دکتر صالح بوعذار (۱۳۶۰ خرمشهر) شاعر و مترجم. وی تا کنون اثری از میخائیل نعیمه بهنام " خاطرات آبلهرو" (نشر حکمت کلمه) ترجمه کرده است و شعرهای بسیاری از شاعران معاصر عرب را ترجمه و در سایتها و مجلات و محافل ادبی از جمله: مجله ادبی پیاده رو، هفتهنامه پراو، کتاب سال بابان، کتاب ما صد و چهار نفر و ... منتشر کرده است. همچنین شعرهای وی در مجلات عربی معتبری چون: قاب قوسین، المثقف، الف، الی، انطولوجیا، دروب، مجلة مصباح دروب أدبية منتشر شدهاند.
خاطرات آبله رو (مذکرات الارقش)
«خاطرات آبله رو» از جمله آثاری است که میخائیل نعیمه از خلال آن با نگاهی صوفیانه به هستی و جهان پیرامون و مناسبات انسان ها نگریسته است. میخائیل کتاب خاطرات آبله رو (مذکرات الارقش) را در سال (1949) منتشر کرد.
میخائیل نعیمه (۱۹۸۸-۱۸۸۹) از ادیبان بزرگ مهاجر و عضو ( الرابطة القلمية) و از منتقدان و اندیشمندان برجسته ادبیات معاصر عربی به شمار میرود. از وی آثار فراوانی به یادگار مانده است که از جمله آنها میتوان به مذکرات الارقش (خاطرات آبله رو)، الدروب، المراحل، الغربال، فی الغربال الجدید، زاد المعاد، احادیث مع الصحافه، سبعون در سه جلد، جبران خلیل جبران (زندگینامه و تحلیل شخصیت) کرم علی الدرب، یا ابن آدم، مرداد.
«خاطرات آبله رو» از جمله آثاری است که میخائیل نعیمه از خلال آن با نگاهی صوفیانه به هستی و جهان پیرامون و مناسبات انسانها نگریسته است. میخائیل کتاب خاطرات آبله رو (مذکرات الارقش) را در سال (۱۹۴۹) منتشر ساخت. قهرمان داستان «خاطرات آبله رو» برای کسب فردیت و گشودن مسیر تعالی خویش، عازم سفری درونی میشود. «آبله رو» در واقع فرافکنیای از شخصیت خود نویسنده است. «آبله رو» به عنوان راوی داستان، به صورت حدیث نفس و مونولوگی درونی و با مخاطب قرار دادن نفس کلی، انسان و جهان پیرامون را مورد تحلیل و تامل قرار میدهد. «آبله رو» حکایت انسانی است که از دیو و دد ملول است و در آرزوی انسان است. انسان آرمانیای که در میان مناسبات تنگ و تاریک زمینی یافت نمیشود. خاطرات آبله رو دعوتی است به دنیای درون دنیایی که در آن هاله اثیری سکوت، تمام فضای روح و روان انسان را پر میسازد. رفتار و حرکات و سکنات «آبله رو» یاد آور سخن آن پیر روشن ضمیر است که میگفت: «روشن تر از خاموشی چراغی ندیدم و سخنی به از بیسخنی نشنیدم. ساکن سرای سکوت شدم». «آبله رو» سخاوتمندانه سفرهی دل خویش را میگشاید و میوههای دل خویشتن را نثار انسانها میسازد. در این اثر درد شناختن خویشتن خویش موج میزند و تمام دردها در مقابل این درد اصیل رنگ می بازند. اصولا در این واکاوی درون است که انسان موفق به کشف دنیای درونی خویش میشود. حکایت خاطرات آبلهرو ، حکایت سفری است از خاک تا افلاک. داستان خاطرات آبلهرو حکایت شبنمی است که در آرزوی شدن و رسیدن به دریاست.
میخائیل در این اثر میخواهد بگوید که برای رسیدن به فردیت و کسب جمیعت خاطر؛ باید پارسایی پیشه سازیم و این پارسایی از رهگذر سکوت و درنگ و تامل در هستی و انسان حاصل میشود. شخصیت «آبلهرو» خیالین و برساختهی اندیشه و آرزوی میخائیل نعیمه است. میخائیل تمام تلاش خود را بکار گرفته است تا اندیشه، دردها، تاملات و تجربههای صوفیانه خویش را از خلال شخصیت «آبله رو» بیان کند. این اثر در واقع سرگذشت و حدیث نفسی است که صبغهای روایی بر آن سایه افکنده است که این امر ما را به دنیای درون و روانشناسی و ناخودآگاهی سوق میدهد.