صد و هفتاد و ششمین شب بخارا به « پرده‎خوانی» اختصاص داشت

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

 

صد و هفتاد و ششمین شب بخارا به « پرده‎خوانی» اختصاص داشت که عصر چهارشنبه 7 آبان 1393 با همکاری بنیاد فرهنگی ملت، مرکز دایره العمارف بزرگ اسلامی، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار و گنجینه پژوهشی ایرج افشار با حضور دکتر سیروس پرهام، منوچهر انور، دکتر ناصرالدین پروین، سیروس علی نژاد، دکتر محمد علی موحد، شهارم ناظری، لیلا زندی، دکتر ایرج پارسی نژاد، آنژل عرب شیبانی، افسانه گیدفر، احمد شکیب آذر، فریده زندیه، سارا نعیما، محمود صنعتی ، صفدر تقی زاده، کریم اصفهانیان، فرنگیس افشار و برگزار شد.

علی دهباشی آغازگر این نشست بود و با معرفی کوتاهی از مرشد رسول میرزاعلی این شب را آغاز کرد.

مرشد رسول میرزاعلی فرزند حاج ابوالحسن میرزاعلی است که از تعزیه خوانان و پرده‎خوانان به نام هست و اکنون در دوران کهولت به سر می‎برد.

مرشد رسول میرزاعلی از نوجوانی فنون پرده‎خوانی و تعزیه را از پدر آموخت و از همان کودکی و نوجوانی در تعزیه‎ها نقش حضرت سکینه، طفلان مسلم و حضرت زینب و حضرت رقیه را اجرا می‎کرد. و از چند سال پیش به تنهایی به پرده‎خوانی و تعزیه‏‎‎خوانی در شهرهای ایران روی آورد.

پس از این معرفی مرشد میرزاعلی به پرده‌خوانی پرداخت و قصه حضرت ابوالفضل را نقل کرد.

سپس دکتر سهیلا نجم که کتاب هنر نقالی در ایران را نوشته است از « پرده‏داری یا نقالی با تصویر» سخن گفت:

« تعریف: پرده‌داری یا پرده‌خوانی که نقالی همراه با تصویر است، یکی از نمایشی‌ترین انواع نقالی مذهبی است. نقال در این نوع نمایش «پرده‌خوان» یا «پرده‌دار» و وسیله اصلی کار او «پرده» نامیده می‌شود که در مورد آن به تفصیل سخن خواهیم گفت. قبل از پرداختن به چگونگی کار «پرده‌خوان» و مراحل اجرای نمایش او بهتر است ابتدا روشن شود که پرده نقل چیست و چه مشخصاتی دارد.

پرده نقل

پرده پارچه‌ای است (از جنس کتان، کرباس یا چلوار) در اندازه‌های متفاوت (رایج‌ترین اندازه: حدود یک متر و 50 تا 75 سانتی‌متر در 3 متر و 50 سانتی‌متر تا 4 متر است) که در آن از یک مجلس تا انبوه مجالس متنوع از بهشت و جهنم گرفته تا مصائب کربلا و ضمایم آن (حادثه مختار ثقفی، کشتار در بارگاه یزید، معجزات و کرامات ائمه مثل داستان حضرت علی و جوانمرد قصاب، ضامن آهو، شب اول قبر، دختر نصرانی و...) با شیوه خیالی‌سازی و بدون بعد نقاشی شده است و عمق و فواصل در آنها تابع سنت‌های نقاشی ایرانی است. موضوعات این پرده‌ها بسیار متنوع‌اند و اکثراً در یک پرده کنار هم گنجانیده می‌شوند، ولی هیچ موضوعی جایگاه به خصوصی در پرده ندارد به دو صحنه: صحنة شمشیر زدن حضرت ابوالفضل به فرق مارِد بن سدیف که در اغلب در وسط پرده‌ها درشت‌تر و مشخص‌تر از تصاویر دیگر ترسیم شده است و صحنه‌ای که امام حسین (ع) علی‌اکبر را در آغوش می‌کشد که در سمت چپ تصویر به صورت مشخص و درشت اما کوچک‌تر از تصویر وسط نقاشی شده است. پرده‌ها عموماً 72 مجلس را دربرمی‌گیرند که اشاره به 72 شهید کربلاست و هر مجلس خود حاوی یک داستان است و گویند هر پرده در مجموع 366 صورت دارد که البته این تعداد تقریبی است و شامل صددرصد پرده‌ها نمی‌شود.

