ترانه «حسام بهمن»

چاپ تاریخ انتشار:

hesam bahman

از خونه بیرون می زنم

بی مقصد و بی دغدغه

داره تموم میشه دیگه

مردی که از تو عقبه

از خونه بیرون می زنم

هوای تازه ای میخوام

سوسوی روشن دلم

سمت کجایی که بیام؟

تو شهر ناشناس تو

تو قهوه خونه ها ولم

ترانه ای به عشق تو

تکرار میشه تو دلم

نمی دونم پای تورو

کجای قصه بریدم

نیستی دیگه توو رویاهام

به آخر خط رسیدم

سخته تصور چشات

حالا که دوری از نگام

با کوله بار دلخوری

کجا برم، کجا بیام

زندگی سگی من

کوچه به کوچه خلوته

هجوم میاره خاطره

این ساعتم بی حرکته

یه چیزی تو سرم همش

وزوزکنون بهم میگه

از اولش تنها بودی

تا آخرش برو دیگه

برو که هیچ نشونه ای

از سایه تم جا نمونه

قدر حضور آدمو

فقط یه عاشق می دونه

ترانه