متولد 1344 مشهد
من اولین بار داستان نویسی را از 18 سالگی شروع کردم و برای دل خودم می نوشتم. اگر کسی از من بپرسد که چرا می نوشتم باید اعتراف کنم می نوشتم چون پیمانه رنجم پر شده بود و من چاره ای به غیر از نوشتن نداشتم. سالها برای دل خودم نوشتم. در ضمن این سالها با فصلنامه ی ادبیات داستانی مراوده داشتم و اولین داستان کوتاهم در فصلنامه ی ادبیات داستانی با عنوان ( توهم ) چاپ شد. سه داستان کوتاه در روزنامه ی خراسان مشهد هم چاپ کردم. داستان کوتاه دیگرم به نام ( ابرهای عبوس ) در فصلنامه ی ادبیات داستانی به چاپ رسید.
37 سالگی به فکر چاپ اولین داستانم افتادم. رمان ( یاس های خردلی ) ام را در سال 84 توسط انتشارات جام آپادانا به چاپ رساندم. این کتاب فروش خوبی داشت. سال 88 کتاب دومم به نام ( کابوس آبی ) که یک داستان پلیسی بود، به چاپ رسید. کتاب دیگرم به نام ( اندیشه های طلایی ) که محتوی قطعات ادبی بود را در همان سال به چاپ رساندم. دو مقاله هم به نام های ( چرا می نویسم ؟ ) و ( نوشتن اضطراب ندارد ) در سایت ادبی مد و مه منعکس شد. در طی این مدت با نوشتن داستان های کوتاه و نیز مقاله با کانون فرهنگی چوک همکاری داشتم. در سال 93 کتاب ( راز ستارگان چشمانش ) که یک رمان عاشقانه ی بلند 228 صفحه ای است به چاپ رساندم. در حال حاضر هم چنان مشغول نوشتن هستم.