«راه آبی ابریشم» فیلمی است که در سینمای ایران اتفاق شگرفی است که با بضاعت سینمای ایران هر دهه شاید بتوان چنین اثری را ساخت و نمونه ای است که آبروی سینمای ایران را در رخ کشیدن پروداکشن، نماها و کارگردانی و نیز بازی ها و فیلمبرداری می خرد.
محمد بزرگنيا که فیلمسازی دریایی است و بارها در آثارش نشان داده که دریا لوکيشن هميشه محبوب اوست با «راه آبي ابريشم» غرور مليمان را احيا و روحيه جمعي را تقویت می کند .«راه آبي ابريشم» با نمايش يک داستان حادثهاي، ايراني ها را به عنوان مردمی هوشمند و با وقار و قابل احترام معرفي ميکند. فلیمساز در «راه آبی ابریشم» با الهام از سفرنامه ناصر خسرو و ابن بطوطه با نقبی کنجکاوانه در تاریخ قصهای را مربوط به قرن چهارم هجری در زمان آلبویه به تصویرمی کشد و با گزینش کاراکتر های از جنس دریا و دریانوردی ضمن تاکید بر ژانر مورد علاقه خود داستان سفر دو كشتی سلیمان و ادریس به دریا را روایت میكند.
قصه از جایی آغاز می شود که در اوج تاریخ دریانوردی ایرانیان شازانابن یوسف كه به تحصیل علم نجوم در دارالعلوم شیراز مشغول است پیشنهاد شغل كتابت كشتی را میپذیرد و عازم سفری دشوار و ناممكن می شود تا از حوادث و ماجراهای این سفر ره نامه ای برای آیندگان بنویسد. این ایده و دستمایه ای مناسب و نو برای خلق اثری است که با در برگرفتن تاریخ و فرهنگ چند کشور با درام بوجود آمده مخاطب را همراه می کند. بزرگ نیا باری دیگر تخصص خود را در ساخت فیلم های عظیم با پروداکشن قوی و سترگ به رخ کشید و فیلمی ساخت که آنقدر جذابیت و محتوا دارد که میتوان اکران گسترده در جهان ومخصوصا کشورهای حوزه شرق آسیا داشت.
فیلم سفرنامه ای تصویری است که با توسل به قصه ای بکر و جذاب با مددگرفتن از فرم و تکنیک های بصری و نیز فصل های درخشان تعلیق محور و گره ها ی مستمر و گره گشایی های متوالی و روایت حاشیه ای در بطن اصلی قصه و نقب زدن به برخی از آیین های قومی و قبایل کشورهای هندوچین از مقولاتی است که بزرگ نیا در ارائه آن به مخاطب درست گام برداشته است.
راه آبی ابریشم در درام فیلمنامه از پرداخت شخصیت ها تا معرفی کاراکترها ، فضاها و نیز موقعیت ها و جو حاکم بر منطقه موفق عمل کرده هر چند که برخی از موقعیت در طراحی لباس و چهره مغایر هایی با زمان و مکان وجود دارد که در حد و اندازه چنین اثری نیست.فصل هایی که حمله دزد های دریایی، بارش باران سیل آسا، اقامت در هندوستان، تشنگی در کشتی، منجنیق پرتاب گلولههای آتش، برده فروشی در بند سیرف،رسوم و موقعیت قبایل ناشناخته و استقبال چینی ها از نماهایی است که در سینمایی ایران برای مخاطب بدیع است و یا کمتر در این حد و انداره دیده شده است.
فیلم مملو از نماهایی است که به مدد قاب بندی و جلوه های ویژه تروکاژی در حکم کارت پستال است و حس زیبا شناختی و زیبا شناسی را در تماشگر زنده می کند. از تصاویر بکر در هند و چین و تایلند گرفته تا نماهای هلی شات و لانگ شاتهای دریایی که همه به زاویه نگاه فیلمساز در دقت و گزینش نما ها و لوکیشن و نیز ظرافت نگاه ،کادربندی و موقعیت سنجی نور بهرام بدخشانی نشات می گیرد.فيلم در مداری غيرشعاري بی آنکه به دام تمهيدهاي غيرسينمايي بيفتد سربلند وقایع را به مخاطب ارائه می کند و گذشته فرهنگي، زيبا و سراسر شکوه و فر نياکان رادر چشمان و یاد تماشاگر احیا می کند.
از سویی دیگر جنس بازی ها نیز قابل قبول است، بهرام رادان در نقش اصلي فيلم حضوري به جا و مناسب دارد و حس و صدایش به فيلم کمک کرده تا قهرمانی ملی و غیور به نمایش در اید .داريوش ارجمند و رضا کيانيان نیز در مچ شدن با جایگاه و کارکتر قصه حضور قابل توجهی دارند .پیام دهکردی در ارائه کاراکتری ضد قهرمان باورپذیری در مخاطب را سر و شکل داده است.
محمد بزرگنيا کارگردان متبحر و با دقتی است .در "راه آبي ابريشم" اين دقت نظر و وسواس را ميشود در طراحي صحنه و فضاسازيها ديد، چشمانداز قرنهای گذشته مقابل چشم بيننده زنده ميشود، اما در بعد لباس چندان دقتی نشده است برای مثال پوتین "شازان " به نظر می رسد در مرکز خرید های بورس تهران به فروش میرسد. یا رادان در رویارویی در موقعیت های سخت و مرگ آسا قدری خموده يا شکست خورده و چهره اش زخمی ولباس و گریمش دست خورده می شد تا باورپذیری را محکمتر شود . نکته دیگری که از سوی کارگردان رعایت نشده سکانس هایی است که کاراکترهای خارجي، فارسي سخن می گویند. به نظرمیرسد اگر از زبان اصلی استفاده و دیالوگ ها زیر نویس می شد قصه روایتی مستند گونه به خود می گرفت. براي فيلمي با اين ويژگيها نمی شود به راحتی از ضعف و کاستي ها چشم پوشی کرد.
درپایان کاش بزرگ نيا بر قصه بيشترتمرکز ميکرد و کارگرداني تمام ذهنش را درگير نميکرد،چرا که داستان در ميانه افت وريتم فيلم کند ميشود اما با این حال کار فیلمساز در خیل اثاری که ناخوداگاه ضد ارزش های ملی است بسیار ستودنی است «راه آبي ابريشم» و "کشتي آنجليکا" پروژه های ملی و ایرانی اصیل هستند و برای هر تماشگر ایرانی در هرکجای جهان جذاب و چشم نواز است. تماشای این فیلم حداقل قدمی است که می توان برای اداي دين به گذشته پرافتخار اين سرزمين برداشت و تلاش های هنرمندان را در این حوزه ستود.
چت از طریق واتساپ