی بر نالههای زار من گوشی نمیسازد

مگر خود وارسی، ای دادرس، اکنون به فریادم

دلم خون، سینهام داغ است، احوالم زبون، یا رب

جدایها خرابم کرده، ساز از وصل آبادم

ندانم، جوهری با خود چه پیش آمده ترحّم را

که در این غربتابادم نمیسازد کسی یادم

از آغاز این غزل جغرافیای تولید آن زندان بودن آشکار است، زیرا وقتی شاعر به رفیقان موافق تأکید میکند، احساس میشود، که مثل او نفراتی از اهل ضیا و روشنفکران در زندان زیادند و اما وی از فراق اهل خانواده و اولاد شکوه به زبان میکشاید. دیگر کاملاً دورنمای این غزل پیام اندوهبار شاعر زندانی است، که برابر تصویر عجز و حزن نوعی پایداری سراینده وی را در مقابل ظلم و ستیز و معنویتزدایی سیاست زمان تفسیر مینماید.

همینگونه، در دو دهساله اوّل قرن بیستم در ادبیات معاصر تاجیک عناصر شعر مقاومت علیه استبداد سیاست امیران منغیت و در نوبت اوّل استقبال از انقلاب و در مرحله بعدی پس از تعقیب سیاسی اهل معارف و ادبیات به پایداری در مقابل این زندان پرتایی و بَدَرغه (تبعید) سخنوران و فاضلان تجسم نموده است.

مرحله دوّم ظهور عناصر شعر مقاومت به ادبیات دوره جنگیی تاجیک در دهساله چهلام اتّفاق افتاده است، که اینجا بحث اصلی مقاومت علیه جنگ و دعوت برای مبارزه علیه عدم انسان و شکست کوششهای آلمان تازی محسوب میشود. گروهی از سخنوران تاجیک در این مرحله خود به میدان نبرد به جبهه رفتند و برابر با یراق واقعی با سخن هم جنگیدند. نام شاعران و داستاننویسان تاجیک حبیب یوسفی، فاتح نیازی، حکیم کریم، عبدالجبار قهّاری و دیگران همچون سخنوران جنگآور در ادبیات معاصر تاجیک یاد میشود. در کنار این شاعرانی، که به جنگ در جبهه هم نرفته بودند، به اصطلاح تاریخنگاری نوین تاجیکی در عقبگاه، یعنی بیرون از میدان جنگ سرودههای جنگی یا دعوت به مقاومت علیه جنگ پرداختند. حتّی استاد لاهوتی، که از ایران پس از انقلاب مشروطه به شاعران تاجیک و تاجیکستان پیوسته بود، چندین منظومهایی راجع به ادبیات جنگ نوشته است، که معروفترین آنها «غلبه تنیه» و «داستان مردستان» است. آنجا که منظومه «غلبه تنیه» آغاز میشود، تفسیر واقعیت این جنگ در تاریخ جهانی بیمثل است، که باید از آن جلوگیری شود:

آن جنگ را در تاریخ همتا نبود

جنگ خونین و بیرحمانه بود

فرمانده فاشیست آرام نشسته

رقیبش رو به رو با دستان بسته...

شعر «قلم» شاعر جنگآور و شهید جنگ تاجیک حبیب یوسفی نمونه برجسته شعر زمان جنگ یا سرودهای مقاومت علیه جنگ میباشد، که با دعوت به مبارزه برای تأمین حريت و دفاع از حقوقهای انسان تجسم روشن افکار پایداری را در شعر این دوره تاجیک تأمین نموده است.

وقت آن است ای قلم

بُرندتر گردی ز تیغ

وقت آن است، ای سخن

غرّندتر گردی ز برق

تا به دشمن حمله آرم

ریشهاش برری ز بیغ

تا رسی

منحوس انچر را کنی بیشاخ و برگ

برای دفاع از مرزهای وطن در جنگ شاعر باز هم از آمادگی و تعهّد خود در انجام این کار و پایداری در پیروزی سخن به زبان میآورد:

چون وطن مردانه در جنگ آمدست امروز، من

این وطن را بیش از هروقته دارم دوستّر

چون من این سان بین میدان پردل و فیروزمند

داردم امروز از هرروزه یارم دوستّر.