موضوع‌های دیگری که بسیار متنوع‌اند، بدون ارتباط زمانی و مکانی و بسیار فشرده به دنبال هم بر پرده نقش بسته‌اند. چهرة معصومین از وقار و صلابت برخوردار است و به هاله‌ای از نور مزین است و بانوان نیک و مقدس چادر و روبنده دارند.

معصومین و مقدسین عموماً ریش و سبیل دارند و دشمنان اغلب به صورت مبالغه‌آمیز با سبیلی از بناگوش در رفته و چشمانی از حدقه بیرون‌زده نشان داده می‌شوند که غضبناکی و شقاوت و ترس و حقارت را به شکل کاریکاتور گونه‌ای به نمایش می‌گذارد. رنگ‌های غالب، معمولاً رنگ‌های تیره و تلخ (اصطلاحاً پخته) هستند. رنگ‌ها معمولاً به دست نقاش پرده (یکی از بهترین این پرده‌‌ها منسوب به محمد فراهانی است که خود نیز پرده‌خوان بوده است)، از ترکیب رنگ‌های طبیعی (مثل اُخرا، لاجورد، نیل و شنگرف) با روغن‌های مختلف مورد استفاده در نقاشی، ساخته می‌شود.

ردّ پای پرده‌خوانی در تاریخ

شمایل‌نگاری مذهبی و خیالی‌سازی در نقاشی، از دیرباز در ایران وجود داشته است؛ از نقوش نقاشان گمنام روی سفال‌های باستانی و ظروف فلزی تا پرده‌های مربوط به مجلس شبیه‌خوانی سیاوش؛ همچنین کتاب مصور ارژنگ که کتاب معروف آیین «مانی» است.

در ایران اسلامی هم برخی از کتاب‌ها نظیر بعضی از شاهنامه‌ها با تصاویر خیالی مصور بوده است. لایارد در سفرنامة خود از کتاب مصوری مربوط به خمسة ‌نظامی یاد می‌‌کند که خود هنگام نقل نقالان، در جمع نظامیان ایرانی شاهد آن بوده است. شیخ عطار نیز در کتاب اشترنامه از مهارت در هنر پرده‌بازی و نقش‌آفرینی و رنگ‌پردازی بر پرده‌های نمایش استادی ترک سخن‌ها می‌گویند و چنین می‌سراید:

هفت پرده ساختی از بهر کار            جمله رنگارنگ پرنقش و نگار

همچنین صحنه‌های خیالی‌سازی شکار و شکارچی که بر دیوارهای کاخ بیستون حجاری شده، نشان‌دهندة آن است که مسلماً پیشینة‌ این شیوه از نقاشی به قبل از زمان صفویان باز می‌گردد، اما آنچه مسلم است رواج پرده‌های مذهبیی را که امروز می‌شناسیم باید مدیون پشتیبانی پادشاهان صفوی از برگزاری آیین‌های سوگواری دانست.

پرده‌خوانی چه به صورت یک نمایش مستقل و چه به صورت کاربرد شمایل و پرده در روضه‌خوانی‌ها و مصیبت‌خوانی‌ها جهت تصویری کردن هر چه بیشتر کلام صورت می‌گرفت که در این کتاب بارها بدان از زمان شاه اسماعیل شاه صفی تا شاه عباس صفوی اشاره کرده‌ایم.

حسن مشحون نیز در کتاب موسیقی مذهبی به وجود پرده‌خوانی در زمان شاه عباس صفوی چنین اشاره می‌کند: «در دورة شاه عباس نیز به مناسبت مطالبی که می‌گویند پرده‌ها و تصاویری به شنوندگان نشان می‌دهند، سرانجام با نقل روایات غم‌انگیز مستمعان را به گریستن برمی‌انگیزند». پرده‌خوانی به ویژه در دورة قاجار رواج بسیاری پیدا کرد و به صورت نمایش پرتماشاچی درآمد.

