نقدی بر«سرنادهای میترائیک» نویسنده «سریا داودی حموله»/ عابدین پاپی

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

سرنادهای میترائیک نامی است که سریا داودی حموله برای مجموعه اشعارش انتخاب کرده است .

سرنادهای میترائیک نامی است که سریا داودی حموله برای مجموعه اشعارش انتخاب کرده است . سرناد یا سرنادها : به معنای آواز عاشقانه یا آوازهای عاشقانه ی قدیم اروپایی ها است که هنگام شب دربیرون خانه ی معشوق می خواند ه اند و این واژه در آثار آهنگسازان بزرگ نیز بکار رفته است . مجموعه حاوی ۶۱شعر می باشد که توسط انتشارات نصیرا (تهران) در سال ۱۳۹۳ به زیور چاپ آراسته شده و در اختیار قبیله قلم قرار گرفته است . نام اثر با طرح روی جلد در ابعادی همخوانی دارد و در زوایایی نیز هارمونی محتوایی دیده نمی شود . شاعر برای پشت جلد مجموعه ، شعر مینی مالیسم پدر را انتخاب کرده که در این جا بیشتر به دنبال تفهیم تفاوت هاست نه تفهم تفاهم ها ! طراحی روی جلد چند گانه مفهوم است . پارادکس معنایی ، بی تناسبی طبیعی و پنهان کردن مفهوم درونی واقعیت و وارونه سازی : یعنی گفتن چیزی و اراده ی معنای دیگر از مفاهیمی است که در طرح روی جلد کتاب دیده می شود و می توان گفت شاعر نوعی آیرونی کلام را در طرح آفریده است . انسان ، پرنده و قفس محوریت طرح روی جلد مجموعه را شکل داده اند . از نگاه جامعه شناسی شاعر بدنبال ترسیم و تصویر واقعیات درونی جامعه می باشد، به گونه ای که امید در جهت رهایی از محدودیت ها ، با التفات به ترسیم طرح پیداست . دیگر نکته مهم در طرح روی جلد آشنا زدایی محتوایی است که طراح این آشنا زدایی را به زیبایی تصویر نموده است . از نگاه فلسفی نیز طرح دارای بار معنایی است . زیرا که پرنده و قفس را طراح به روح و جسم یک انسان تشبیه می کند که این روح و جسم می توانند به اتفاق هم به نوعی سالم اندیشی اخلاقی و رفتاری دست یابند . دردیگر زاویه نیز طراح به روح بیمار و جسم بیمار و بالعکس نیز در ابعادی اشاره دارد که دل آگاهی را به عنوان فانوسی هدایت گر در جهت رهایی از این دایره فهم را توصیه می کند . مهمترین تفاوت شاعر در این مجموعه با آثار قبلی اش این است که علاوه بر رونویس واژه ها به پشت نویسی واژه ها نیز پرداخته است ....؟!

از این نگاه هر واژه ای خود دارای دنیایی است و این دنیا نیز آکنده از معانی و مفاهیم متفاوت . بنابراین شاعر در این مجموعه با کارکشیدن از واژه ها سعی برآن داشته تا که مفاهیم جدیدی را از همان واژه ها بیافریند که از مجموع کل اشعاری که سرود ه اند دراغلب اشعار خوب ظاهر شده است . دیگر نکته ی قابل وثوق در صنعت واژه گزینی که در آثار شاعر پیداست ، سیرت بخشیدن به صورت واژه هاست . شاعر با تفکیک و تمیز سیرت های هر واژه توانسته سبکی جدید را خلق نماید . موجودیت مثلث متساوی الاضلاع احساس ، تخیل و عاطفه که بعنوان سه رکن تشکیل دهنده شعر به شمار می آیند ، در اثار شاعر بصورت محذوف الاضلاع دیده می شود . یعنی شاعر در سرنادهای میترائیک بیشتر از قوه ی تخیل بهره می برد و در این عرصه نیز خوب میدان داری می کند .زبان عاطفه و احساس در این مجموعه توسط شاعرکنترل شده و این مهم نیز شاید به شخصیت درون گرای شاعر بر می گردد. اگر چه شاعر نگاههایی فرا رونده را در عدم محوریت عاطفه و احساس در شعرش تجویز می کند و اعتقاد راسخ بر راسیونالیزم ادبی را بیشتر برای جامعه امروز مدنظر دارد ، اما با توجه به تشتت رفتار و معنایی که در کنه گفتمان مدرن و پست مدرن به وجود آمده ، بی تردید سوق دادن زبان به سمت اخلاق و عرفان کمکی است به آینده ی جامعه که شعر شاعر را وارد دایره ی دوراندیشی خواهد کرد و پی آمد این دوراندیشی تعمیم پذیری شعر شاعررا به بار خواهد نشاند .