حرف نهایی مقاومتآمیز شاعر علیه جنگ آن است که مشت او هرگز برای تخسیر مرز وطن به دشمن امان نمیدهد و این خاطر است که در تقویت خود به سخن مقاومتبار سعدی مقابل جنگ رجوع میکند:

آن نه من باشم، امان بدهد به دشمن مشت من

آن نه منّ، کاین دم فتم در فکر کار دیگری

«آن نه من باشم، که روز جنگ بینی پشت من

آن منم، ک-اندر میان خاک و خون بینی سری»

در شعر دیگر حبیب یوسفی، این شاعر شهید در جنگ جهانی دوم، « انتقام» عنوان دارد، احساس گرفتن خونبهای جنگآوران دلاور، که در این جنگ شهید شدهاند، بالا میگیرد. او خود چهار سال در میدان نبرد بود و شهادت هزاران نفر را با چشمانش دید و منتها خود نیز به شهادت رسید. از این رو، همان ایام بود که مردم و همصفانش را بیشتر برای انتقام و خونبهای قربانیان جنگ و مجموعاً مقاومت علیه جنگ دعوت مینمود:

بهر حیات تازه و آسوده انتقام

هم از برای محنت آزاد خلق من

هم از برای هر دیه و هر شهر ملک من

از بهر هر زمین خونآلوده من انتقام!

با این همه صدای بلند مقاومت شاعر این انتقام و خونبهای آزادی را هنوز کم میداند و باز هم با شدّت دعوت به عمل میآورد، که برای هر مادر المزده، که جگربندش را در این جنگ از دست داده و بهر خونبهای برادران انتقام گرفت:

نه، نه،

کم است این همگی،

ای دلاوران،

هر مادر المزده میخواهد انتقام!

میباید انتقام به خون برادران،

از بهر هر فتاده به میدان صد انتقام.

مجموعاً، شعر دوره جنگی تاجیکی پر از صدای انتقام، مقاومت و پایداری است، که هنوز از این روزنه تحقیق نشده است و امیدوارم با دیدی دگرگونه و با حضور این امکانات بیشتر این ادبیات مقتدر دوره جنگی تاجیکی بررسی و به محور پژوهش گرفته خواهد شد.

دوره سوم تظاهر عناصر مقاومت در شعر وقوع جنگ شهروندی در آغاز استقلالیت دولتی تاجیکستان بود. موضوع یأس و گفتارهای مأیوسانه راجع به عدم ملی و تلاش برای پایداری ملی نفوذ دریافت. هنوز در آغاز مرحله صاحباستقلالی و تشنج اوضاع سیاسی بود، که استاد لایق شیرعلی نمونه برجسته تفسیرگر این اوضاع را سرایید، که در آن عناصری از افکار پایداری تجسم روشن داشت:

جان به قربان تو ای میهن خونینکفنم

بودی بیتالشرفم گشته بیتالحزنم

دشمنت چار طرف اجنبی و خانگیند

تن تنها به چه نیرو صف اعدا شکنم...

در سرودههای گلرخسار صفی، که در ادبیاتشناسی امروز تاجیکی شاعرهای به افکار مقاومت علیه حقوقهای زن، دفاع از اندیشه و افکار ملی اعتراف گردیده است، نیز جایگاه این موضوعات رفیع است. هنوز سال 1992 بود، که با وقوع جنگ شهروندی در کشور او با استقبال از سروده شاعر افغان خلیلالله خلیلی قصیده خونین نوروز را سوراید:

گویید به نوروز، که کم نیست غم ما

بر کشور خونینکفنان چشم تر ما

گویید به نوروز که امسال ناید

بر کشور خونینکفنان در نکُشاید

آنجا که استاد خلیلالله خلیلی در سروده خویش نوروز را به هر حال دعوت میکند و «در بکُشاید» میگوید، در جوابیه خود گلرخسار با توجّه به نفوذ یأس و نومیدی در کشور در آن روزگار «امسال نایاد» و «در نکُشاید». زیرا نوروز خونین را هرگز نمیخواهد. حتی گلرخسار کتابی را به صورت نوشتههای داستان کوتاه بهعنوان «زن و جنگ» نیز با تأثّر از این واقعات به قلم آورده است.