«پرده‌خوان» و چگونگی اجرای «پرده‌خوانی»

نقال در این نوع نقالی همراه با تصویر، پرده‌خوان یا پرده‌دار نامیده می‌شود. پرده‌خوان (پرده‌دار) مردی است با قدرت تجسم، تخیل، بداهه‌سازی، روان‌شناسی و موقعیت‌شناسی بسیار که از روی شمایل‌های پرده، با لحنی سوزناک و آوازی حزین و کلامی متناسب با درک و فهم مردم عامی، در فضای باز برای مردم کوچه و بازار، به نقل معجزات و وقایع مذهبی [اغلب مربوط به خاندان پیامبر اسلام (ص)] و روایت‌های عبرت‌آموز که اغلب به صورت بسیار فشرده و دنباله‌دار بر روی پرده نقش بسته است می‌پردازد.

پرده‌خوان با «مطراق» یا چوبدستی خود هر بار به بخشی از تصاویر پرده اشاره می‌کند و با قدرت و سرعت از صحنه‌ای به صحنة دیگر می‌رود و تماشاگر مجذوب را هر دم در فضای القایی موقعیتی دراماتیک قرار می‌دهد و با قدرت تجسم و بداهه‌سازی خود به کمک پرده، موقعیت‌های دراماتیک مناسبی می‌آفریند و هر جا که لازم شد گریز مناسبی منطبق با وضع و موقعیت تماشاگران حاضر می‌زند و به مدد چهره‌شناسی غریزی و تجربی خود اغلب تیپ خاصی را از میان جمع شناسایی می‌کند و ماجرای مناسب حال او را می‌گوید؛ مثلاً با دیدن جوانی خوش سیما و برومند از «حجلة قاسم» می‌گوید و او را با قاسم داماد انطباق می‌‌دهد. یا با دیدن پیرزنی دردمند داستان پیرزن نیشابوری و متوکل عباسی را نقل می‌کند.

شیوه و نحوة اجرای پرده‌خوانی هرگونه که باشد، مهم‌ترین وسیلة نقل پرده‌خوان، پرده و تصاویر پیچ‌ در پیچ صحنه‌های فشردة آن با محوریت فاجعه کربلا و حواشی حکمی، تاریخی و غیره است. باید توجه داشت که ضمن اصول، قراردادها و مراحل مشترک در اجرای پرده‌خوانی، هر نقال شیوة خاص خود را دارد؛ برخی، از حرکات بدنی بیشتری استفاده می‌کنند و تحرک بیشتر دارند، نظیر مرشد محمد احدی، مرشد قاسم همتی (که بیشتر نقال حماسی است) و مرشد ترابی؛ برخی، حرکات و جنبش‌های بدنی چندانی ندارند و تکیه ایشان بیشتر بر آواز است و لحن آوازی را نه تنها در اشعار، بلکه در کلام و گفتار نیز به کار می‌برند، نظیر مرشد نقی عباس همدانی، سلیمان حیدری و اکبر حسین ماهرخ؛ و بسیاری دیگر در تلفیق بازی و ایفای نقش‌ها با روایت داستان و آواز، چهرة منحصر به فردی دارند، نظیر مرشد عزیزمحمد درویشی، علی‌اکبر جوانبخشی و علی مداحی.

