• خانه
  • بانک مقالات ادبی
  • سیر تحول نثر پارسی، «گفتار ششم» نیمه اول قرن پنجم هجری، آغاز حکومت ترکان «بخش سوم» «ندا امین»

سیر تحول نثر پارسی، «گفتار ششم» نیمه اول قرن پنجم هجری، آغاز حکومت ترکان «بخش سوم» «ندا امین»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

در دو بخش پیشین این گفتار، به اوضاع اجتماعی و فرهنگی و نیز علل و موانع تحولات چشمگیر در ادبیات این دوره اشاره شد. همچنین به مختصات سبکی نثر در این مقطع از زمان و تفاوت و تحول آن نسبت به دوره پیش پرداختیم و از سبک این دوره با عنوان «دوران گذار از نثر ساده به‌سوی فنی» نام بردیم. گفته شد این دوره دوران گذار از زبان و سبک ساده و مرسل رایج در خراسان به‌سوی شیوه توأم با حشو و اطناب و تفنن و تازی‌مآبی و صنعت‌پردازی رایج در عراق است. در این میان تاریخ ابوالفضل بیهقی و چند کتاب خاص دیگر ازجمله قابوس‌نامه عنصرالمعالی کیکاووس و سیرالملوک خواجه نظام‌الملک طوسی، اگرچه متعلق به دربارهای حکومتی متفاوتی هستند و فاصله‌های زمانی نسبتاً کمی از یکدیگر دارند، اما حول خصایص نثری مشترکی گرد آمده و به‌طور مشخصی خود تشکیل یک رده سبکی خاص را برای عبور از شرایط نثر پارسی دوره قرن چهارم و اوایل قرن پنجم به دوره قرن ششم و سپس قرن هفتم، می‌دهند. در این بخش، از بین سه کتاب نامبرده به‌طور مشخص و دقیق‌تر به کتاب تاریخ بیهقی و نثر ویژه آن می‌پردازیم.

1- مختصات نثر بینابین تاریخ بیهقی

استاد علی‌اکبر فیاض در مقدمه خود بر این کتاب ارزشمند می‌گوید: «تاریخ خواجه ابوالفضل بیهقی]...[ از شاهکارهای ادب فارسی به شمار می‌رود]...[ و از حیث انشا مثالی از بلاغت زبان ماست.» (به نقل از خطیب رهبر، 1386. مقدمه: 26) ایشان معتقد است: «هنر بیهقی اوج بلاغت طبیعی فارسی و بهترین نمونه هنر انشائی پیشینیان است که زیبایی را در سادگی می‌جسته و از تماس با طبیعت، زبانی مانند طبیعت گرم و زنده و ساده و باشکوه داشته‌اند. در کتاب بیهقی نمونه‌های مختلفی از انشا هست و قطعه‌هایی دارد که از حیث بلاغت سند لیاقت زبان فارسی محسوب می‌شود.» (همان: 27)

اینک به ذکر ویژگی‌های نثر این کتاب می‌پردازیم، ویژگی‌هایی که سبب گردیده از یک‌سو نثر بیهقی این‌چنین مورد تحسین واقع شود و از سویی دیگر به‌عنوان نثر بینابین پل رابطی باشد میان نثر فارسی در دو سوی تاریخ...:

در کتاب بیهقی نمونه‌های مختلفی از انشا هست و قطعه‌هایی دارد که از حیث بلاغت سند لیاقت زبان فارسی محسوب می‌شود.

