ترانه«فرح منصوري»

چاپ تاریخ انتشار:

 

بازی تقدیر

تو بازی تقدیر تو،

طلسم تاریک شبم

چشام همیشه ابری و،

حسرت خنده رو لبم

با رفتنت دنیا دیگه،

مثل یه زندونه برام

قشنگیای دنیا رو،

بی تو نمی بینه چشام

شاید که سرنوشت من،

حسرت با تو بودنه

شاید دلم شیشه ایه،

شاید دلت از آهنه

خسته شدی خسته شدم،

دلم شکسته بی هوا

بسته شده درای عشق،

با دستای تو بی وفا

گذشتن از این عاشقی،

برای تو چه ساده بود

دلم مثل شقایقی،

به زیر پات افتاده بود

گفتی که تو عشقم بسوز،

خاکسترم رو می دیدم

اول راهی تو هنوز،

به آخر خط رسیدم

رفتی به بیراهه ی عشق،

این راه عاشقی نبود

خیال نکن برنده ای،

تو این دقایق کبود

خسته شدی خسته شدم،

دلم شکسته بی هوا

بسته شده درای عشق،

با دستای تو بی وفا

کابوس دوباره از راه می رسه،

روزی که رفتی از پیشَم

می شکنه باز بغض صدام،

دلتنگ و بارونی میشم

روزای دلخـوشی من،

چه بی صدا به سر رسید

خنــجر خشـم روزگار،

به قلـب بـی سپر رسید

خورشیدمُ ازم گرفت،

شبم رو بی ستاره کرد

تو غربت ثانیه ها،

بی تو منو آواره کرد

غبار تلخ بی کسی،

نشسته رو جون و تنم

به آیه های چشم تو،

قسم که بی تو میشکنم

پرنده ای بی آشیون،

اسیر گرداب غمم

برای درد تنهایی،

فقط تو بودی مرهمم

دلم به حکم روزگار،

محکومه به شکستنه

کابوس تلخ انتظار،

همیشه همراه منه

با موجی ساده میشکنه،

قایق کوچک دلم

بدون تو نمی رسه،

پا به سکوت ساحلم