ترانه«سيما مهرآذر»

چاپ تاریخ انتشار:

داستان نويسي، آموزش داستان نويسي، مهدي رضايي دبيركانون فرهنگي چوك، مهدي رضايي مدرس داستان نويسي، داستان زيبا، شعر زيبا، كارگاه داستان نويسي، جلسه داستان نويسي، آكادمي داستان نويسي، مقاله ادبي، مقاله علمي، مقالات مفيد، مقالات اجتماعي، جملات زيبا، جملات خنده دار، جوك، اس ام اس، ارتباط جنسي، روابط جنسي، جايزه ادبي شعر، جايزه ادبي صادق هدايت، جايزه گلشيري، شعر طنز، كلاسيسيم، مدرنيسم ادبي، پست مدرن،

اول:

!مُردّدم......مُرددم.....مردد
يقين نمونده تو دلم يه درصد!
بين دو قطب موندن و رفتنم
شک دارم از رسيدنم به مقصد
از دلت آغوشمو پس گرفتم
درارو بستم رو فريب چشمات
دل و دماغی واسه من نذاشتی
ديگه نميخوام که بمونم باهات
بسه ديگه تا کی دروغ و ترديد؟
دلگيرم از بهونه گيريت شديد
با اين دل سر به را بازی نکن
سر به هوا! کفتر عشقت پريد!
مـــُــرددم مــــــــرددم مـــــردد
يقين نمونده تو دلم يه درصد!
توو باورت من ديگه کم آوردم
قبول دارم شدم مثه يه مرتد!

 

دوم:

 

چه درديه ببينی _ يه عده نون ندارن
واسه نفس کشيدن _ یه ذره جون ندارن
قحطی زده به باغی _ که تقديرش سياهه
بايد رسيد به داد ِ _ گلی که بی گناهه
توی دل کبود ِ _ ابرا بارون اسيره
سهم موندنو حتی_ از بچه ها ميگيره
فقر و گرسنگی از _ نگاهشون می باره
حسرت يک لقمه نون _ تو سفره شون می ذاره
آی آدما نميشه _ به فکر ِ دردا نبود
شعر بنی‌آدمو _ بايد با قلبا سرود...