نقش‌های صامت و ساکن پرده با قدرت بیان (کلام) و حرکات نقال، گویی به صدا و جنبش‌ درمی‌آیند و روح و جان می‌گیرند. پرده‌خوان که به تنهایی یا به همراه یک دستیار به اجرای نمایش می‌پردازد، پردة نقل را به صورت لوله‌ای حمل می‌کند و در محل مناسبی، در گوشه‌ای از معابر عمومی، گورستان، صحن امامزاده، بازار یا میدان توقف می‌کند و بساط خود را می‌گشاید و به صورت مناظره یا تک‌خوانی، ابتدا اشعاری می‌خواند که در اصطلاح، به آن پیش‌پرده می‌گویند؛ خواندن پیش‌پرده برای جذب و جلب مردم به سوی معرکه و جمع شدن آنها است. پس از آنکه مردم دور او جمع شدند، آرام آرام پرده را در مقابل جمع می‌گشاید و هم زمان، از روی نقش‌ها نقل می‌کند. ممکن است پرده‌خوان، پرده را با پارچه‌ای ساده (معمولاً سفید، گاهی آبی و سبز) که مثل پرده روی آن آویخته شده است و اصطلاحاً رویه گفته می‌شود، پوشانده باشد.

در این صورت، پرده‌خوان همراه با بازارگرمی و جلب توجه تماشاگران، آرام آرام، پارچه را کنار می‌زند، و از این طریق، کنجکاوی جمع منتظر را بیشتر برمی‌انگیزد و جذابیت بیشتری برای نقل خود تولید می‌کند. بازی با این پرده، گاهی مرا به یاد پرده نمایش کاتاکالی از هند می‌اندازد که دو مرد آن را محکم می‌گیرند و بازیگر پشت پرده، بازی و مبارزه مکاشفه‌آمیز و کنجکاوی‌برانگیزی را با آن شروع می‌کند، تا سرانجام پرده به طور کامل می‌افتد و صحنه نمایان می‌شود. در پرده‌خوانی هم پس از کنار رفتن رویة پرده، مراحل مختلف نمایش اجرا می‌شود.

مقاطع و مراحل اجرای پرده‌خوانی

در هر اجرای سنتی، معمولاً از مقدمه تا انتها مراحلی وجود دارد که بنابر مدت زمان، مکان و شیوة اجرای پرده‌خوان، و شرایط اجرا، ترتیب دقیق و خاصی ندارد، ضمن آنکه گاه دچار همپوشانی نیز می‌شود؛ در نتیجه، هرچند نمی‌توان به صورت نظام‌مند، مرزی مشخص و قطعی و عنوانی جامع و مانع برای هر یک از این مراحل قائل شد، با این حال، کوشیده‌ام تا جای ممکن به صورتی تقریبی و کلی این مقاطع و مراحل را تحت عناوینی تفکیک و مشخص کنم و دربارة هر یک توضیحی بدهم. البته امروزه انجام دادن این مراحل به دلایل مختلف در مسیر شتاب روزمرگی، نسبت به گذشته و اجرای سنتی، خلاصه‌تر و متناسب با شرایط و موقعیت کنونی شده است.

مناظرة دو پرده‌خوان با هم (پیش‌پرده‌خوانی)

  1. پرده‌خوانی بدون استثنا همیشه با ذکر مقدس نام خدا به شکل‌ها و با کلمات مختلف ولی همیشه به آواز شروع می‌شود؛ چند نمونه:

بسم‌الله الرحمن الرحیم                                          یا رحمان و یا رحیم

اول از حمد خدا آیة بسم‌الله است                             دوم از نام محمد که رسول‌الله است

اول دفتر به نام ایزد دانا                                          صانع پروردگار حیّ توانا

2. گاهی قبل از شروع پرده‌خوانی اصلی، مقدمه‌ای به عنوان پیش‌پرده‌خوانی صورت می‌گیرد که یا به صورت تک‌خوانی است و یا در شکل مناظره، پرده‌خوان‌ها با هم. نقال (پرده‌خوان) و دستیارش (پرده‌خوان دیگر) مناظرة سرگرم‌کننده‌ای را اغلب به شعر شروع می‌کنند؛ مثلاً پرده‌خوان شعری می‌خواند و از دستیارش می‌خواهد که آن را تکرار کند، ممکن است دستیار تعمداً کلمه‌ای را اشتباه تکرار کند، پرده‌خوان برای انبساط خاطر و تفریح مردم، شوخ‌طبعانه آن را تصحیح کند و این بازی یا به اصطلاح بازارگرمی را آن قدر ادامه دهند تا جمعیت به اندازه کافی دور آنها جمع شود. گاهی اوقات ممکن است این مناظره در میانة کار، هنگامی که پرده‌خوان احساس خستگی می‌کند، پیش بیاید؛ در این صورت، از مناظره پاپس می‌کشد و ادامة نقل را به دستیارش (پرده‌خوان دیگر) می‌سپارد.

