فرياد شيري، شاعر و روزنامهنگار، با اشاره به مساله رابطهبازي و سطحينگري در فضاي نقد ادبي، اين عرصه را نيازمند تربيت منتقد حرفهاي دانست و گفت: در نشريات تخصصي بايد منتقد مشخص در حال كار باشد؛ منتقدي كه من نويسنده يا شاعر از او هراس داشته باشم. همانطور كه در برخي كشورها، نويسنده با افتخار از نقد يک منتقد درباره اثرش ياد ميكند.
به گزارش خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا)، شيري در ابتدا به فقدان جايگاه نقد و تعريف نشدن مساله نقدپذيري در جامعه ادبي كشور اشاره كرد و گفت: بخشي از مشكلات ما در عرصه نقد به اين موضوع برميگردد كه جايگاه نقد در ادبيات ما تعريف نشده است و مهمتر از آن، جامعه ادبي امروز از وجود منتقد حرفهاي ادبيات معاصر محروم است.
وي افزود: ما تعريف منتقد را نميدانيم؛ ضمن آنكه در محافل امروزي ما چيزي به نام نقد عرضه نميشود و اغلب مطالب روزنامهها نيز تنها يادداشتي درباره كتابند.
اين شاعر با اشاره به اينكه منتقد بايد شغلش نقد كردن باشد، اضافه كرد: در نشريات تخصصي و حرفهاي بايد منتقد مشخص در حال كار باشد؛ منتقدي كه من نويسنده يا شاعر از او هراس داشته باشم. همانطور كه در برخي كشورها ميبينيم و در توضيحات پشت جلد كتاب، نويسنده با افتخار از نقد يک منتقد درباره اثرش ياد ميكند.
شيري با بيان اينكه خود نويسندگان و شاعران گردانندگان جريان نقد هستند، گفت: محافل نقد اين روزها را اغلب نويسندگان يا شاعران اداره ميكنند و در اينباره طبيعتا بحث رابطه نيز مطرح است و نتيجه آن است كه نقد حرفهاي در اين فضاها توليد نميشود.
اين پژوهشگر در ادامه با اشاره به پيشينه نقدپردازي در ادبيات پيشرو ايران توضيح داد: در نسلهاي قبلي و تا دهه پيش، به عنوان مثال محمد حقوقي خيلي تاثيرگذار بود و در صورت نبودن نقدهاي ايشان، بسياري از شاعراني كه ما اين روزها آنها را به عنوان شاعران مطرح ادبيات معاصر ميشناسيم، شناخته شده نبودند. حقوقي با اين رويكرد، بخشي از كار ادبي خود را قرباني نقد كرد.
شيري در ادامه افزود: در سالهاي اخير كمتر منتقدي داريم كه كارش را وقف نقد كردن كند. اغلب ميخواهند هم نويسنده يا شاعر و هم منتقد باشند و فعاليت منتقد، مبحثي غير جدي است. در برخي از نشستهای نقد هم شاهديم كه به نويسنده گفته ميشود خودت منتقد معرفي كن و به ندرت ديده شده كه كار نويسنده بيتعارف نقد شود.
وي با توضيح درباره نحوه كاربرد تئوريهاي ادبي در محافل نقد نيز گفت: مساله ديگر آن است كه برخي اوقات اثر شاعر يا نويسنده براساس ترجمههاي تئوريهاي غربي، مطالعه ميشود و كار نقد براساس رمان يا داستان يا در مجموع ادبيات ايراني، شكل نميگيرد.
اين شاعر در پاسخ به اين سوال كه «اين روزها به وجود منتقد در راستاي نقد آثار براساس پشتوانه كلاسيک ادبيات فارسي تا چه حد احساس نياز ميشود؟»، گفت: واضح است كه نبايد از نظريههاي روز دنيا غافل باشيم، ولي منتقد ما بايد به زبان فارسي و پيشينه آن آگاهي داشته باشد و ظرفيتها، مشكلات و قابليتهاي زبان فارسي را بشناسد.
وي در ادامه توضيح داد: من فكر ميكنم نسلي كه به صورت مرجع كار آكادميک انجام دادهاند و به ظرفيتهاي زبان فارسي تسلط دارند، بهتر است به تربيت نسل منتقد بپردازند و با ادبيات معاصر و مدرن بيشتر درگير شوند و خود را از آن منفک ندانند.
شيري در پايان گفت: در صورت تربيت منتقد حرفهاي، ديگر شرايط به گونهاي نخواهد بود كه نقد به ناچار بر روابط استوار شود يا حتي ما شاهد مطالبي باشيم كه به قلم خود نويسنده و با اسم ديگري، در نشريات منتشر ميشوند!