صفحه ويژه «مينا وداد»

چاپ تاریخ انتشار:

داستان نويسي، آموزش داستان نويسي، مهدي رضايي دبيركانون فرهنگي چوك، مهدي رضايي مدرس داستان نويسي، داستان زيبا، شعر زيبا، كارگاه داستان نويسي، جلسه داستان نويسي، آكادمي داستان نويسي، مقاله ادبي، مقاله علمي، مقالات مفيد، مقالات اجتماعي، جملات زيبا، جملات خنده دار، جوك، اس ام اس، ارتباط جنسي، روابط جنسي، جايزه ادبي شعر، جايزه ادبي صادق هدايت، جايزه گلشيري، شعر طنز، كلاسيسيم، مدرنيسم ادبي، پست مدرن، رئاليسم ادبي، رئاليسم، سوررئاليسم، عكس هنرمندان، عكس هنري، مكتب هاي ادبي، ناتوراليسم، رئاليسم جادويي، سبك مكتب هاي فرانسوي، مكتب پارناس، دادائيسم، نويسنده،‌شاعر، اجتماع، ماهنامه ادبي، ماهنامه ادبيات داستاني چوك، ماهنامه ادبيات داستان، ماهنامه ادبي، ماهنامه فرهنگي، هفته نامه ادبي، هفته نامه فرهنگي، سبك ادبي، سبك هاي ادبي، داستان كوتاه،فيلمنامه، نمايشنامه، طرح رمان، ماهنامه ادبيات داستاني چوك، سينماي جوان، كانون ادبيات ايران، حوزه هنري، گالري عكس، گالري نقاشي، عليرضا محمودي ايرانمهر، فتح الله بي نياز،ادبيات، عشق، ماهنامه ادبیات داستانی چوک

مینا وداد هستم، متولد 1337 ساکن تهران، از سال 79 فعالیت شعری خودم را شروع کردم.

جرقه­ هایی مرا بسوی قلم زدن برد، شاید بپرسید چه جرقه­ هایی؟ علاقه شدید من به طبیعت و حمایت پدرم از نوجوانی که مرا با کوهنوردی آشنا کرد و مرا به مهر طبیعت پیوند داد و من که عاشق طبیعت بودم آهسته آهسته بصورت حرفه کوهنوردی کردم یعنی من با آب و خاک و باد و صخره­ها و قله ­ها و شعر زندگی کردم و تمام الهامات را از سبزینة جنگل­ها و طبیعت می­ گرفتم. حتی هنگام صعود می­ نوشتم. یکی از شعرهایم در مورد صعود به قله دماوند در سال 81 می ­باشد.

لازم به ذکر است که اولین کتابم بنام «بیا با من ببین» در تابستان سال 1386 با تیراژ 1000 جلد توسط انتشارات آوین به چاپ رسید.

کتاب دومم تقریباً آماده چاپ است. لازم به ذکر است که هدایت من برای چاپ شعرهایم را به استادم که چراغی بر سر راهم روشن نمودند مدیونم و سپاسگزار.

یکی از شعرهایی که وصف حال من است و خیلی دوستش دارم شعر در آن زمان است که پشت کتاب هم به چاپ رسیده.  


 

 

در آن زمان

              

زماني كه احساسم با عطش زمين آغشته است

زماني كه نگاهم با كوهساران هم­ْ سو است

زماني كه اشكم به زلالي رود جاري است

                                                                                            

زماني كه روياهايم با باد بهاري

از ميانِ مه مي­ گذرند

 

آن زمان

مرا درون جوان ه­اي سبز كنار رود

بياد آر

مرا بر نظرگاه طلوع خورشيد در كوهساران

مرا بر روي شبنم و شقايق

 مرا بر روي بال پرستويي آزاد

بياد آر