صفحه ویژه «نرگس امینی»

چاپ تاریخ انتشار:

narges amini Copy

کودکی ام پُر بود از اشیایی که با عینک ته استکانی شماره هشت خوب نمی دیدمشان .توی راه دبستان یکروز در میان می افتادم داخلِ جوب پراز آشغال و آب پسمانده  ، مانتوی مدرسه ام بوی کثافت جوب می گرفت .وسایل زیادی را گم می کردم دفتر و کتاب و جامدادی.

تابستان هشت سالگی ام کتاب اصیل آباد را خواندم و خیلی ساده با خودم فکر کردم "خوب نویسنده می شم ، نویسندگی خوشگلی هم نمی خواد ،عینکم رو هم کسی نمی بینه که مسخره ام کنه "

 رفتم توی دستشویی و به خود عینکی ام توی آیینه لبخند زدم.

 دوم راهنمایی من جای لیلا و سعیده انشا می نوشتم همین که مثل بقیه مسخره ام نمی کردند برایم کافی بود . معلم عاشقانه نوشته هایم را دوست داشت . من به نگاه تحسین برانگیز معلم انشا روزهای زیادی فکر می کردم و جوانه می زدم . اول دبیرستان  که شدم از طرف پسرهای خیالی نامه می نوشتم برای همکلاسی هایم ، از طرف خودم و دوست هایم برای پسرهای خیالی می نوشتم و می انداختم توی کوچه و خیابان .خانواده ام نامه های خیالی را که دیدند فکر کردند واقعیست .مدیر و ناظم مدرسه هم که فهمیدند اخراجم کردند .بعدها دیگر هیچ وقت نامه پراکنی نکردم.سال های دبیرستان پر بود از روزهایی که می نوشتم  نامه های عاشقانه برای  این و آن ،داستان های رازآلود، شعرهای سپهری وار

دانشگاه درس های دیگری خواندم  سرم رفت توی حساب ها ،  اعداد ،سود و زیان انباشته ،ترازنامه

تا بعد سال ها در بیست و شش سالگی ام  یکی از همان همکلاسی ها را کنار خیابان دیدم پرسید :" نرگس ،کتاب نوشتی ؟"

حرفش پُتک شد توی سرم ، آرزوی کودکی ام را فراموش کرده بودم ، گم شده بودم . باهمان دو کلمه برگشتم راهم رابه سختی، اما پیدا کردم ... حالا جوانه های درستی دارم از نوشتن و چند سالی است به دیگران هم کمک می کنم که جوانه های تازه  بزنند کلاس هایم جایی است برای جوانه زدن

 نشست های خلاق نویسندگی  برگزار کردم در کانون فرهنگی چوک  از سال 1396 تا 1398

 بعد از آن دوره های چگونه خلاقانه بنویسیم ؟ در فرهنگسرای  بهاران از سال 1397 تا 1398  

برگزاری دوره های ژانر نویسی تخصصی در  کتابخانه دکتر حسابی  از سال 1400  حالاهم رمانی نوشته ام  در دست چاپ در قالب

 جادویی  و اولین مجموعه داستان مینی مالم  به اسم  همدیگر را نمی شناختند در سال 1402  در انتشارات چوک  به چاپ رسید .

 هنوز هم دارم جوانه هایی تازه می زنم هر روز ،گاهی آهسته گاهی سریع

ketab amini  

صفحه ویژه «نرگس امینی»