۱ اندیشه ، زبان ، بیان و لحن در شعر شاعر : شاعر در این مجموعه بیشتر ذهن اندیش است نه عین اندیش و تنها چیزی که شاعر را عین اندیش می کند ، بهره گیری از صورت واژگان است . به عنوان مثال : " مرگ حواس ماه را برد " یعنی تنها ویژگی عین اندیش شاعر صورت پذیری واژگان است و ذهن اندیشی شاعر بیشتر خلق معانی متفاوت برای سیرت واژگان می باشد . بنابراین شاعر در این مجموعه دارای اندیشه است . زبان نیز در اشعار شاعر وجود دارد . ولی شاعر در این مجموعه بیشتر به سمت زبان ساختاری یا به اصطلاح دیگر فرمیک سوق داده می شود . و البته تلنگری نیز به زبان محتوایی ( معنایی) اشعارش می زند ، ولی توفیقات چندانی را بدست نمی آورد . مهمترین چالش فرارو شعرای آوانگارد دهه ی هشتاد نیز همین زبان محتوایی است که از دیرینه شناسی زبان به دور ماند ه ایم و این عدم تفکیک و تمیز زبان مسبب شده تا که به سمت تکرار گزینی سوق داده شویم و البته مشکلی فرا گیر است ؟! بیان و لحن در شعرشاعر جایگاه خوبی را پیدا کرده و علت عمده نیز تفکیک و تحلیل معانی است . این تفکیک و تحلیل معانی نیز باعث شده تا که شاعر از بیان و لحنی آرام و فرارونده بجای بیان و لحنی تند و پس رونده برخوردار گردد . از این نگاه زبان بستری است که اندیشه ، بیان و لحن را به وچود می آورد و به مانند کودکی این ثمرات را تربیت و پرورش می دهد . با این حال جامعه ادبی بر محور زبان دیروز در حرکت است و اگر تلنگرهایی د رجهت پیدایی زبان امروز بر پیکر شعر نو زده شده کافی نیست . با اندیشه ، بیان و لحن امروز نمی توان به تقابل زبان دیروز برخاست . به دیگر بیان می اندیشم ، می بیانم و می لحنم ولی با چه زبانی .....؟ با زبان دیروز نمی توان امروز را اندیشید و یا امروز را بیانید و ....

۲ صنایع لفظی و معنوی در شعر : با التفات به این که سرآینده ی این مجموعه دانش آموخته ی زبان و ادبیات فارسی است لذا با آرایه های ادبی و به اصطلاح صناعات ادبی کاملا آشنایی دارد و بر خلاف برخی از نوسرایان ،ادبیات کلاسیک را هم می شناسد . بنابراین صناعاتی چون ، پارادکس ، ایهام ، استعاره ، ایماژ ، مراعات نظیر و مجاز بیشتر در اشعارش پیداست و توانسته صناعات را در قالبی جدید در آثارش لحاظ کند .

