آشنایی با برندگان جایزه نوبل ادبیات (قسمت دوم) آلیس مونرو؛ بهاره ارشدریاحی

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

آلیس مونرو بعد از دریافت جایزه‌ی نوبل ادبی گفت: «من واقعاً امیدوارم این جایزه باعث شود مردم به داستان‌کوتاه به‌عنوان یک هنر مهم و مستقل نگاه کنند، نه فقط تمرین و مقدمه‌ای برای نوشتن رمان.»

در اکتبر ۲۰۱۳ آکادمی سوئد اعلام کرد که «جايزه نوبل ادبيات»به نویسنده ۸۲ ساله كاناداتعلق می‌گیرد. پیتر انگلوند، دبیر دائمی آکادمی سوئد پس از اعلام نام مونرو به‌عنوان برنده نوبل ادبیات، او را «استاد داستان‌کوتاه معاصر» توصیف کرد. آلیس مونرو در حالی برنده جایزه نوبل ادبیات شد که حدود شش‌ماه پیش با نویسندگی خداحافظی کرد. بیست‌وهفتمین نویسنده انگلیسی‌زبانی است که در تاریخ برگزاری نوبل ادبیات موفق به دریافت این جایزه شده است. از سال 1901 که نخستین دوره جایزه نوبل ادبیات راه‌اندازی شد تاکنون 110 نفر موفق به دریافت این جایزه شده‌اند که در این میان 27 بار این جایزه به نویسندگان انگلیسی‌زبان اعطاء شده که از این لحاظ آنها با اختلافی چشمگیر در رتبه اول قرار دارند. نویسندگان فرانسوی‌زبان به‌همراه همتایان آلمانی خود با کسب 13 جایزه نوبل رتبه دوم را در اختیار دارند. نویسندگان اسپانیولی‌زبان نیز با 11 جایزه نوبل در رتبه چهارم بیشترین برندگان نوبل ادبیات دیده می‌شوند. او اولین کانادایی برنده این جایزه و سیزدهمین زنی بود که از ۱۹۰۱ تاکنون موفق به گرفتن این جایزه معتبر ادبی شد. پیش‌تر از این در یک دهه اخیر زنانی چون «هرتا مولر» و «دوريس لسينگ»این عنوان را از آن خود کرده بودند.

آلیس آن مونرو ۱۰ ژوئیه ۱۹۳۱ در در شهر «وینگهام» کانادا به‌دنیا آمد. پدرش کشاورز و مادرش معلم مدرسه بود. او نویسندگی را از نوجوانی شروع کرد و اولین داستانش به‌نام «ابعاد یک سایه» در سال ۱۹۵۰ زمانی‌که هنوز دانشجوی دانشگاه وسترن اونتاریو بود منتشر شد.او تا پیش از انتخاب نویسندگی به‌عنوان یک حرفه، مشاغلی چون پیشخدمتی و تصدی کتابخانه را تجربه کرده بود و حتی مدتی نیز در مزارع تنباکو مشغول به‌کار بود. با این حال او سال ۱۹۵۱ دانشگاه را ترک کرد تا ازدواج کند. او سال ۱۹۶۳ به ویکتوریا نقل‌مکان کرد و کتابفروشی «کتاب مونرو» را افتتاح کرد که هنوز مشغول به‌کار است. مونرو سپس در سال 1968 با نخستین جلد از مجموعه داستان‌کوتاه «رقص لاله‌های خوشحال» موفق به کسب جایزه گاورنر جنرال کانادا شد. او پس از دریافت دومین جایزه گاورنر جنرال، برای معرفی کتاب‌های خود در قالب تور جهانی سه‌ساله به کشورهای استرالیا، چین و منطقه اسکاندیناوی سفر کرد و سپس در دهه‌های 80 و 90 میلادی به تدریس در دانشگاه بریتیش کلمبیا مشغول شد. او در این سال‌ها به‌طور میانگین هر چهار سال یک رمان کوتاه به رشته تحریر درآورد.

پیتر انگلوند، دبیر دائمی آکادمی سوئد پس از اعلام نام مونرو به‌عنوان برنده نوبل ادبیات، او را «استاد داستان‌کوتاه معاصر» توصیف کرد.