پیش‌پرده‌خوانی ممکن است خواندن اشعار مصیبت‌بار به صورت تک‌خوانی باشد که در این صورت، معمولاً به ویژه برای شروع، همراه با مشارکت تماشاگران به صورت دم‌گرفتن ‌و همسرایی جمعی است و زمان آن اغلب ماه‌های محرم و ایام سوگواری است، پرده‌خوان با لحنی حزین با خواندن ابیاتی، ذاکر مصیبت حسین (ع) می‌شود و تماشاگران را نیز در این تذکر شریک می‌کند.

کنم چه چاره من بینوای سرگردان                            رسیده است مه ماتم ای عزاداران

بیا عزای حسین علی به پا داریم                               عزای نور دو چشمان مصطفی داریم

دعا و ثنا

معمولاً پرده‌خوان پس از پیش‌پرده‌خوانی به شیوه نمایش شرقی مثل سوترادهارا در نمایشت هند، طلب قوت از خدای بزرگ و شکرگزاری می‌کند و او را دعا و ثنا می‌گوید و همچنین برای مردم طلب خیر از خدا می‌کند. دعا یکی از مراحل مهم و تاثیرگذار در پرده‌خوانی است که هم در آغاز و هم در پایان و گاه به هنگام لزوم در میان نقل انجام می‌شود. دعاها معمولاً آمرزش گناهان، شفای بیماران و محتاجان و طلب پرهیز از شرّ و انجام دادن خیر را دربرمی‌گیرد.

مداحی و منقبت‌خوانی

«پرده‌خوانان» ماهر و با تجربه معمولاً قبل از نقل مجالس اصلی پرده، در مدح یکایک شمایل اولیا و معصومین مداحی و منقبت‌خوانی می‌کنند و با بیانی خوش و آهنگین در ستایش آنها مطالبی می‌گویند و سپس در مدح خود پرده نیز سخن و شعری می‌گویند. یکی از ابیات رایجی که اغلب پرده‌خوانان در این گونه مواقع می‌خوانند. چنین است:

این پرده تا قیام قیامت به روزگار                               بر پرده‌های کل جهان دارد افتخار

چیزی شبیه به این کار را چنان که قبلاً نیز اشاره کردیم، سوترادهارا در نمایش سانسکریت هند در ارتباط با نویسنده و نمایشی که قرار است اجرا شود به صورت مکالمه در آغاز نمایش انجام می‌دهد.

دوران زدن (طلب انعام)

پرده‌خوان گاه پس از دعا و ثنا و یا مداحی، قبل از شروع به نقل مجالس اصلی، طلب مزد و انعام می‌کند و از مردم می‌خواهد که کسی با دادن انعامی، بانی مجلس شود و به اصطلاح چراغ اول را روشن کند، پرده‌دار معمولاً ضمن بازارگرمی، برای تماشاچیان دعا و به قهرمانان مذاهبی بسیار شناخته شده اشاره‌هایی می‌کند؛ مثلاً روضة حضرت عباس و دست‌های بریدة او و از این قبیل را می‌خواند. البته این طلب انعام کردن اغلب در میانة کار و در اوج تعلیق، وقتی تماشاگران کاملاً مجذوب نقل شده‌اند و تمایل به ادامة آن دارند، صورت می‌گیرد و نقال در اوج و جذاب‌ترین لحظه، نقل را متوقف می‌کند و از تماشاگران می‌خواهد تا پولی بدهند.

همچنین در پایان کار، وقتی تماشاگران لذت معرکه را چشیدند و محو از تأثیر آن بر جای ماندند، پرده‌خوان دوران می‌زند و پول جمع می‌کند و هر کس به وسع خود، پولی می‌دهد و نقال را سپاس می‌گوید. طلب مزد کردن یا دوران زدن در میانة نقل و پایان آن در نقالی حماسی نیز رایج است.