۳ حرمت و قداست واژه در شعر : هر شاعری زمانه ی خود را می سرآید و بر اساس واژگان همان زمانه می اندیشد . اما طبقه ی اجتماعی و فرهنگی و بستر زیست محیط شاعر با زبان شعرش در تناسب است . و دیگر برای طبقه ی خود نوشتن است ولی تفاوت سرآیی را می توان در اشعار این شاعر یافت . بدین سان حرمت واژه در اشعارش وجود دارد چون که شاعر برای هر واژه ای شخصیتی را تعریف نموده و درپردازش به آن شخصیت می کوشد . حرمت واژه یعنی این که شاعر در صدد این نباشد تا که واژه ای را فدای واژه ی دیگری کند تا آن واژه به عنوان قهرمان شناخته شود بلکه با آشتی واژه ها بتواند نوعی دمکراسی را در بین واژه ها ایجاد نماید . بنابراین اگر چه شاعر در برخی از اشعارش ساختار شکنی هایی را ایجاد می کند و این فرآیند نیز ریشه در نگاه منتقدانه شاعر دارد ، اما در اغلب اشعارش اخلاق گراست و مراعات نظیر خوبی را در بین واژه ها بوجود می آورد.

۴ بن مایه اشعار : بن مایه ی اشعار شاعر بیشتر اجتماعی و انتقادی است و در برخی از اشعار ش درون مایه ای تعلیمی فرهنگی دیده می شود . ضمن این که در برخی آثار این مجموعه نوعی تئوکراسی ادبی با بیانی متفاوت دیده می شود .

۵ تصویر سازی در شعر : در آغاز مجموعه شاعر با بهره گیری از واژگانی متفاوت و موافق در کنار هم خوب نتوانسته به اشعار ش تصویر ببخشد و علت عمده نیز گریزهای نابهنگامی است که در ذهن سیال شاعر صورت می گیرد و شاعر را به دنیایی دیگر پرت می کند ، ولی شاعردر میانه و پایان مجموعه این گریزهای نابهنگام را کنار می زند و به فرآیندواحدی از حیث معنا دست می یابد و همین فرآیند واحد تصویر سازی شاعر را به تثبیت می رساند .

۶ جامعه پذیری و فرهنگ پذیری در مجموعه :هر رسانه ی فرهنگی اعم از کتاب و ... ابتدا باید از مقوله جامعه پذیری برخوردار باشد و بعد از جامعه پذیری ، پی آمد ش فرهنگ پذیری است . جامعه پذیری و فرهنگ پذیری رابطه ای یک سویه نیست بلکه نوعی تقابل دو سویه و مثبت می باشد . لذا پذیرفتن یک رسانه بنام کتاب نوعی جامعه پذیری است که از جانب جامعه صورت می گیرد و پذیرفتن جامعه نیز نوعی جامعه پذیری است که ازجانب رسانه صورت می گیرد . ( نوعی تاثیر و تاثر) بنابراین می توان گفت این مجموعه به نوبه ی خود دارای جامعه پذیری و فرهنگ پذیری است ، چه این که نوعی تاثیر و تاثر و لازم و ملزوم در بین شاعر و جامعه به چشم می آید .

۷ تاثیرمکتب ادبی در شعرشاعر: با توجه به سبک و مکتب که در ادبیات ایران زمین وجود دارد و البته ادبیات ما بر اساس سبک بنیان نهاده شده ، لذا شعر نو بیشتر گرایش به مکاتب ادبی جهان دارد و با تزریق از این مکاتب تراوش و به تثبیت رسیده است . در واقع شاعر از چند مکتب ادبی در جهت تولد اشعارش بهره می جوید که می توان به ساختار گرایی و پسا ساختار گرایی اشاره نمود . سمبولیسم انتزاعی و در ابعادی سور رآلیسم نیز در اشعار شاعر جایگاهی ویژه دارند . در مجموع شاید بتوان گفت شاعر از سور رآلیسم به سمت دیگر مکاتبی که در بالا بدان ها اشاره شد هدایت شده که تقریبا وجه اشتراکاتی را این مکاتب با همدیگر دارند، چون زمینه ی رشد و بالندگی ساختار گرایی و پسا ساختار گرایی متاثر ازبستر سور رآلیسم و سمبولیسم می باشد .

