نقدی بررمان«بیگانه»اثرآلبرکامو/ ایوب بهرام

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

 

رمان بیگانه رمانی شخص محور.یعنی بامحوریت یک شخص ویک فرد است .همه کاره همان دانای کل یا راوی داستان است.روایت داستان یک جورایی شبیه روایت 1987اورول(1) می باشد .

کسانی که رمان مذکور را مطالعه کرده اند وبه فضا ها آشنا هستند اگر بیگانه را خوانده باشند شاید به این نکته رسیده باشند.

بیگانه داستانی است با راوی اول شخص:

مادرم امروز، مرد.شاید هم دیروزنمی دانم...

خیلی ساده وبدون طلاکاری کردن شروع می کند.یک دفعه خواننده را هل می دهد وسط داستان.رمان طاعون هم همین طوراست.داستان که شروع میشود موش ها وارد روایی داستان می شوند وسیلان رویدادمی آغازد.

مانند طاعون(2) -رمانی دیگر از این نویسنده- اینجاهم اتفاق وسیرسعودی داستان در الجزایررخ می دهد.الجزایری که به نوعه دنباله فرانسه است.

خود آلبر کامودر مقدمه رمان بیگانه می گوید:

دیرگاهی است که من رمان «بیگانه» را در یک جمله که گمان نمی‌کنم زیاد خلاف عرف باشد، خلاصه کرده‌ام: «در جامعۀ ما هر کس که در تدفین مادر نگرید، خطر اعدام تهدیدش می‌کند».

رمان بیگانه نوشته آلبر کاموکه به فرانسوی L ETRANGREمی باشد در سال 1942میلادی توسط انتشارات گالیمارمنتشر شد.گفته می شود که متن آن رگه هایی از اصلی ترین اصول وپایه های فکری فلسفه ی اگزیستانسالیستی ایست.

رمان زندگی فردی است به نام «مورسو» فرانسوی-الجزایری که در الجزایر زندگی می کند وعلاقه ای هم به فرانسه ندارد.در جای از داستان که رئیس اداره از او می خواهد تااورا به پاریس بفرستد تادر شعبه ایی از شرکت کار کندوبه تصور او باید شاد شده باشدولی او می گوید:

برایم فرقی نمی کند وبه ماری معشوقه خود می گوید که خانه های فرانسه کوچک وتاریکند ومردمشان پوستشان سفید است ...

البته شخصیت راوی ماچیزی است برخلاف مردمان همیشه.«سارتر3»نیز در باره ی این رمان نظر جالبی دارد:

داﺳـﺘﺎن ﺑﻪ اﻧﺪازه ﮐﺎﻓﯽ ﻣﺒﻬﻢ و دو ﭘﻬﻠﻮ اﺳﺖ: ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﻗﻬﺮﻣﺎن اﯾﻦ داﺳﺘﺎن را درک ﮐﺮد ﮐﻪ ﻓﺮدای ﻣﺮگ ﻣﺎدرش «ﺣﻤﺎم درﯾﺎ ﻣﯽ ﮔﯿﺮد، راﺑﻄﻪ ﻧﺎﻣﺸﺮوع ﺑﺎ ﯾﮏ زن را ﺷﺮوع ﻣﯽ ﮐﻨﺪ و ﺑﺮای اﯾﻨﮑﻪ ﺑﺨﻨﺪد ﺑﻪ ﺗﻤﺎﺷﺎی ﯾﮏ ﻓﯿﻠﻢ ﺧﻨﺪه دار ﻣﯽ رود.» و ﯾﮏ ﻋﺮب را «ﺑﻪ ﻋﻠﺖ آﻓﺘﺎب» ﻣﯽ ﮐﺸﺪ و در ﺷﺐ اﻋﺪاﻣﺶ در ﻋﯿﻦ ﺣﺎل ﮐﻪ ادﻋﺎ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ «ﺷﺎدﻣﺎن اﺳـﺖ و ﺑﺎز ﻫﻢ ﺷـﺎد ﺧﻮاﻫﺪ ﺑﻮد.» آرزو ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﻋﺪه ﺗﻤﺎﺷﺎﭼﯽ ﻫﺎ در اﻃﺮاف ﭼﻮﺑﻪ دارش ﻫﺮ ﭼﻪ زیادﺗﺮ ﺑﺎﺷـﺪ ﺗﺎ «او را ﺑﻪ ﻓﺮﯾﺎدﻫﺎی ﺧﺸﻢ و ﻏﻀﺐ ﺧﻮد ﭘﯿﺸﻮاز ﮐﻨﻨد...»

