ترانه «نیلوفر حسینی»

چاپ تاریخ انتشار:

 

به هر سایه که می افته به حتی کوچه شک داریم
فقط تو قاب عکس هم یه ژست مشترک داریم


تو روی تختوابی و من اینجا پشت فرمونم
رومغزم ماشه میگیرم بیفته گردنت خونم


صدای رادیو..بارون...خیابونا ترافیکه
منو گم کرده تنهایی کشونده سمت راهی که


اگه حال بدی دارم اگه اشوبه اشوبم
بپرسی حالمو میگم تو خوش باشی منم خوبم


چراغ قرمز بعدی اتوبان ..شیشه پایینه
چقد دستامو میشناسه شکسته های ایینه


پیاده میشم از ماشین میون کوچه ی بعدی
مفتح جمعه ی اخر قرار کوچه ی سعدی


قرار لحظه ی اخر هراس اخرین دیدار
چشای تو خوده شعره لباتو پک زده سیگار


نشستی روبه روی من تنت دریای بوشهره
توی پیراهنت موسی پرازاعجاز و سحره


داری کفشاتو میبندی و داره باورم میشه
بذار تا دور شی این زن از این تنهاترم میشه


جنوب نحس ادم کش هوای شرجی و گرمه
تو ماهی تو ابی و تن من ماسه ی نرمه


تو دستاتو تکون میدی زمین میلرزه زیر پام
به قد یک قدم رفتی  من از این فاصله تنهام


نمیفهمی که اشوبم نمیفهمی که داغونم
تو فکر رفتنت هستی ولی من خیس بارونم


اگه بودی کنار من همه دنیا تو مشتم بود
یه مرد شاعر سرسخت...مثل کوه پشتم بود