گریز زدن (مصیبت‌خوانی و روضه‌خوانی)

پرده‌خوان معمولاً در شروع کار روضة کوتاهی می‌خواند. همچنین در میانة کار برای گرم کردن معرکه و تسلط بیشتر بر تماشاگران هر جا که نیازی احساس کند، به فراخور حال و متناسب با شرایط، گریزی به صحرای کربلا می‌زند و هر دم به گوشه‌ای از پرده اشاره می‌کند و به انگیزه و مناسبتی به زمان و مکان و واقعه‌ای گریز می‌زند و به تناسب موقعیت، هر بار به مکان، زمان، شخص و موضوعی مثل غریبی، سرگردانی اسیران، یتیمی کودکان، شام غریبان اهل حرم، دست‌های بریدة حضرت عباس و گلوی سوختة علی‌اصغر گریز می‌زند؛ مثلاً وقتی سربازی مسافر یا غریبی در بین جمعیت هست، پرده‌خوان به غربت امام حسین (ع) در صحرای کربلا گریز می‌زند و با دیدن جوانی خوش سیما به حجلة قاسم.

نوحه‌خوانی و مرثیه‌خوانی

پرده‌خوان معمولاً پس از خواندن مصیبت (روضه) برای تأکید بیشتر بر احساسات مذهبی- که دستمایة اصلی کار او در درگیر کردن تماشاگرانش هست- هر جا که لازم باشد، برای سوزناکی بیشتر نقل خود نوحه‌خوانی می‌کند و مجلسی از مجالس عزا را با توجه به شمایل پرده‌ها نقل می‌کند و اغلب از شجاعت و مقاومت امام حسین، تشنه لب کربلا، در مقابل سپاه ستمگر داد سخن می‌دهد و تنها در مواردی که به مظلومیت دیگران و به ویژه کودکان مربوط می‌شود، طلب آب از بی‌شرمان ستمگر می‌کند. به عنوان مثال:

یک دفعه آنکه اصغر خود را به روی دست                               بگرفت و گفت، ای سیه شوم بی‌حیا!

طفلم سه روز است نخورده است قطره شیر                  آبی دهید بهر علی اصغرم شما

پرده‌دار گاه همان‌طور که می‌خواند، می‌گرید و نقش امام حسین (ع) و نقش راوی را ماهرانه به هم می‌آمیزد و چنان می‌نمایاند که از شدت تأثر و گریه نمی‌تواند به نقل این صحنة شرم‌آور ادامه دهد.

«موعظه و نصیحت» و «خطبه‌خوانی»

پرده‌خوان، بسته به دانش و احاطه‌اش بر شعر و ادبیات، ممکن است داستانی یا شعری از شعرای نامدار ایران نظیر سعدی و مولانا بخواند و به نوعی مردم را موعظه کند و برای آنان خطبه‌ای بخواند و آنها را به راه راست هدایت کند و از گناه و پلیدی برحذر دارد؛ مثلاً غیبت کردن، نزول‌خواری، بی‌نمازی و بی‌احترامی به والدین. او گاه به تصاویری هم اشاره می‌کند که در حواشی پرده نقش بسته‌اند؛ مثل جهنم و بهشت، کسی که روی زبانش عقربی یا ماری نقش بسته به نشانة اینکه غیبت کرده و یا مار بر گردن زنی که نامحرم او را دیده. این موعظه‌ها اغلب به توضیح تصاویری حاشیه‌ای و گاه قصه‌خوانی و حدیث‌خوانی ختم می‌شود.