داستان بیگانه داستان فردیست بیگانه.شاید نماد انسان امروز.نمادانسان مستاصل وبریده از همه جاوفرزند لحظه.

قهرمان داستان بیگانه دریک روز با تلگرام باخبر می شود که مادرش از دنیارفته بااکراه به خانه ی سالمندانی به قول مرحوم جلال نوانخانه که مادرش در آن می زیسته برا مراسم تدفین می رود ولی حاضر به دیدن صورت مادر نمی شودنه از ترس بلکه از بی تفاوت بودن وفردای مراسم تدفین به خانه باز می گردد وبه زندگی عادی وتفریح می پردازد ودر یک روز آفتابی در دعوایی که به او توفیر آنچنانی ندارد یک عرب را می کشد وبه زندان می افتد.ودر انجا همه متوجه هنجارشکنی های او می شوند.

بیگانه کسی است که انگار بود ونبودش برای خود او فرقی ندارد.وقتی ماری معشوقه ی او از او می پرسد من تورا دوست دارم تو چطور مرا دوست داری او با بی تفافتی می گوید نه.

_آیا حاضری بامن ازدواج کنی؟

برایم فرقی نمی کند اگرتودوست داری باشه...

مورسونماد انسان مدرن بریده از همه جاست.وشاید بتوان گفت این رمان یک پیشگویی برای انسان روایت شده ی کاموست.بیگانه مانند جزیره ایست مهجورکه وارد شدن در ساحل او برایش فرقی ندارد وخودرا بی نیاز از امواج می داند.

مورسو در لخته هایی از داستان دیگرپارا از بی تفاوتی فراتر می گذارد.مانند زمانی که قرارست حکم اعدام خوانده شود او گوش به صدای دوره گرد بیرون خیابان سپرده.

در رمان بیگانه از کنار بعضی چیز ها نویسنده سرسری گذشته.به طور مثال سرمنشا اصلی نزاع که دوست او ریمون می باشد به کلی از جریان داستان کنار گذاشته می شودوفقط از او به عنوان شاهد استفاده می شود.که این درواقعیت کمی مضحک است.

شخصیت اصلی داستان فردی لاابالی یا بی بندوبار نیست حتی بی خیال هم نیست.یک شخصیت خنثی است البته نویسنده چیزی از گذشته ی او به دست نمی دهدتا علت آن مشخص شودفردی باری به هرجهت است.البته اگرمنصفانه نگاه کنیم بیشتر شخصیت های داستان حال وروزی بهترازاو ندارند.

به عنوان مثال ریمون که دوست مورسو است ودرگیری از او شروع می شوددردادگاه اصلا شباهتی به یک دوست که هیچ حتی به شباهتی به یک شاهد نداردوفقط به این جمله اکتفا می کند که او بیگناه است وچند جمله بی اثر.

ماری که که قرار است با او ازدواج کند نیزدر حین دادرسی با حرف های که می زند مهری می کوبد بر ادله دادستان ومیخ آخرا بر تابوت مورسو می کوبد حرف هایی که می شد گفته نشوندولزومی نداشت توسط یک دوست زده شوند وخیلی از شخصیت های همراه مورسو که بود ونبودشان در سیر روایت دادرسی فرقی ندارد.

اکنون نگاهی گذرا به شخصیت هاوسیرسعودی دو رمان طاعون وبیگانه می کنیم .

در رمان طاعون در یک شهر بیماری طاعون اپیدمی می شود وشهرراگرفتار وبه ورطه ی نابودی می کشاند.امااتفاق هایی که در این رمان می افتدتاحد زیادی فضا وشخصیت هایی متفاوت از بیگانه خلق می کند.

