ترانه «زهرا شایگان»

چاپ تاریخ انتشار:

zzzz

همون فصلی که دستامون جدا شد

تو‌ بارونی ترین روزای اون سال

چه تقدیری نصیب ما دو تا شد

تو‌ رفتی تا بفهمم میشه با بغض

کنار خاطراتت زندگی کرد

بفهمم میشه تنها زیر بارون

قدم پشت قدم دیوونگی کرد

دارم پای غمت از دست میرم

چرا حال دلم بهتر نمیشه؟

چرا از عمر من هرچی که میره

روزای بی تو‌‌ بودن سر نمیشه؟

ازم چن ساله چشماتو گرفتی؟

 باید تا کی واسم رویا بمونی؟

همیشه فکر رفتن تو سرت بود

ولی باور نمیکردم بتونی

یه احساس قدیمی تو دلم هست

که توو  بارون تو  رو یادم میاره

برای من شروع فصل پاییز

نصیبی غیر دلتنگی نداره

ترانه «زهرا شایگان»