چکیده
در میان تحقیقات و پژوهشهایی که در مورد زندگی و شعر مهدی اخوانثالث شد کمتر کسی به جنبههای حماسی و اساطیری آثار اخوان پرداخته است، در این جستار به وجوه باستان شناسی، یأس و بدبینی شاعر و حماسههای شکست خورده، پرداخته شده است. حماسههای ملی بیشترین حجم اشعار اخوان را در برگرفته است، اخوان که شاعری ملی است با عقاید باستانی خود، سعی به زنده کردن بعضی از حماسهها و اسطورهها میکند وی همچنین پلی عظیم میان مازندران و خراسان زده است و به شعر نیما تکامل و ماندگاری بخشیده است. اخوان با تسلط به قوافی و واژگان اصیل فارسی شعر نو را متعالی کرده است.
در این پژوهش با روشی درست و تحقیقی و تحلیلی در زبان و اندیشههای اخوان تا حد امکان با گذشتن از گذرگاههای تاریخی و شناسایی اقوام قدیمی، الههها و اسطورهها، حماسهها وادیان مختلف به کشف بعضی از جنبههای تاریک شعر اخوان پرداخته شده است.
واژگان کلیدی : مهدی اخوانثالث(م.امید)، حماسه، اسطوره، باستان گرایی، حماسه شکست.
مقدمه
هنر انسان را به اوج میرساند، هنرمند سعی میکند عواطف و احساسات خود را منتقل کند و هرکس به فراخور اندیشهاش آن چه را که باید، دریافت میکند. شعر بهعنوان بخش بزرگی از هنر لحظهها را جاودانه میکند شاعر با قلمش میکوشد لحظههای پیامبری خود را روی کاغذ سفید ثبت کند همچنین شاعر تلاش میکند هنرش را طوری خلق کند که همهگیر و قابل لمس باشد. شعر همان سخن موزون مخیل و مقطع... که بزرگان گفتهاند و شاید تعریفی دیگر نتوان از شعر داد شاید همان لحظههای پیامبری باشد که اخوان از آن حرف میزد، کسی چه می داند که شعر چیست، مگر میتوان لحظههای بیتابی اخوان را نوشت؟
اخوان دنبالهروی سبک و سیاق نیما یوشیج میباشد ولی در تقلید صرف از شعر نیما باقی نمانده، بلکه شعر نو را به اوج خود رسانده و از اینرو صاحبنظران میگویند مهدی اخوانثالث پلی میان مازندران و مشهد زدهاست، از آنجا که اخوانثالث تسلط کافی بر شعر و زبان خراسانی داشته وی را صاحب سبک خراسانینو میدانندو همچنین شعرش سرشار از باستانگرایی و شیوهی فردوسی است، بنابراین وی را فردوسیمعاصر نیز لقب دادهاند.
حماسهسرایی در ایران قدمت دیرینهای دارد. قدمتی به اندازه همهی تاریخ، ایران فرهنگی هزار ساله دارد، تمدنی که اساس و پایه همهی حماسهسراییها و اسطورهپردازیهاست. اخوان فرهنگ غرب را میبیند که چگونه با استیلای خود فرهنگ ایران را کمرنگ میکند از اینرو اخوان میکوشد اساطیر، حماسهها، افسانههای تاریخ را بیدار کند تا فرهنگ ایران را از ورطهی نابودی نجات دهد.
تعریف حماسه
داستان منظوم و بلندی است با سبکی فاخر و با شخصیتهایی از قهرمانان و پهلوانانی ملی که اعمال خارقالعاده انجام میدهند. حماسه معمولاً بر اساس تاریخ نانوشته، اسطوره و آرمان های مردم یک ملت نوشته میشود.
مفهوم «حماسه» را باید جزو مفاهیم «سهل و ممتنع» دانست؛ مفهومی که هم آشناست، هم ناآشنا. شاید از نظر برخی، آسان جلوه کند و در حیات فرهنگی و اجتماعی یک قوم، امری بدیهی تلقی شود اما به محض اینکه پای تعریف به میان میآید، کار را بسیار سخت میکند.
محققان حماسه را دنبالهی شعر غنایی میدانند، زبان فاخر و رفیع، قهرمانانی خارقالعاده، داستانی بودن حماسهها و اتفاقاتی که از دور از ذهن است و باور آن مشکل میباشد از ویژگیهای مشترکی هستند که در حماسههای جهان دیده میشود.