پرده‌دار معمولاً به صورتی تجربی و غریزی، چنان که گفتیم، از شم روانشناسی و چهره‌شناسی و موقعیت‌شناسی برخوردار است که او را در ارتباط برقرار کردن با مخاطبان بسیار یاری می‌کند؛ مثلاً با دیدن جوانی غیور و مغرور و یا پیرزنی فرتوت، سعی می‌کند به موضوعی مناسب با آنان اشاره کند و برای هشدار دادن به جوانان و برحذر داشتن آنها از بی‌مهری به پدر و مادر، قصة عاق والدین را می‌گوید؛ جوانی ناسپاس از سر غرور به مادر پیر خود بی‌حرمتی و ستم می‌کند و از سوی مادرش عاق می‌گردد، نفرین والدین موجب مرگ زودرس جوان می‌گردد و در شب اول قبر، قبرش به آتش کشیده می‌شود. شعله‌های آتش که از دلسوختگی و نفرین مادر از قبر جوان ناسپاس سر می‌کشد، ائمه و معصومین شفاعت جوان را می‌کنند، اما او نمی‌پذیرد مگر ذکر نام امام حسین (ع) شفیع محشر که موجب شفاعت جوان می‌شود؛ یا مثلاً پرکشش و جذاب جوانمرد قصاب را می‌گوید.

با تمام این توضیحات، مسلماً همه اجراها به صورت قطعی یکسان نیستند و بسته به موقعیت مکانی و جغرافیایی (روستا، شهر، پایتخت، شهرستان یا...)، موقعیت زمانی و تاریخی (مثلاً هم زمان بودن با دوران جنگ یا ماه محرم)، نوع تماشاگران، میزان دانش و آگاهی پرده‌خوان، بدیهه‌سازی‌ها، شیوة کار و انگیزة او به هنگام نقل، در این اجراها و مراحل آن ممکن است تفاوت‌هایی به چشم بخورد. به ویژه امروزه که این نوع نقالی بیشتر جنبة نمایشگاهی و جشنواره‌ای پیدا کرده و اماکن اجرا و زمان مناسب معرکه‌های سنتی، شکل جدیدی به خود گرفته، مراحل اجرای پرده‌خوانی نیز مناسب با وقت و زندگی مدرن، مسلماً خلاصه‌تر شده است.

تکنیک شفاهی (کلامی)

پرده‌‌خوانان مختلف بنابر توانایی‌ها و سبک و سیاق خود در تسلط کلام و آواز بر حرکات یا بالعکس و یا ترکیب جذاب این دو با هم، پرده‌خوانی می‌کنند، اما در همه حال، کلام و آواز و تسلط بر آن ضرورتی بنیادین است. اولین نکته‌ای که در تکنیک شفاهی پرده‌خوان نظر را جلب می‌کند، لحن سوزناک و بیان آهنگین و حزین اوست که یادآور لحن موافق‌خوان‌ها در نمایش تعزیه است و منشأ آن به مصیبت‌خوانی، (روضه‌خوانی) و نوحه‌خوانی برمی‌گردد.

پرده‌خوان با این شیوة بیان، جابه‌جا، به مناسبت لازم در مسیر کلام تا اشکال مختلف آواز و بالعکس، مراحلی را طی می‌کند و به طور کلی اغلب لحن او چیزی بین کلام و آواز است. معمولاً پرده‌خوان با سه شیوه بیانی کار می‌کند.

شیوة راوی

نقال (پرده‌خوان) در نقش راوی، با لحن سوزناک، مقدمات مجلس را- که قبلاً بدان اشاره شد- با کلام عامیانة مردم کوچه و بازار و آمیختن آن با شعر و گاه تفسیر و تعبیر شعر آغاز می‌کند. نکتة مهم در این بخش، تسلط نقال بر فن بیان، قدرت تجسم صحنه‌های خیالی و فضاهای متضاد خیر و شر و بیم و امید، با کلام، فضاسازی کلامی و ایجاد فضای القایی (از طریق تعامل و تقابل بیان کلامی و حالات و حرکات بدن و چهره)، قدرت بداهه‌سازی و مناسب‌خوانی است که با شم روان‌شناختی و جامعه‌شناختی وی توأم است.