- یکی از بارزترین خصائص نثر بیهقی، افتتاحی است که او درآوردن امثال و شواهد شعری از نظم فارسی و تازی و نیز حجم بیشتری از استشهاد به آیات و احادیث در کتاب خود آورده است. در دوره پیش در تمام تاریخ بلعمی و ترجمه تفسیر طبری یک شعر به‌عنوان شاهد ذکر نشده است. در حدود العالم و تاریخ سیستان تنها شعرهای مربوط به تاریخ آورده شده (نه اشعاری به‌عنوان شاهد برای آرایش تاریخ.) اما در تاریخ بیهقی نویسنده قطعه‌ها یا ابیاتی با ذکر نام گوینده برای تأیید مدعا می‌آورد که ربطی به اصل تاریخ ندارد. همچنین جای به‌جای از کتاب خود از باب تمثیل حکایتی از حکایت پیشینیان می‌آورد. هنر و زیبایی تمثیل‌های بیهقی در آن است که برخلاف شاعران و نویسندگان دیگر مشبه‌به را نمی‌آفریند، بلکه آن‌ها از پیش وجود دارند و او شخصیت‌های داستانش را به آن‌ها تشبیه می‌کند و با مقایسه ظریفی میان افراد معاصر خود با این شخصیت‌های تاریخی‌، ناگفته‌های کتاب خود را برای خواننده خردمند به تصویر می‌کشد. نکته‌سنجی، استطرادهای لطیف، امثال سایر و نیز کنایات و استعاراتی از قبیل «سواران نظم و نثر»، «میدان بلاغت»، «مرکب چوبین» و تشبیهات صریح و به کنایه مانند «دیدار سلطان بر ماه افتاد و گرگانیان را از روشنایی آن آفتاب فخر و شرف افزود»، از دیگر ویژگی‌های این نثر است. (برگرفته از بهار، 1386. ج 2: 86-87)

رعایت تمامی این تکلفات و صنایع «هنوز نثر را از شیوه مرسل دور نمی‌ساخت و مناسبات لفظی را بر بیان معنی رجحان نمی‌نهاد.»(خطیبی،1386: 133) و از این نظر به نثر فنی کلیله‌ودمنه و البته نثر مصنوع و متکلف مقامات حمیدی و تاریخ وصاف، به‌هیچ‌روی شبیه نبود.

- استفاده از آیات و احادیث و امثله و حکم به طبع سبب طولانی شدن و شرح و بسط کلام می‌شود. در نثر دوره پیش نویسنده می‌کوشید، حق مطلب را با نهایت ایجاز وانمود سازد و مرادش توصیف و تعریف یا به‌اصطلاح امروزی منظره سازی و بیان حال به طریق شاعرانه نبود؛ اما در نثر بیهقی اگر‌چه همچون دوره‌های بعد مترادفات لفظی استفاده نشده است، لیکن با آوردن الفاظ و مصطلحات تازه روزگار و حتی عبارات خاص خود و استعمال جمله‌های پی‌در‌پی درصدد توضیح مطلب برآمده و سعی دارد به این طریق جزئیات مطالب را بنویسد و مقصود را به‌خوبی بیان نماید. ازاین‌روی نثر قدری مفصل‌تر و دارای جمله‌های طولانی‌تر شده و به اطناب گراییده است. اطناب تاریخ بیهقی با اطنابی که ما بعدها در نثر فنی خواهیم دید کاملاً متفاوت است. در نثر فنی و مصنوع به دلیل مترادف آفرینی‌های زائد و آوردن سجع‌های مکرر با الفاظ ثقیل، کلام طولانی می‌شود، درحالی‌که اطناب در نثر بیهقی به علت تفکر استقرایی و جزئی‌نگر اوست که می‌کوشد جزییات مطالب را بنویسد و مقصود را به‌خوبی بیان نماید. «به خلاف نویسندگان دیگر که اکثر عبارات آن‌ها از معانی بیش‌تر و به خلاف نویسندگان فلسفی که معانی آن‌ها از الفاظ بیشتر است.»(فروزانفر، 330:1383)، در کلام بیهقی، بیشتر موارد الفاظ و معانی موازن و مساوی است. علاوه بر آن بیهقی در این‌گونه جملات آن‌چنان در چیدن کلمات و واژه‌ها مهارت به خرج می‌دهد که پیام جمله دچار ابهام نمی‌شود و به تعبیر

در سبک قرن چهارم بسیاری از لغات عربی واردشده تحت قوانین زبان فارسی قرار می‌گرفتند، ازجمله به طریق فارسی جمع بسته می‌شدند.