در سرودههای اکثر شاعران این موضوع و بالاخص تهاهخود در تلاش پایداری علیه عدم ملی، که بر تأثر دشمنان خانگی و بیگانه جایگاه پروسعت دارد، که بحث کلی یک مطلب جداگانه را خواستار است. اما به سعادت ملت تاجیک، انجمنی با نام انجمن سعد در شهر خجند، که شماره شانزدهم آن در شورای عالی تاجیکستان برپا شد، پیام صلح و آشتی را به کشور تاجیکستان هدیه آورد و تلاشهای رئیسجمهور وقت تاجیکستان امامعلی رحمان ثمر داد، تا در سال 1997 سازشنامه صلح و تحکیم وحدت ملی امضا شود. محصول این سازشنامه بود، که در ادبیات تاجیکی شعر صلح و وحدت در مقابل شعر جنگ و اشعار مقاوت به ظهور رسید، که نمونه برجسته آن را باز استاد لایق شیرعلی پس از امضای این حجّت ملّی سرود:

رحم پروردگار ما آمد

نور حق بر دیار ما آمد

جنگ بنیادسوز ما بگذشت

صلح دیرینتیزار ما آمد

شکرگزاری شاعران تاجیک از گذشتن زمان جنگ و طنطنه صلح باز هم هستی تعهّد سخنوران را در مقابل نبرد، تلاشهای دشمنان در نابودی ملی تجسم میکند. البتّه، موضوع بحث جلوه افکار مقاومت و عناصر شعر پایداری در سرودههای دوران صاحباستقلالی تاجیکستان هم خواستار بحثی مستقل و مفصل است و اینجا با اشارت به یک دو نموده تنها هدف ما تأکید به جایگاه رفیع این موضوعات در سرودههای شاعران تاجیک است، که باید در تحقیق گسترده آن توجهی مخصوص ظاهر گردد.

نتیجه:

در مجموع، از مباحث محوری این مقاله هویداست که موضوعات مقاومت، جنگ و پایداری و تعهد در تأمین هستی ملی در سرودههای شاعران صد سال اخیر تاجیک با شیوههای مختلف تجسم دارند. هرچند ادبپژوهان تاجیک اصطلاحات شعر پایداری و مقاومت را در رابطه به این سرودهها به کار نگرفتهاند، اما دورنمای اشعار شاعران مذکور، که در سه مرحله تاریخی تشکل شعر تاجیکی تحقیق و تطبیق شد، وجود عناصر آن‌‌ها را تأیید میکند و تحقیق عمیق این موضوع میتواند به هستی شعر مقاومت و پایداری در ادبیات صد سال اخیر تاجیک استدلالی لزوم فراهم بیاورد.

پینوشت:

  1. دیوان توغرل احراری. به کوشش میرزا شکورزاده. دوشنبه، «پیوند»، 2011.
  2. زوفرخان جوهری. منتخبات آثار. به کوشش بهادر فیضاللهیف. دوشنبه، «سروشن»، 2002.
  3. صدرالدّین عینی. کلیات. . دوشنبه، عرفان، 1981.
  4. نمونههای شعر معاصر تاجیک. تهیه سبحان اعظمزاد. خجند-2010.
  5. محمّدجان شکوری بخارایی. نگاهی به ادبیات فارسی-تاجیکی سده بیستم. دوشنبه، 2008.

 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692