آلیس مونرو را یکی از تواناترین نویسندگان داستان‌کوتاه امروز می‌دانند. بسیاری بر این عقیده‌اند که مونرو جامعه کتابخوان آمريكاي شماليرا با داستان‌کوتاه آشتی داده است. البته خودش می‌گوید هرگز قصد نداشته صرفاً نویسنده داستان‌کوتاه باشد؛ فکر می‌کرده مثل همه رمان خواهد نوشت. ولی حالا دیگر می‌داند نگاهش به مسائل برای نوشتن رمان مناسب نیست. دوست دارد پایان داستان را در ذهنش مجسم کند، و مطمئن باشد مثلاً تا کریسمس آن‌را تمام خواهد کرد، و نمی‌داند نویسنده‌ها چطور روی پروژه‌های طولانی مثل رمان با پایان باز کار می‌کنند. مونرو درباره شیوه نویسندگی خود گفته است: «اغلب پیش از شروع نوشتن داستانی، کلی با آن نشست و برخاست می‌کنم. وقتی به‌طور مرتب وقت نوشتن ندارم داستان‌ها مدام در ذهنم رژه می‌روند، تا جایی‌که وقتی می‌نشینم به نشستن کاملاً در آن غرق شده‌ام. این‌روزها این غرق شدن را با یادداشت برداشتن انجام می‌دهم. چندین و چند دفترچه یادداشت دارم که با خط خرچنگ قورباغه پر شده‌اند، همه‌چیز را در آن می‌نویسم. گاهی وقتی به این نسخه‌های اولیه نگاه می‌کنم با خودم می‌گویم واقعاً سودی هم دارند؟ می‌دانید من از آن نویسندگانی نیستم که از موهبت سرعت برخوردار هستند و سریع می‌نویسند.»

مونرو به‌ویژه در داستان‌های اولیه‌اش به مضامینی چون بلوغ و کنار آمدن با خانواده پرداخته است. اما با گذر سن، توجه او به میانسالی و تنهایی بیشتر شده است. زادگاه مونرو شهر کوچک وينگمدر ایالت انتاريو كاناداو فضای داستان‌هایش هم غالباً شهرهای کوچک این ایالت است. داستان‌هایش معمولاً روندی آرام دارند، ولی حادثه‌یی در زیر این سطح آرام جریان دارد که مونرو در طول داستان با ظرافت از آن رازگشایی می‌کند و در پایان خواننده را شگفت زده برجا می‌گذارد. مضامین خود را از زندگی روزمره مردم انتخاب می‌کند و نگاه ویژه‌یی به مسائل و جزییات زندگی زنان دارد. اگرچه به مشکلات و دغدغه‌های دختران جوان علاقه دارد، در کتاب‌های اخیرش به مسائل زنان میانسال و سالمند توجه بیشتری نشان داده است. خاطره در داستان‌هایش نقش مهمی دارد. شخصیت‌هایش را عمیقاً می‌شناسد و درباره زندگی آنها تأمل می‌کند و دیالوگ‌ها را با مهارت به‌کار می‌گیرد. صداقت در بیان، زبان شفاف و روان و دقت در جزییات از ویژگی‌های داستان‌های اوست. منتقدان در بسیاری از داستان‌های او ویژگی‌های رمان‌های تربیتی را دیده‌اند که با تمرکز بر توسعه‌ی اخلاقی و روانی شخصیت اصلی پیش می‌رود. «مارگارت آتوود» دیگر نویسنده‌ی نام‌دار کانادایی، آلیس مونرو را یکی از «مقدسات ادبیات جهان» نام داده است،منتقدان و نویسندگان، سبک ساده و بی پیرایه و پیرنگ‌های چند لایه و شخصیت‌های ساده و دیالوگ‌های مناسبش را ستوده‌اند. زندگی زنان در روستاها و شهرهای كانادااز درون‌مایه‌های آثار اوست.

