نقدی بر تو بی دلیل زیبایی سروده مهدی آخرتی/ آیدا مجیدآبادی

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

 

«تو بی دلیل زیبایی» مجموعه شعری است که به قلم مهدی آخرتی از سوی انتشارات بوتیمار منتشر شده است. شاعر در این کتاب با دیدی عاشقانه و انسانی به دنیای خود مینگرد و زبان ساده و روان شعری خود را با تصاویر ملموس همراه می‌سازد و احساساتی چون عشق، تنهایی و حسرت کودکی را به مخاطب القا می‌کند. عنصر اصلی شعرهای آخرتی

عشق است. او بی هیچ زحمتی دوست می‌دارد و این دوست داشتن را در جای جای سطر هایش می‌پراکند. معشوق او گرچه با چهره‌ای انسانی توصیف می‌شود اما گویی از دیار

افسانه‌ها و رؤیا‌ها سربرآورده است. این معشوق گاهی انسان را به یاد «رکسانا» در اشعار شاملو می‌اندازد یا به یاد «ریرا» در سروده‌های صالحی. با نشانه‌هاییکه از این معشوق ارائه می‌شود، می‌توان به جلوه‌های فرازمینی او در خیال شاعر پی برد. او گاهی با «آفرودیت» الهه عشق و زیبایی یونان یکی می‌شود و شاعر با زبانیاستعاری و کنایی چشمان معشوق را چنین می‌سراید:«آفرودیت / هیچ صلحی/ بین من و زیباییت نیست/ وقتی چشمانت را/ از رو می‌بندی» (ص13). گاهی نیز با نشانه‌های پریانتوصیف می شود و شاعر افسانه وار بودنش را بطور صریح اقرار می‌کند. «افسانه وار / پریدی از دستم/گلپر / می‌گذارم نامت را» (ص57). شاید به همین دلیل است که بیدلیل زیبا انگاشته می‌شود. «تو بی دلیل زیبایی / چون لبخندی در جنگ» (ص26). این معشوق پیوند عجیبی با طبیعت دارد، بطوری که می‌توان او را مظهر یا آیینه طبیعتشمرد. «در دامنت/  عصاره دشت/ و در مشتت/ چشمه‌ای بود/ و بازویت/ بازویت مرا به تماشا می‌کشید/ چون ساق ماده آهویی/ که فرزندش را شیر می‌دهد» (ص49). با اینکهشاعر اسیر دنیای بی رحم مدرن است و چیزی از او «نمانده در کشاکش روزهای آهن و خون» (35). «با اینهمه» سعی دارد معشوق را از این دنیا دور نگه دارد. «تو به صدایزنگوله‌ای طلایی فکر کن/ در گردن بره‌ای/ یا سیرسیرکی که بی‌خواب مانده است/ بگذار/ آنکه به صدای شلیک فکر می‌کند/ من باشم» (ص36).چرا که اندوه او را برابر

با قهر طبیعت می‌داند. «اخم که می کنی/ قهر طبیعتی» (ص23). اما در کنار بسامد مضمون عشق، زبان شعری مهدی آخرتی نیز درخور توجه است.  با اینکه زبان اشعار اوساده است، اما به خوبی با مضامین تغزلی همراه می‌شود و در عین حال از ظرافت‌هایی نیز برخوردار است که به زیبایی در صمیمیت واژه‌ها و تصاویر پنهان شده‌اند. گرچهنمی‌توان زبان مهدی آخرتی را هنجارشکن خواند اما می‌توان هنجارگریزی را در  بخش‌هایی از اشعار او مشاهده کرد. همچنین او گاه و بی گاه با ظرافتی شاعرانه از آرایه‌هاییچون استعاره، تشبیه، کنایه و ... بهره می‌گیرد که زمینه‌های آشنایی‌زدایی و برجسته‌سازی را در زبان اشعارش فراهم می‌آورد.  به چند نمونه توجه کنید. «امروز به

اندازه تنهاییم/ برف باریده/ و تو خورشیدی/ که فقط ابرها/ پشتشان به تو گرم است» (ص11). «باید زندگی کنم/ با اینکه لب‌های تو حکایتی بود/ که دهان به دهان چرخید/تا به من رسید» (ص19). «می خواست زیباییش را پنهان کند/ پشت گوش انداخت/ مویش را» (ص47). «تو باید از راه برسی/ و گل میخکی به سینه‌ام بکوبی» (ص77). «گریه کردیم/

و در مدرسه یادمان ندادند/ تنهایی در آب حل نمی شود» (ص101). همچنین در برخی از اشعار آخرتی با سطرهایی روبه‌رو می‌شویم که چون سخنان قصار تأمل  برانگیز و به

یادماندنی می‌نمایند یا شاید شبیه سطرهایی چون: «هوا بس ناجوانمردانه سرد است» (اخوان) یا «گاهی دلم برای خودم تنگ

می شود» ( محمدعلی بهمنی) و یا «گاهی چه قدر زود دیر می شود» (قیصر امینپور)

برای نمونه می توان به سطور زیر اشاره کرد:

«گاهی زنده بودن/ بهترین راه مردن است» (20) «بوسه از اشک نیرومندتر است» (24)

«در خانه های بی چراغ/ شمعی می تواند/ خورشید باشد» (40) «آدم سیبیست/ که هزار چرخ

می زند» (58) «هرگز فکر نکردید/ چرا دیروز/ شمشیر را از آهن می ساختند/ و امروز پنجره را» (96) «بازی های کودکانه/ تمرین بر باد رفتن بود» (108)

----

 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692