درطاعون به واسطه این بیماری همه به هم نزدیکتر می شوند.مادرکه می بیندفرزندبیماراورا دارند ازاوجدامی می کنند زجه می زند وابتدا آنرا پنهان می کند به به قول مرحوم جلال در طاعون به زور سرنیزه نمی توان بستگان را از هم جدا کرد.همه حس دیگرخواهی بالایی دارندازدکترگرفته تاکشیش وخبرنگارتا پای مرگ می روندولی پاپس نمی کشندحتی کشیش خودبه واسطه نزدیکی وهمدردی با بیماران گرفتار طاعون می شود وجان می دهد...

امادر بیگانه با نوعی دیگرازرابطه روبرو هستیم.شخصیت های بیگانه همه به نوعی باعواطف انسانی بیگانه هستند.مورسو از یک جهت ماری به گونه ایی دیگررابطه پیرمردباسگش نیز نوعی دیگراست.سگ را می زند ودشنام می دهدواین کاررا چندین سال انجام می دهدتایک روزسگ فراری می شود ولی باینکه به او وابسته است حاضرنیست دنبال او بگردد.درپنهانی گریه می کند ولی درجمع به سگ گمشده ناسزا می گوید.

محوریت بحث در بیگانه درروابط است.دربیگانه روابط است که به چالش کشیده می شود.روابط دوست با دوست (مورسو وریمون)رابطه زن وشوهر(ریمون وهمسرش)(مورسووماری)

مادروفرزند(مادرمورسو ومورسو)وحتی پیرمردبا سگ بیمارش...

رابطه هایی که تعریف شده همه نوعی دیگری از روابط سردویخ زده انسان امروزی است که همه درپلاژی به نامه بیگانه جمع شده وروایت شده اند.

بیگانه/آلبرکامو/جلال ال احمد/انتشارات نگاه

ایوب بهرام

 

جورج اورول، نویسندهٔ انگلیسی است.19841-نام کتابی نوشتهٔ

این کتاب بیانیهٔ سیاسی شاخصی در رد نظام‌هایتمامیت‌خواه(توتالیتر) و نیزکمونیسمشمرده می‌شود.۱۹۸۴به سال ۱۹۴۸ میلادی نوشته شده است و کتابیپادآرمانشهریبه شمار می‌آید. کتاب به نام «نوزده هشتادوچهار» هم شناخته می‌شود.

2- طاعون (به فرانسوی: La Peste) رمانی است نوشتهٔ آلبر کامو که در سال ۱۹۴۷ به چاپ رسید. رمان از ردهٔ آثار اگزیستانسیالیستی شمرده می‌شود.[۱] نویسنده در مورد این اثر در نامه‌ای به رولان بارت می‌نویسد: در مقایسه با رمان بیگانه، طاعون بی‌گفتگو گذاری است از سرکشی انفرادی به جهان اجتماعی، اجتماعی که باید در مبارزه‌هایش شرکت کرد. اگر از بیگانه تا طاعون راهی در راستای تحول باشد، این تحول در جهان همبستگی و مشارکت است.

3-ژان-پل سارْتْرْ(بهفرانسوی:Jean-Paul Charles Aymard Sartre)(۲۱ژوئن۱۹۰۵-۱۵آوریل۱۹۸۰)فیلسوف،اگزیستانسیالیست،رمان‌نویس،نمایش‌نامه‌نویسومنتقدفرانسویبود

دیگر آثارداستانی عبارتنداز

  • سقوط- ۱۹۵۶ - نام اصلی: La Chute
  • مرگ خوش- نوشته شده در سال‌های ۱۹۳۶ تا ۱۹۳۷ و منتشر شده در سال ۱۹۷۱ - نام اصلی: La Mort heureuse
  • آدم اول- کامو پیش از اتمام این اثر جان باخت و در سال ۱۹۹۵ این اثر نیمه‌تمام منتشر شد - نام اصلی: Le premier homme

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692