استاد بهار: «این نه اطنابی است که از آن ملالی خیزد بلکه در قبال ایجاز قدیم این نام به او داده شده است و یکی از محسنات تاریخ بیهقی همین معنی است و ازاین‌رو ممدوح واقع شده است.» (1386. ج 2: 85) و خواننده را به دنبال خود می‌کشاند. باوجوداین در پیش گرفتن این راه توسط بیهقی و هم سبک‌هایش «مسیر تطور نثر را به‌سوی توازن و تقسیم به قرائن که در دوره بعد به طریقی متکلف در بیشتر اقسام آن رواج می‌یابد، هموار می‌سازد.» (خطیبی، 1386: 134)

- برخلاف دوره پیش این سبک جدید تلاش می‌کند تا واقعه را به‌گونه‌ای در برابر خواننده مجسم کند و تمامی جزئیات را برای او ترسیم نماید. ابزار توصیف در تاریخ بیهقی، صفت، قید و فعل است، درحالی‌که ابزار توصیف در نثر فنی استعاره، تشبیه، کنایه و مجاز است. (بخشی، 1387: 38‌؛ شریفی، 1382:17)

-گفتیم که در نثر دوره پیش به‌ویژه در اوایل آن، تنها لغاتی از عربی وارد فارسی شد که مربوط به مسائل دینی یا امور دولتی و درباری بود یا مواردی که اصطلاح علمی از متنی عربی هنوز ترجمه فارسی نداشت و یا گاهی لغاتی از پارسی کهن در مقابل لفظی ساده‌تر و روان‌تر در عربی رونق خود را از دست می‌داد. در قرن پنجم آرام‌آرام استعمال مفردات عربی بیش از دوره قبل می‌شود اما هنوز حدود زبان فارسی از ورود لغات دشوار و خشن عربی محفوظ است؛ اما چیزی که در نثر بیهقی توجه خواننده جستجوگر را به خود معطوف می‌دارد، وجود یک دسته لغات تازه است که در دسته فوق نمی‌گنجد و بیشتر به‌وسیله ادبا و مترسلان و به تقلید تازیان وارد زبان فارسی شده است.

- در سبک قرن چهارم بسیاری از لغات عربی واردشده تحت قوانین زبان فارسی قرار می‌گرفتند، ازجمله به طریق فارسی جمع بسته می‌شدند، همچون؛ خصمان، نکته‌ها، طرفه‌ها، تابعان و کتاب‌ها...در زبان درباری و ادبی دوره بیهقی این لغات تبدیل به خصما، نکت، طرف، اتباع و کتب...، شده و درواقع به سیاق جمع‌های عربی خود برگشتند. یا نمونه دیگر اینکه؛ کلمات بخیلی، کریمی، لجوجی یا حتی معادل‌های فارسی آن در دوره قبل در نثر بیهقی به بخل، کرم، لجاجت و... بدل گردید. از آن بدتر ورود کلمات تنوین‌دار عربی همچون عزیزاً و مکرماً و امثال آن بود. بیهقی علاوه بر کلمات، حتی جمله‌های عربی را هم بدون قصد ارسال مثل یا ذکر حدیث، از قبیل سرفصل‌ها، یا به‌طورکلی جمله‌ای عربی به‌عنوان متمم و دنباله یک عبارت پارسی استفاده کرده است. تأثیر‌پذیری از صرف و نحو زبان تازی در کلام بیهقی به همین‌جا محدود نشده و همیشه نیز به این حد محسوس نیست. بیهقی بارها ساخت نحوی عربی را در جمله‌های فارسی خود به کار می‌گیرد؛ ازجمله تقدم فعل بر اجزای جمله، استعمال مفعول مطلق برای تأکید. (که در نثر فارسی تا این دوره بی‌سابقه است) و غیره... (برگرفته از بهار،1386. ج 2:88-90؛ یاحقی‌، 30:1383)

- در نثر گذشته، تکرار فعل در جمله‌های متوالی شیوه‌ای طبیعی بود. در هر جمله بایستی فعل متعلق به آن جمله تصریح می‌شد، هرچند که عین یک فعل ده بار تکرار می‌شد.