بسیاری از منتقدان ادبی آثار مونرو را با «آنتوان چخوف»مقایسه می‌کنند. ویژگی اصلی نثر مونرو تأکید او بر محل وقوع داستان و شخصیت‌های زن پیچیده هستند. آثار او اغلب با آثار بزرگان ادبیات مقایسه شده و گفته می‌شود در آثار او، مثل آثار چخوف خط داستانی درجه دوم اهمیت را دارد و تقریباً اتفاق خاصی در داستان‌ها رخ نمی‌دهد و اغلب تلنگری موجب دگرگونی زندگی شخصیت‌ها می‌شود.

مونرو چند‌ماه پیش پس از دریافت جایزه ادبی تریلیوم برای مجموعه داستان «زندگی عزیز» عنوان کرد از دنیای نویسندگی خداحافظی می‌کند و گفت: «نه اینکه نوشتن را دوست نداشته باشم، اما به‌نظرم موقعی می‌رسد که حس می‌کنی به جایی رسیدی که دیگر می‌خواهی به زندگی‌ات به شکل دیگری نگاه کنی. و شاید وقتی به سن من برسید، دیگر دلتان نخواهد آن‌قدر تنها باشید که یک نویسنده تنهاست. انگار حس کنی به پایان درستی در زندگی‌ات نرسیدی و بخواهی بیشتر اجتماعی شوی.»

بیشتر داستان‌های مونرو برای اولین‌بار در نشریه معتبر نيويوركر منتشر شده‌اند. آخرین داستانی که از مونرو در نيويوركرمنتشر شد «آموندسن» بود که اوت سال ۲۰۱۲ چاپ شد. «زندگی عزیز»، آخرین مجموعه داستان مونرو هم پاییز گذشته منتشر شد.

مونرو نویسنده مجموعه داستان‌هایی مثل «رقص سایه‌های شاد»، «زندگی دختران و زنان»، «رازهای عیان» و «دوستان جوانی من»، «فکر کردی کی هستی؟» و «فرار» است.

او سپس رمان «خرسی که کوه را به تسخیر درآورد» را نوشت که دست‌مایه ساخت فیلمی به کارگردانی «سارا پولی» شد که در جشنواره تورنتو 2006 مورد تشویق قرار گرفت. آلیس مونرو پس از آن در سال 2006 کتاب «دورنمای کاسل راک» را منتشر کرد و در سال‌های بعد نیز رمان‌ «شادی فراوان» را به رشته تحریر درآورد. او در اکتبر 2009 اعلام کرد که از ناراحتی قلبی و سرطان رنج می‌برد. تم اصلی داستان‌های مونرو وقایع تخیلی است هرچند که او به‌دلیل بزرگ شدن در یک محیط روستایی در بسیاری دیگر از داستان‌هایش نیز از محیط روستا برای بیان احساساتش استفاده کرده است. آخرین داستان بلند وی در سال 2012 تحت عنوان «زندگی عزیز» منتشر شد و آخرین مجموعه داستانی وی نیز در سال 2011 انتشار یافت.

در مجموع از مونرو ۱۴ مجموعه داستان و پنج مجلد گزیده داستان منتشر شده است. از طرفی دختر او شیلا مونرو سال ۲۰۰۲ کتابی با عنوان «زندگی‌های مادران و دختران: بزرگ شدن با آلیس مونرو» را نوشت و منتشر کرد و در آن از خاطرات کودکی‌اش با مادر نویسنده‌اش نوشت.

آثار ترجمه شده ی مونرو در ایران:

- فرار، مجموعه داستان، ترجمه مژده دقيقي، انتشارات نيلوفر

- رؤياي مادرم، ترجمه ترانه عليدوستي، تهران، نشر مركز، 1390

- دست مايه‌ها، ترجمه مرضيه ستوده.

- دورنماي كاسل راك، ترجمه زهرا ني‌چين، ناشر: افراز، ۱۳۹۰.

- خوشبختي در راه است، ترجمه مهری شرفی، ناشر: ققنوس، ۱۳۹۲.

- زندگي عزيز، ترجمه منيژه ژيان، ناشر: مهر صفا، اردیبهشت ۱۳۹۳.

 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692