مرا اگر شناختن میخواهی به سراغ سطرهایی از من بیا تا تو را آنطور که باید دوست داشته باشم تا مرا آنطورکه باید دوست داشته باشی، من دوست داشتنهای زیادی درخودم دارم و دوستیهایم را در کلمات میریزم، دستهایم را، نه اینکه فکر کنی قلبم از غرور دارد میترکد، نه، میان تمام رنجها تو آن بزرگترین رنجی که با من و تنم از نیستی دم میزنی، بگذار نیست باشم و در نیستیهایم هستیهایِ دیگری از گلویم بیرون بریزد، مرا تو شبیه دیگر خودت بدان.
دبیر انتشارات الکترونیکی بنیاد ادبی- هنری کندو
فعال در سایتها و وبلاگهای ادبی از سال 1385 تاکنون
آثار منتشر شده :
یک دقیقه سکوت / سال 1389 در سایت هشتاد ادبیات رادیکال ایران / به صورت الکترونیکی
گنجشکی با حنجرهی زخمی /سال 1391 در سایت ادبی کندو / به صورت الکترونیکی
Poem-m.blogfa.com آدرس وبلاگ :
دانلود مجموعه شعر گنجشكي با حنجرهي زخمي
دانلود مجموعه شعر «يك دقيقه سكوت»
چند شعر از محمدعلی حسنلو :
هیزم
گلهای وحشیاند لبانت
هربار که بردهانم مینشینی
تیغها فرو میروند
و کسی در پوستم
کبریت میکشد
در من
جنگلی برای سوختن آماده است
شازده کوچولو
شکست
سدی که در چشمها پنهان کرده بودیم
پلکها نمیتوانستند
دیگر نمیتوانستند دیواری باشند
که عاطفه را از تن بیرون نریزد
تو دوندهای خسته
که پیشانیاش عرق دویدن بود
من آرزوهایی بلند
که توپِ شیشهای رویاهایش
به خط هیچ دروازهای نمیرسید
زمین مستطیلی شکل هیچوقت سبز نبود
و این ما بودیم که میکوبیدیم خود را بِهم ُو
دوربینِ کنار خطوط
رنگها را برای مخاطبانش عوض میکرد
من از پاهایم
که گُل نمیشدند
من از تو
که حصار دور تنت
نمیگذاشت گونه هایت را پاک کنم
دلگیر نبودم
زندگی همین بود
باید بمانی
باید زنده بمانی
مثل کودکی که در فکرهایش
آسمان دهان باز کرده
افتاده روی تب خالی گرد
و او شاهزادهای سرگردان
که گلها را دوست دارد
که آدمها را دوست دارد
که سیاره را دوست دارد
که خورشید را دوست دارد
که ....
پوستِ دور تنم
سوراخ شده شود
و تو با سفینهای فضایی
ابرهای بالای سرم را کنار زدی
شعر کوتاه
تنی که در پوستم بزرگ میشوی
وطن باش
برای تمام کلمات
دیدگاهها
سپاس دوست خوب من
قلمتون سبز ...
لذت بردم از خوانش
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا