ترانه «احسان ناصر پور کیانی»

چاپ تاریخ انتشار:

zzzz

یه روزی سایه و همسایم بودی

با تو بودم توی دنیای خیال

 

تویه چشم بهم زدن رفتی شدی

آخرش از آرزوهای محال

گاهی وقتا غرور دل میتونه

سرنوشت آدمو خراب کنه

گفتن عاشقتم سخته ولی

میتونه یخِ دلارو اب کنه

کاش همونروز که چشات منو گرفت

حرف قلبم رو بهت گفته بودم

همه چی عوض میشد.. شاید حالا

سهم من بودی و بات رفته بودم

خونه بی تو مث ویرونه شده

چار دیوارش رو دل من خوابیده

 مسیررفتنم از راه پله هاس

چون که عطرت تو آسانسور پیچیده

میرم و دل به خیابونا میدم

پرسه های بی هدف کارمنه

چیزی که سکوت غم رو می شکنه

تارای صوتیِ  گیتار منه

 دنبال رد و نشونی از تو ام

خسته از روز و شبای تکراری

معجزه وقتی میاد تو زندگیم

که تو دستاتو تو دستام بزاری

ترانه «احسان ناصر پور کیانی»