ترانه«معین حسن زاده»

چاپ تاریخ انتشار:

تو رفتی توی کوچه برف اومد

می دونستی بری نابود می شم

مثه سیگاری که تو دستِ باده

دارم هر لحظه بی تو دود می شم

می دونستی که من دیوونه می شم

که بی تو حالِ این شهرم خرابه

هوا سنگینه بی تو توی خونه

تموم لحظه هام بی تو عذابه

دارم گم میشم اینجا تو اتاقم

میون صفحه های روزنامه

رفیقم قرص اعصابه هنوزم

با سیگاری که هر لحظه باهامه

از اون روزی که تو ساکت رو بستی

یه دنیا بغض دائم تو گلومه

تو آینه میشکنم بغضم رو هر شب

یه پیرِمردِ تنها روبه رومه

همه میپرسن از من که چطورم

دروغ میگم که دنیا رو به راهه

میگم ، اما اونا هم خوب می دونن

که روزا و شبام بی تو سیاهه

تو رفتی کوچه دائم اشک می ریخت

یه دنیا غصه اومد توی خونه م

نبودی و ندیدی حال من رو

قسم خوردم که پای تو بمونم

تو از اون روزی که ساکت رو بستی

یه دنیا بغض دائم تو صدامه

تو رو از دور دیدن تو خیابون . . .

همین شاید تهِ آرزوهامه