حماسه سرایی در ادبیات جهان
حماسه Epic یا شعر حماسی Epic/ Poem شعری است بلند و روایی و داستانگونه، در غرب و حتی در تمام جهان حماسهها انگشتشمار هستند چون سرودن حماسهها نویسندهای داستان پرداز و نخبه میطلبد. اشتراکات حماسهها در بین حماسهسرایان مختلف در کشورها و سرزمینهای مختلف را میتوان این گونه بیان کرد، حماسه را روایت محض نیست بلکه حماسه سعی دارد جنبههای مختلف زندگی عصر مورد نظر را برای خواننده توضیح و تببین کند، زبانی فاخر و گفتاری متفاوت دارد، اعمال قهرمانان بر پایههای خیر و بشر دوستی بنا نهاده شده و میتوان گفت قهرمان داستان به دنبال منافع شخصی نیست و منافع ملت برای او دارای اهمیت است. قهرمان جوانمرد است مرگ را بهتر از زندگی با مذلت میداند «رستم»، «اسفنديار»، «آشيل»، «زيگفريد»، «سامسون»، «هركول»، «سهراب»، «هكتور» و ... همه و همه به مرگ تن دادهاند، ولي به زندگي با ذلت سر فرود نياوردهاند. به همين جهت ميتوان گفت حماسهها و اسطورهها درسي برای نبرد، مقاومت وزندگي هستند.
ویژگیهای حماسه
1- منظومه هاي حماسي طبيعي و ملي: این نوع حماسه سرشار از و علايق و عواطف يك ملت كه در طي قرنها تنها براي بيان عظمت و نبوغ آن قوم به وجود آمده است، این نوع حماسه سرشار از یاد جنگها و جان فشانیها و پهلوانیها است علاوه برآن میتوان این نوع حماسه را سرشار از تمدن و فکر مردم یک دوره از تاریخ یافت .در این نوع حماسه سخن از زندگی پهلوانان رفته است و حماسه پهلوانی ممكن است جنبه اساطیری نیز داشته باشد.
2- حماسه اساطیری: قدیمیترین و اصیلترین نوع حماسه است. این حماسه مربوط به دوران ماقبل تاریخ است، مانند حماسه سومری یا بابلی گیل گمش و بخش اول شاهنامه فردوسی تا داستان فریدون كه در این قسمت از شاهنامه از اوایل سخن رفته است و گفته شده اولین كسی كه گرمابه ساخت یا نوشتن آموخت چه كسی بود. بخشهایی از ایلیاد و ادیسه و قسمتی از تورات و رامایانا و مهابهارات نیز جزو این نوع حماسهها هستند.
3- حماسههای دینی یا مذهبی: كه قهرمان آن یكی از رجال مذهبی است و ساخت داستان حماسه بر مبنای اصول یكی از مذاهب است، مانند كمدیالهی دانته و خداوندنامه صبای كاشانی. اقوامی كه روابط چندانی با کشورهای همسایه نداشتند دارای این نوع حماسهها هستند، مانند چینیان، هندیان باستان و... در بعضی از تقسیمبندیها به این نوع حماسه، حماسههای اخلاقی نیز گفته میشود، میتوان به این نوع حماسه، حماسه فلسفی هم گفت چون این حماسهها برگرفته از از اساسیترین سوال بشر از مرگ و چون و چرای زندگی و عدم را به بحث میگذارد.
4- حماسههای عرفانی كه در ادبیات فارسی زیاد است. در اینگونه حماسه قهرمان بعد از شكست دادن دیو نفس و طی سفری مخاطرهآمیز در جاده طریقت در نهایت به پیروزی كه همانا حصول به جاودانگی است دست مییابد و به فنای فیالله میرسد. منطق الطیر عطار نیز نوعی حماسه عرفانی است كه به شیوه تمثیلی سروده شده است. بهگو دگیتا از متون مذهبی هند، ساخت عرفانی دارد.
مهدی اخوانثالث، یکی از بزرگترین شاعران نیمایی
م. امید را میتوان یکی از پایههای سبک نیمایی دانست البته باید به حرکت دوری او نیز توجه نمود اخوان با ارغنون (1330) پا به عرصه ادبیات گذاشت ولی غزل و قصیده روح امید را اغنا نکرد، اخوان رو بهسوی شعر نیمایی آورد، سرودههای با ارزش اخوان در زمینههای نیما هم به تثبیت خود و جایگاهش در شعر منجر شد هم به تثبیت شعر نیما نیز کمک کرده، اخوان یکی از بزرگترین پیروان شعر نیمایی بود، البته میتوان در بعضی موارد اخوان را راهگشاتر و پویاتر از نیما نیز مشاهد کرد. وی با توجه به تسلطی که بر زبان و شعر فارسی داشت در این آزمون بزرگ توفیق ماندگاری کسب کرد. ولی اخوان در واپسین روزهای عمرش دوباره به شعر کلاسیک روی آورد و مجموعه تو را ای کهن بر و بوم دوست میدارم (1368) سرود.
اخوان ایرانیترین شاعر معاصر ماست، در اصل میتوان اخوان را در پیوند با شعر مدرن در جایگاه ترمیم و بازسازی شعر کلاسیک دید، گرایش ویژه اخوان به شعر گذشته و تلفیق هنر مدرن نیما و شعر گذشته عامل ثبات و ماندگاری شاعر در ادبیات امروز شده البته که اخوان را باید در ردیف نیما و حتی تکمیلکننده روش و سیاق نیما دانست. استفاده ویژه از زبان خراسانی و تسلط کامل بر قوافی فارسی، پیوند ترکیبهای عامیانه و واژگان فاخر و لحن سنگین م.امید، بازی متبحرانه با کلمات از دستاورد های مهم اخوان بوده است.