پرده‌‌‌خوان که اغلب خود فردی عامی است، بنا بر غریزه و مهارت تجربی خود، بسیار نکته‌سنج و سخن‌پرداز است؛ وی در نهایت چیرگی، ظرافت و موقع‌شناسی گاه به پرده اشاره می‌کند، گاه با اشاره به جمع آنها را مخاطب قرار می‌دهند، گاه کرنش می‌کند، زمانی مرثیه می‌خواند و لحظه‌ای مداحی می‌کند، گاه فضایی القایی (تجریدی و غیرواقعی) می‌آفریند مثل تجسم صحنه کربلا و گاه فضایی واقعی، مثل مناجات و سلام و ذکر نام اعظم. نگاه در چهره‌های مختلف جمع می‌دوزد، تیپ یا تیپ‌های مناسب را می‌یابد و با بداهه‌سازی به قصه‌‌های متناسب و شناخته شده برای جمع (مثل جوانمرد قصاب، ضامن آهو و عاق والدین) اشاره می‌کند و یا گریزهایی به مکان، موضوع یا شخص خاصی می‌زند و بدین ترتیب، نه تنها نقل خود را برای جمع جذاب می‌کند و انعام و دستخوش می‌گیرد، بلکه اعتماد عاطفی تماشاگر را نیز برمی‌انگیزد و تنوع بیشتری به مجلس خود می‌دهد. مثلاً با دیدن جوانی بلند بالا و خوش چهره، قصة قمر بنی‌هاشم را به یاد می‌آورد، با دیدن پیرزنی، داستان عاق والدین یا داستان پیرزن نیشابوری و عباس متوکل، با دیدن نوجوانی، قصه حجلة قاسم و قاسم داماد و با دیدن قصابی، داستان جوانمرد قصاب، با دیدن اهل خراسان، داستان مشهور ضامن آهو، با دیدن زنان تماشاگر، داستان حضرت زینب را نقل می‌کند و در آن میان به نقش‌ها اشاره کرده، وارد نقش‌خوانی می‌شود و از نقشی به نقش دیگر می‌رود و به جای آنها مظلوم‌خوانی یا حماسی‌خوانی و رجزخوانی می‌کند و به همة اینها باید دعوت به موقع جمع را برای فرستادن صلوات افزود. ذکر صلوات که جمیعاً صورت می‌گیرد نقش مهمی در ایجاد و شریک کردن تماشاگران در این مراسم آیینی، در تذکر و یادآوری وقایع پرده ایفا می‌کند و گویی در یک لحظة مشترک هر دو (پرده‌خوان و تماشاگران) را به ذاکر تبدیل می‌کند.»

سپس نوبت به پخش فیلم مستند « صورت‎خوانی» به کارگردانی هادی آفریده رسید و علی دهباشی در معرفی این کارگردان سینمای مستند چنین گفت:

« هادی آفریده از 1377 فعالعیت هنری را با تئاتر آغاز می کند و از 1380 با ساخت فیلم های کوتاه وارد سینما می شود. وی در سال 1385 درنخستین کارگاه های تخصصی مستندسازی سینمای ایران از طرف انجمن مستندسازان سینمای ایران و مرکز گسترش سینمای مستند وتجربی بعنوان مستندساز برگزیده انتخاب می شود و تاکنون در بیش از 100 جشنواره بین المللی حضور داشته و جوایز مختلفی برای ساخت۳ فیلم کوتاه داستانی و 12 فیلم مستند به دست آورده است.

هادی آفریده از جمله مستندسازان مستقل سینمای ایران است و تعدادی از فیلم های وی در دانشگاه های مُعتبر بین المللی از جمله یوسی ال ای آمریکا ، دیدرویت فرانسه و انجمن انسان شناسی هلند و... تلویزیون های معتبر بین المللی نمایش داشته است.

هادی آفریده در جشنواره های متعدد در گروه انتخاب و داوری حضور داشته است و از اعضای فعال جامعه اصناف سینمای ایران "خانه سینما" و عضو پیوسته انجمنصنفی مستند سازان سینمای ایران و انجمنصنفی ایسفا است.»

و سرانجام فیلم مستند « صورت‎خوانی» به نمایش درآمد.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692