با یادی از مفتون امینی و هوشنگ ابتهاج
چت از طریق واتساپ
با یادی از مفتون امینی و هوشنگ ابتهاج
روزگاری زغالفروش فقیری در پاریس زندگی میکرد که اسمش «ژاکو» بود. خانهاش کوچک بود و تنها یک اتاق داشت. اما برای ژاکو و همسر و دو پسر کوچکشان به اندازه کافی بزرگ بود. در یک سمت اتاق یک شومینه بزرگ بود که مادر در آنجا آشپزی میکرد. و در سمت دیگر تختها گذاشتهشدهبودند. و در وسط، یک میز بیقواره بود که به جای صندلی، نیمکتهایی دورش چیده شدهبود.
یکبار در زمانهای پیش از این پادشاهی در گذشت. او نظیر بسیاری سایر افراد بویژه کهنسالان به بیماری نفس تنگی مبتلا بود و طی سالهای متمادی از این عارضه رنج میبرد. بیماری مزبور آنچنان بر پادشاه چیره شده بود، که وی از انجام وظایف خویش در مدیریت کشورش باز مانده بود.
کار اگر به دست کاردان است، خود میداند چگونه آن را به انجامش رساند. سنّی و شیعی متعصبی با یکدیگر به سخن درگیر شده بودند و هر دم زخم زبانی به یکدیگر میزدند تا آن که سرانجام سنّی گفت:" می دانی؟ روز قیامت حضرت عمر بر شتری از نور مینشیند
روسیه کشوری است که فرهنگ متفاوتی را در جهان ایجاد کرده است. در طول تاریخ روسیه، این فرهنگ بوده که وحدت مردم چند ملیتی روسیه را تضمین و تا حد زیادی تأثیر روسیه را در جهان تعیین کرده است. امروزه در شرایط تشدید رقابت ایدئولوژیک و اطلاعاتی جهانی و پیامدهای فجایع ملی قرن که به طور کامل برطرف نشده است، قطعاً نقش فرهنگی در آینده این کشور تعیین کننده میباشد.