اما از این تاریخ تکرار جای خود را به حذف به قرینه داد و به‌مرور شیوه‌های گوناگون حذف در افعال به وجود آمد. ناگفته نماند بیهقی همه‌جا بلاغت را نگاه می‌دارد و جمله را به طریقی که حق آن جمله است ادا می‌سازد. غالباً افعال را به شیوه‌های مختلف حذف می‌کند و از تکرار پیاپی یک فعل در چند جمله متعاطف خودداری می‌کند؛ اما این ‌یک قاعده کلی نیست. در بیهقی گاهی حتی قسمتی ازجمله نیز برای احتراز از تکرار حذف می‌شود. «گاهی این حذف‌ها به حد نهایی ایجاز و کوتاهی می‌رسد‌ که بسیار زیباست و در آثار دیگری چون زین الاخبار به این زیبایی نمی‌توان یافت. این ایجاز‌های زیبا مهم‌ترین عامل آشنایی‌زدایی در زبان و رستاخیز کلمات است.» (عبداللهیان،1381: 135)‌ اسلوب زیبایی که بیشترین اندیشه را با کمترین واژگان ارائه می‌دهد.

- از ویژگی‌های خاص تاریخ بیهقی، استعمال جمله‌های معترضه است. در قرن پنجم و بعد ششم استعمال این نوع جمله در همه کتاب‌ها شایع نیست و آن را باید از ویژگی‌های رسایل دیوانی به‌حساب آورد. ممتازترین کتاب از این نظر تاریخ بیهقی است و این امتیاز هم ازلحاظ کمیت و هم ازنظر کیفیت استعمال جمله معترضه است. به این معنی که تعداد جمله‌های معترضه در تاریخ بیهقی از شماره بیرون است و اما ازنظر کیفیت، این ویژگی را دارد که در میان یک جمله، ناگهان یادآور مطلبی و یا مطالبی می‌شود که هر‌چند به نحوی توضیح‌دهنده و مکمل است، اما روال طبیعی جمله را به هم می‌زند، به‌طوری‌که گاه پیوند معنوی جمله در هم می‌ریزد و فهم آن دشوار می‌شود... (صدیقیان،1383: 204)

2- گستره واژگان بیهقی در مسیر تطور نثر

گستره واژگان استفاده‌شده به‌وسیله برخی از نویسندگان (نسبت به سایرین) در حوزه ادبیات ازجمله نثر بسیار قابل‌توجه است. «یک نویسنده بزرگ هرگز برای تأثیر گذاردن واژه‌های دشوار و نادر را جستجو نمی‌کند؛ اما به‌طور متوسط واژگانی وسیع دارد، زیرا نویسندگان بزرگ به واژه‌ها و گردآوردن آن‌ها علاقه‌مند هستند، بنابراین اندوخته‌ای از واژه‌هایی را که می‌توانند استخراج می‌کنند و می‌اندوزند تا سرزنده‌تر و روشن‌تر و با اطمینان کامل ابراز وجود کنند. همچنین نویسندگان بزرگ، گهگاه واژه‌های مخصوص به خود را ابداع می‌کنند.» (ابومحبوب، 1376: 45) درواقع نویسندگان صاحب سبک در همه ادوار نثر فارسی، به‌طورکلی بیشتر از بقیه نسبت به وزن و آهنگ کلمات و جملات توجه می‌کنند و انتخاب آنان از واژگان و نحوه کاربرد آنان متفاوت از دیگران است.

زیبایی و جذاب بودن نثر بیهقی علاوه بر آن‌که به تعبیر دکتر خطیب رهبر به سبب «آگاهی او از قاعده‌های دستوری زبان فارسی»(1386. مقدمه: 30) است، حائز ویژگی خاص و شاید منحصربه‌فردی است که حتی در سیاست‌نامه و قابوس‌نامه نیز نظیر آن را نمی‌توان به‌دست آورد و آن حضور لغات ساده و مرکب بسیار زیبا، ضرب‌المثل‌های شیرین، اصطلاحات و ترکیباتی است که دو صفت ارزشمند «فارسی بودن» و «رسا و شیوا بودن» را در کنار هم و باهم دارند. این‌چنین است که به جرأت می‌توان گفت: «بیهقی در به‌گزین کردن واژه‌ها هنرنمایی کرده است.» (خطیب رهبر، 1386. مقدمه: 29) لغات زیبایی چون: آرام‌گونه، بی ‌اندام، دندان‌ مزد، نا بیوسان، نوآئین، متربد گونه، بی‌گناه‌گونه، جگر آور، ایمن گونه، پیل‌وار و اصطلاحاتی مانند: یک‌رویه شدن کار، روز سوختن، خوازه بستن، آویزان آویزان، خردک خردک، راه به دیه می‌برد.

