عنوان کتاب «هنر و فلاکت» در مفهوم بکتی و بهطور سر راست، بیانگر رابطهی بین هنر و فلاکت است. این معادله در رابطه با هدایت بیش از هر نویسندهی دیگری مصداق دارد. چراکه بهنظر میرسد هدایت بیش از همهی همدورهایهای خود غرق در معنای نویسندگی و در شکل کلیتر، هنر بوده و به همان نسبت از هرچه معنا و رنگی از زندگی داشته فاصله گرفته است. و باید گفت در روایتی بکتی هنر چیزی غیر از تجربهی شکست و تحمل شکست و پاپس نگذاشتن نیست. در نتیجه میتوان ادعا کرد شهرت هدایت تا حد زیادی مرهون و در ارتباط با این میزان از شکست و زمین خوردنهای مدام میباشد و غرق شدن در مفاهیمی که مانع از لذت بردن از تجربههای عام زندگی انسانها میشود.
در این کتاب سعی شده است در مورد هدایت و آثار او، به ارائهی دادهها جز در پینویسهای هر مقاله اشاره نشود و هر روایت غیر از آنکه در خود ادعایی نهفته دارد که تکهتکه تا پایان روایت روشن میشود، خاصیت متنی داشته و خواننده را با مقولهی زبان درگیر میسازد. در نتیجه به گمان نویسنده هدف بیش از یاد گرفتن چیزهایی درباره هدایت درگیر ساختن خواننده با متنی است که در برخی مواقع خود رنگ و بوی داستان بهخود میگیرد و خواننده را به برگشتن به ابتدا و چندبار خواندن مجاب میکند. در نظر نویسندهی کتاب اگر آثار هدایت و بهخصوص بوفکور در چند دههی گذشته محل توجه خوانندگان و منتقدان غیر فارسی زبان بوده قاعدتاً باید
بهخاطر فرم و ساختار اثر باشد نه مفاهیمی چون پوچی و بیمعنایی زندگی که قبل و همزمان با او کسان دیگری عمیقتر و حرفهایتر به آن پرداختهاند. نویسندگانی چون کافکا، سارتر، کامو و بهطور مشخص ژرار دو نروال نویسندهی بدبین فرانسوی که بسیاری از منتقدان به شباهتهای بین او و هدایت اشاره کردهاند. از جمله شباهتهای میان نوشتههای آنها شکل زندگی و تجربه خودکشی که برای هر دو نویسنده تقریباً در سنی یکسان محقق میشود. البته در پیگیری سرچشمههای فکری هدایت بیش و مقدم بر همهی اینها باید به خیام شاعر ایرانی قرن پنجم اشاره کرد که هدایت همواره و تا روزهای آخر زندگی ستایشگر اندیشهی او بود.
نویسندهی کتاب سعی کرده است بهجای نفی و تاییدهای مکرر از صادق هدایت به بررسی آثار و مشخصاً داستانهای او پرداخته و «با گذر از ابعاد نمادین، روانکاوانه، سیاسی و ایدئولوژیک به وجه داستانی آثار، ویژگیهای سبکی نویسنده و زیباییهای متن توجه بیشتری» مبذول دارد تا با اتخاذ رویکردی شکلشناسانه و بیتوجه به برخی ویژگیهای شخصی نویسنده تا حد امکان از فروغلتیدن در یک نگرش خاص مصون بماند، چراکه بر آن است که اگر یک داستان قبل از هرچیز یک داستان است، یک نویسنده هم قبل از هر چیز یک نویسنده است و رویکرد نمادگرایانه، روانکاوانه و ملیگرایانه جز دور شدن از زیباییهای متن چیزی در پی نخواهد داشت.