ترانه«مرضيه فرماني»

چاپ تاریخ انتشار:

ترانه«مرضيه فرماني»،داستان نويسي، آموزش داستان نويسي، مهدي رضايي دبيركانون فرهنگي چوك، مهدي رضايي مدرس داستان نويسي، داستان زيبا، شعر زيبا، كارگاه داستان نويسي، جلسه داستان نويسي، آكادمي داستان نويسي، مقاله ادبي، مقاله علمي، مقالات مفيد، مقالات اجتماعي، جملات زيبا، جملات خنده دار، جوك، اس ام اس، ارتباط جنسي، روابط جنسي، جايزه ادبي شعر، جايزه ادبي صادق هدايت، جايزه گلشيري، شعر طنز، كلاسيسيم، مدرنيسم ادبي، پست مدرن، رئاليسم ادبي، رئاليسم، سوررئاليسم، عكس هنرمندان، عكس هنري، مكتب هاي ادبي، ناتوراليسم، رئاليسم جادويي، سبك مكتب هاي فرانسوي، مكتب پارناس، دادائيسم، نويسنده،‌شاعر، اجتماع، ماهنامه ادبي، ماهنامه ادبيات داستاني چوك، ماهنامه ادبيات داستان، ماهنامه ادبي، ماهنامه فرهنگي، هفته نامه ادبي، هفته نامه فرهنگي، سبك ادبي، سبك هاي ادبي، داستان كوتاه،فيلمنامه، نمايشنامه، طرح رمان، ماهنامه ادبيات داستاني چوك، سينماي جوان، كانون ادبيات ايران، حوزه هنري، گالري عكس، گالري نقاشي، ادبيات، عشق، ماهنامه ادبیات داستانی چوک

 

به همسران شهيدان مفقودالاثر:

بندپوتينتوگره زدي و

گرهي توي زندگيم افتاد

رفتي و قاصدك برام ازتو

خبري دست باد نفرستاد

 

ساكتوبسته بودي تاكه بري

رفتنوانتخاب كرده بودي

گفتي زود برمي گردي، اما بگو

رو چه چيزي حساب كرده بودي؟

 

گفته بودم لباس خاكي نپوش

گفته بودم كه خاك بي رحمه

بندتوبستي و بهم گفتي :

عاشق اين حرفا رو نمي فهمه

 

نقش گل هاي روسريم خشكيد

آينه شمعدونمون ترك برداشت

جنگ خونه خرابمون كرد و

واسمون چيزي جز خرابه نذاشت

 

ازتوچيزي نمونده جز عطرت

لاي اين نامه هاي هرروزه

جاي زخمي كه رو دلم كاشتي

بعدسي سال هنوز مي سوزه

 

دوري از من ولي كنار مني

سايه ي تو هميشه پشت منه

لرزه مي افته تو دلم وقتي

زنگ اين خونه رو كسي مي زنه

 

با خيال تو سفره مي چينم

تاشايد وقت شام سر برسي

شايد اين غصه ها تموم بشه و

آخر قصه از سفر برسي

 

خيلي سخته حالا كه دلتنگم

دورباشي و بي خبر باشي

زنگ خونه صداش در اومده

كاش اين دفعه پشت در باشي ...