ترانه «حسنا کاشف»

چاپ تاریخ انتشار:

ترانه «حسام بهمن»

 

صدای انفجار و دود و آتیش

میگن عین زمون جنگ بوده

هوای خشک و بی آب و پر از دود

دل ابر و زمین هم سنگ بوده

یه گوشه مردمی که توی آتیش

دارن جون میدن و آوار میشن

یه گوشه چش به راهه مادر تو

مدام افسانه ها تکرار میشن

«سیاوش یا که سیمرغ ،ِ تو قصه

یه عده قصه رو با عشق چیدن

یه روزی زیر آوار پلاسکو

همه افسانه ی سی مرغ و دیدن»

یه داغی روی قلبا موند وقتی

دیدیم پروانه ها آتیش به دوشن

همه فهمیدن از روزی که رفتین

فرشته های ایران سرخ پوشن

همیشه جنگ هست و جنگ بوده

شهادت، مقصد این مردمونه

همه آروم گرفتیم زیر بال

اونا که اسمشون آتیش نشونه