چند شعر انتخابی از این مجموعه را باهم مرور می کنیم .

با هم گم شدیم / تا هر کدام / دنبال دیگری بگردد/ مانند پرچمی / که باد را / به جزیره ای ناشناخته برده باشد !

شعر سمبولسم انتزاعی است . شاعر بدنبال سمبول کردن ذهنیات و باور داشت های هنری تخیلی خود می باشد که در این دنیای ذهنی به گشتاوردی مفید و سازنده دست می یابد . تشبیه حقیقت را به مجاز و یا به بیانی آشتی دادن واقعیت را با خیال و ایجاد پیامی سازنده از هنرنمایی های شاعرند . شعر چون سمبولیسم انتزاعی است بنابراین برای دست یافتن به بار معنایی شعر نیاز به آشنایی با مولفه های مکتب سمبولیسم است و با نگاهی رآلیسم نمی توان به باور داشتی کارآمد دست یافت ،بلکه با نگاهی سور رآلیسم می توان مولفه های سمبولیسم شعر را پیدا کرد . مستلزم فهم و درک شعر آشنایی با مکاتب جهانی است . شاعر پرچم ، باد و جزیره که مراعات نظیر ند را دچار نوعی آشنازدایی محتوایی کرده و علامت تعجب نیز مخاطب را با این فرآیند معنایی آشنا می کند . در نگاهی حقیقی این باد است که پرچم را می لرزاند و جا بجا می کند ولی شاعر سعی نموده ، بر خلاف منظور اصلی صحبت کند و به شعر صنعت ایماژ را اضافه می نماید . در اشعار انتزاعی که در این مجموعه پیداست ، مخاطب نیازی به فهم دقیقی از اثر ندارد ، همین که نوعی زیبایی معنایی را از شعر برداشت می کند ، کافی است . شعر انتزاعی به مانند چشمه ای است که فرد تشنه را به سوی خود می کشاند ، اما هرگز فرد تشنه سیر آب نمی شود و همیشه بین فهم تشنه بودن و تشنه نبودن به سر می برد و زیبایی اثر انتزاعی نیز در همین است .

مرگ سایه ندارد / سنگ قبرم / را پشت نویسی کنید/ تا حروف نام ام را از یاد نبرم / تا کلمه نفس می کشد / هفت حرف ماه / پر از نام های بی نشان است ! شاعر در این اثر هم آشنا زدایی ساختاری می کند و هم محتوایی .حرمت واژه در شعر از مهمترین نکاتی است که در شعر شاعر بکار رفته است . شاعر نوعی آشتی بین واژه ها را در جهت پیامی سازنده خلق می کند و جامغه شناسی واژه از دیگر نکات مهم در شعر شاعر است . دیگر اینکه شاعر نوعی هم ذات پنداری و خود پنداری را در شعر ایجاد می کند و پیامی هنری را به جامعه ی هنر می رساند . در این شعرنوعی دوگانگی نیمه آگاهانه شاعر نسبت به خود و جامعه دیده می شود که این هنر نشات گرفته از صنعت آیرونی کلام است.

سر از خواب های جهان که بر می دارم / زنی / خدای مرده را بغل کرده است / عشق را / به پیراهنت بدوز / نیمه خالی لیوان پر از زندگی ست !شعر بر خلاف نگاه جامعه رفتار می کند و به اصطلاح همان آشنازدایی است . چه این که همه ی جامعه به نیمه پر لیوان می اندیشند ، اما شاعر فهم تازه ای را از زندگی برای مردم تصویر می کند . قوه تخیل شاعر باعث شده تا که شعر از حیث معنا پر بار گردد. نوید دادن عشق را به جامعه با تصویر سازهای پر معنا ، از نقاط قوت شاعرند .

عابدین پاپی

 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692