چند نکته:

در رابطه با این لغات و ترکیبات خاص و دل‌نشین چند نکته گفتنی است:

یک نویسنده بزرگ هرگز برای تأثیر گذاردن واژه‌های دشوار و نادر را جستجو نمی‌کند؛ اما به‌طور متوسط واژگانی وسیع دارد...

1. هر نویسنده یا شاعری بر اساس نیازمندی‌هایی که در ارائه عواطف، تخیل، افکار، اطلاعات و عقاید خود دارد و نیز متناسب با پشتوانه فرهنگی خود دایره واژگانی خاص خود را برمی‌گزیند. به عبارتی هر‌چه عوامل فوق محدوده خود را گسترش می‌دهند، به نسبت دایره لغات و اصطلاحات نویسنده یا شاعر نیز گسترش می‌یابد. هر‌چه ذهن خالق یک اثر، مخزن بزرگ‌تر و سرشارتری از عواطف، افکار و اطلاعات ارزشمند و جدیدتری باشد، ناخودآگاه دایره واژگانی او برای انتقال این مفاهیم با استفاده از خود این منابع وسیع‌تر و متنوع‌تر می‌شود. عامل اول یعنی عواطف، تخیل، افکار، اطلاعات و عقاید، خود در ارتباط مستقیم و درواقع برگرفته از جهان‌بینی سازنده اثر است. وقتی نویسنده‌ای همچون بیهقی به محیط پیرامون خود به‌عنوان جهان گسترده‌ای که ترکیب نظام‌مندی از علت و معلول‌های عقلانی است و تمام حوادث آن به‌عنوان آیینه‌ای برای عبرت بشر است، می‌نگرد‌ «وقتی همه وقایع و کسان از گذرگاه اندیشه او می‌گذرند، به داوری گذارده می‌شوند و آنگاه به قرارگاه ابدی تاریخ رهنمون می‌گردند.»(اسلامی ندوشن،1386: 33)، دیگر نویسنده نمی‌تواند از واژه‌های محدود و ابتدایی یک نویسنده معمولی برای انتقال مفاهیم و افکار خود بهره ببرد.

گستره مخاطبین در کلام بیهقی، خردمندان است. بیهقی از دایره کوچک «فرد خطابی» و پس‌ازآن «اجتماع خطابی» پا را فراتر نهاده و خرد جمعی بشری و انسانی را مورد تخاطب خود قرار می‌دهد و اینجاست که به مصداق کلام وینگنشتاین[1] از فلاسفه طراز اول قرن بیستم که می‌گوید: «محدوده زبان من، محدوده جهان من است.» (به نقل از شفیعی،1387: 27)، وسعت جهان‌بینی بیهقی موجب وسعت زبانی و کلامی او می‌شود؛ اما در قسمت عامل دوم یعنی پشتوانه فرهنگی نویسنده، همان‌گونه که گفتیم ادبیات دوره غزنوی پرورده شکوفایی دوره سامانی است و بیهقی به‌عنوان کسی که فنون دبیری را از استاد خود و به طبع او نیز از استاد دیگری آموخته است، در این دوره زمانی وارث این فرهنگ و ادبیات پررونق است و حالا در جاده هموار حاصل از کوشش پیشینیان خود، بر قله ادبیات پرورده فارسی دری خراسان، تاریخ خود را می‌نویسد. بیهقی این سبک را با تلفیق روش دبیری و زبان محاوره و معلومات و تحصیلات و تجربیات خود به‌دست آورده است و حاصل دوران باتجربگی و به بار نشستن تمام هنر دبیری او در سالخوردگی است.

