ترانه «حسین رمضان پور»

چاپ تاریخ انتشار:

ترانه «حسین رمضان پور»

 

دنیای من تفسیر شعرای غم انگیزه

حتی بهارِ بودنم تسلیمِ پاییزه

ایستادنم مثل مترسک های جالیزه

با من نمون من از تبارِ غصه و دردم

من مرغ عشقم، چنگِ بهمن، سینه مو لرزوند

چشمای تکفیری مستش دینَ مو سوزوند

از انعکاس چشم تو آیینه مو ترسوند

من توو زمستونم،نمی تونم که برگردم

باور کن از دنیای من چیزی نمی دونی

تقدیر یأس و مرگ و توو چشمم نمی خونی

اینجا که من هستم تو هم باشی،نمی مونی

روزا رو مُردم تووی شب هام مُردگی کردم

پاییز پاییزم که برگامو شبیخون زد

باغِ بهاریمو تبرهای زمستون زد

شهرو قرق کردن نمیشه تو خیابون زد

فانوسم و از سرزمین شب زده طردم

زخمِ هزارون زجرِ توی خاطرم مونده

هرشب سکوتم،اَبرای چشمامو گریونده

ققنوسم و خاکسترم پرهامو سوزونده

روزی که برگردم،شبم،فاتحشو خونده