2. ارزش دیگر واژگان یک نویسنده، گذشته از مسئله گستردگی و محدودیت می‌تواند ازلحاظ خانواده واژه‌ها - این‌که بیشتر فارسی است یا عربی، ترکی...- مورد بررسی قرار گیرد (شفیعی،1387: 92) و ارزشمندی کار بیهقی درست در همین است که با استفاده از ترکیب واژه‌های فارسی، به کلام خود حلاوت و بلاغت می‌بخشد. «ترکیب، یک خصلت زبانی است که از دو کلمه‌ای که دارای معنی جداگانه‌ای هستند، معنی جدیدی می‌سازد.»(همان: 28)

زبان فارسی، به لحاظ قدرت امکانات ترکیبی، یکی از نیرومندترین زبان‌ها و بیهقی یکی از معدود نویسندگانی است که بهترین و زیباترین ترکیبات را با استفاده از این ویژگی زبان فارسی آفریده است. بیهقی به درون‌زایی زبان فارسی معتقد بود. او با به‌کارگیری این شیوه در عمل و با استفاده از ظرفیت زبان فارسی و تکیه‌بر توانایی آن، یک تحول عظیم در نثر فارسی به وجود آورد. بیهقی پیشوند‌ها و پسوندهای زبان را دوباره به‌کارگرفت و به واژه‌سازی از این راه دست زد (به‌ویژه ترکیباتی که با استفاده از پیوند واژه‌های مختلف با لفظ گونه ساخته است که چند مثال از آن پیش‌ازاین آمد.) همچنین با توجه دقیق به فعل و ایجاد تحول در معنای آن و کاربرد یک فعل در معانی مختلف و حتی ساختن و استفاده قیود فارسی به‌جای قیود عربی، رستاخیزی را در نثر فارسی ایجاد کرد. کشیدن بار معنایی متفاوت از یک فعل در عبارت‌های بیهقی چشمگیر است. او به‌وسیله آشنایی‌زدایی از افعال پویایی خاصی به نثر خود می‌دهد. در جمله: «و وی نیز آن را که ساختند خریداری کرد.»(تصحیح خطیب رهبر، 1386: 263)، «ساختن» در معنای جدید جعل کردن و خلاف حقیقت نشان دادن و «خریداری کرد» هم نه در معنای اصلی خود، بلکه به معنی پذیرفتن، استقبال کردن از روی تمایل...، به‌کاررفته است. بیهقی پی برده بود که باید قدرت معنای کلمات و واژه‌ها را افزایش داد و از بزرگ کردن زبان به‌وسیله مترادفات و تشبیهات و استعارات نابجا خودداری کرد. کاری که پس از او اکثر نویسندگان بعد نتوانستند انجام دهند.

بیهقی ظرفیت و توانایی افعال را در انتقال پیام به‌خوبی می‌شناسد و می‌داند که انتقال معانی و پیام جمله بیشتر به‌وسیله فعل است.

ارزش کار بیهقی زمانی مشخص می‌شود که ما آن را در تقابل با استفاده نویسندگان آینده از واژه‌ها و ترکیبات خشن و نامأنوس عربی و بعضاً ترکی، جهت آرایش کلام خود، قرار دهیم. نویسنده دوره بعد برای گسترش دایره لغات خود و نمایاندن میزان توانایی و تبحرش در این زمینه تا می‌تواند لغات غریب و بی‌مزه عربی وارد نوشتار خود می‌کند، درحالی‌که بیهقی با استفاده از امکانات زبان، این مهارت را برای خواننده به نمایش می‌گذارد. اگر نویسندگان دوره بعد به‌جای تقلید از نثر عربی و شیوه تازیان، از همین بیهقی و نثر شیرین او تقلید می‌کردند، امروزه پیکره تنومند زبان و ادبیات پارسی نه‌تنها خالی از واژه‌های غریب و بی‌حلاوت بیگانه بود، بلکه بر اثر آفرینش خلاقیت و نبوغ نویسندگان ایرانی به‌مراتب بیش از حالا یکی از توانمندترین زبان‌های دنیا بود.

3. نکته دیگر در مورد استفاده افعال در نثر بیهقی این است که بیهقی ظرفیت و توانایی افعال را در انتقال پیام به‌خوبی می‌شناسد و می‌داند که انتقال معانی و پیام جمله بیشتر به‌وسیله فعل است. به این دلیل مرکز جمله در نثر بیهقی (و البته استاد او بونصر) همیشه فعل است. گاهی در زبان و نوشتار بین نهاد و گزاره جمله فاصله می‌افتد و به این سبب پیام دیر‌تر به شنونده انتقال می‌یابد. بیهقی با آوردن جملات کوتاه که گاهی فقط از یک فعل تشکیل‌شده است، این ابهام را رفع می‌کند. یکی از راه‌های دیگر انتقال سریع پیام در نثر بیهقی تقدم فعل بر اجزای جمله است.

4. مورد دیگر توجه به این مسئله است که چه مقدار از این دایره واژگانی و ترکیبات، جنبه ادبی دارند و چه مقدار از زبان توده مردم و ادب عامه گرفته‌شده است. از سوی دیگر تا چه حد این واژگان به طبقه و شخصیت طبقاتی نویسنده و به حوزه مخاطبانش وابسته است. حقیقت این است که در نثر بیهقی واژه‌ها چه عامیانه، چه ادبی و فاخرانه، چنان زیبا و خوش‌آهنگ و استادانه درهم‌آمیخته‌اند که اگر هم واژه یا ترکیبی عامیانه و پیش‌پاافتاده است، در نثر فصیح و مستحکم بیهقی جایگاه خاص خود را می‌یابد و از موقعیت عادی خود خارج‌شده و به کلمه و ترکیبی دل‌نشین که در جای خود خوش نشسته است، ارتقا می‌یابد. استاد بهار معتقد است که این شیوه ترکیبات خوش‌آهنگ منحصر به بیهقی یا استادش بونصر نبوده و «در آن روزگار لطف و زیبایی خاصی در محاوره مردم غزنین و خراسان بوده است و زبان فارسی در دربار محمود زیبایی و لطف و شیرینی خاصی پیدا کرده بود.» (1386. ج 2: 100)

به ‌هر صورت حتی اگر بسیاری از این واژه‌ها و ترکیبات از زبان رایج مردم غزنین و خراسآن‌هم گرفته‌شده باشد، اما درخشندگی خود را در نثر ادیبانه و تحت فنون و مهارت‌های دبیری بیهقی بازیافته است و شیوه خاص نویسندگی بیهقی است که با چیدمان زیبای این اصطلاحات در کنار هم این کلمات را در ترکیبی دل‌نشین برای آیندگان ثبت کرده است. درواقع شاید یکی از عواملی که باعث شد کلام تاریخ بیهقی تا این حد دل‌نشین باشد و درعین‌حال از تقلید دوباره به دور ماند، همین راه یافتن روح گفتار در نثر این کتاب است. نویسندگان بعد از بیهقی به‌جای توجه به گفتار مردم برای غنی کردن زبان خود، متوجه آرایه‌های لفظی و معنوی کلام شدند که این باعث غنی شدن نثر آثار آنان گردید و نتوانستند به راز ماندگاری تاریخ بیهقی دست پیدا کنند؛ اما به‌هرحال نمی‌توان انکار کرد که حجم بسیاری از اصطلاحات دیوانی و درباری یا افکار و مطالب فلسفی در نثر بیهقی وجود دارد که تنها مخاطب «خردمند» را مورد تخاطب قرار می‌دهد. اشعار عربی و قصاید فارسی بدون شک متعلق به شیوه نگارش دبیران درباری است که البته در دوره‌های بعد به افراط شگفت‌انگیزی منجر می‌شود. استاد بهار در ادامه می‌گوید:

«این شیوه لطیف ]به کار بردن این واژه‌ها و ترکیبات و امثال زیبا[ از طرف صاحب دیوان رسالت اختراع یا پذیرفته‌شده و سپس شاگردان وی که دبیران بزرگ حضرت بوده‌اند آن را اختیار کرده‌اند شکی نیست که سایر نویسندگان آن عصر هم این شیوه را دنبال کرده‌اند و نیز شبهه‌ای نیست که تا دیری همین لغات و اصطلاحات و طرز تحریر]...[در تحریرات اساتید عصر رایج بوده است، زیرا به تجربه دریافته‌ایم که در هر عصر و زمانی کلمات و الفاظ و ترکیبات آن‌ها و طرز ادای کلمات و به کار داشتن لغات از تازی و فارسی، شبیه به هم و از روی تقلید یکدیگر است و این حال را در دوره بعد از (عصر بیهقی) نیز به‌درستی می‌بینیم و ازاین‌رو معتقدیم که این شیوه با تمام جزئیاتش در عصری که نشانه آغاز و انجام قرن پنجم هجری بود رواج داشته است.»(همان)

و اگر شیوه او را در نثر اسکندرنامه و کشف المحجوب و... نمی‌بینیم این معنی را حمل بر این می‌کند که تقلید شیوه بیهقی به‌واسطه مختصاتی که در آن ذکر کردیم دشوار بوده است ولی تقلید شیوه قدیم برای مترسلان آسان‌تر می‌نموده است بنابراین در کتب دیگر از شیوه بیهقی چشم پوشیده و به سبک قدیم توجه شده است. (همان: 101)

شاید بهترین جمله پایانی برای این بخش سخن سینا جهاندیده است که می‌گوید: «واژه‌های بیهقی هنوز حمله مغول را ندیده‌اند، هنوز سایه‌های انزوا بر آن‌ها نیفتاده است، ذهنیت بیهقی لبریز از روح حماسی سامانیان است، ]...[ هنوز می‌توان از واژه‌های بیهقی هویت ایرانی جستجو کرد، اگرچه نژاد ترک بر ما مسلط شدند»... (جهاندیده، 1375: 108)

منابع:

1-            ابو محبوب، احمد. (1376). کالبدشناسی نثر. ترجمه و اقتباس از مارجری بولتن. چاپ دوم. تهران: زیتون.

2-            اسلامی ندوشن، محمدعلی. (1386). «جهان‌بینی ابوالفضل بیهقی» در محمدجعفر یاحقی. یادنامه ابوالفضل بیهقی، مجموعه سخنرانی‌های مجلس بزرگداشت ابوالفضل بیهقی. چاپ سوم. مشهد: انتشارات فردوسی مشهد. صص 33-58.

3-            بخشی، علیرضا. (1387). «نقش بونصر مشکان در تکوین ساختار سبک تاریخ بیهقی». پایان‌نامه کارشناسی ارشد. دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه رازی کرمانشاه

4-            بهار محمدتقی. (1386). سبک‌شناسی، تاریخ تطور نثر فارسی. چاپ دوم.3 ج.تهران: نشر زوار

5-            بیهقی، ابوالفضل محمد بن حسین. (1386). تاریخ بیهقی. به کوشش خلیل خطیب رهبر. چاپ یازدهم.3. ج.تهران: نشر مهتاب.

6-            جهاندیده، سینا. (1375). متن در غیاب استعاره. چاپ اول. رشت: نشر چوبک

7-            خطیبی، حسین. (1386). فن نثر در ادب پارسی. چاپ سوم. تهران: نشر زوار

8-            شریفی، فیض‌الله. (1382). زیباترین زمین، تطور نظم و نثر از بلعمی تا شاملو. چاپ اول. شیراز: نشر لطیفی

9-            شفیعی کدکنی، محمدرضا. (1387). ادوار شعر فارسی از مشروطیت تا سقوط سلطنت. چاپ پنجم. تهران: نشر سخن

10-          صدیقیان، مهین دخت. (1383). ویژگی‌های نحوی زبان فارسی در نثر قرن پنجم و ششم هجری. زیر نظر دکتر خانلری. چاپ اول. تهران: فرهنگستان زبان ادبیات فارسی

11-          عبداللهیان، حمید. (1381). جنبه‌های ادبی در تاریخ بیهقی. اراک: انتشارات دانشگاه اراک

12 - فروزانفر، بدیع‌الزمان. (1383). تاریخ ادبیات ایران، بعد از اسلام تا پایان تیموریان. با گفتاری از عبدالحسین زرینکوب. مقدمه و توضیحات و تعلیقات عنایت‌الله مجیدی. چاپ دوم. تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سازمان چاپ و انتشارات.

13-          یاحقی، محمدجعفر. (1383). مقدمه بر تاریخ بیهقی تألیف ابوالفضل محمد بن حسین بیهقی. تصحیح دکتر علی‌اکبر فیاض. چاپ چهارم. مشهد: دانشگاه فردوسی مشهد




[1]- Ludwig von wittgenstein (1889-1951).

فیلسوف اتریشی که روشی انتقادی برای تحلیل زبانی مطرح کرد

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692