ترانه «نوید سالم زاده»

چاپ تاریخ انتشار:

ترانه «نوید سالم زاده»

 

دوباره شب شد و بازم

من و تو خسته ی کاریم

چراغ خونمون خاموش

سکوتِ محضو کم داریم

یه فصل سردِ تکراری

تو تابستون شعراته

تو تقلید از فروغی و

یه کافکا توی چشماته

حسینم من پناهیم

که هر شب خودکشی می خوام

یه راوی شکل یغما وُ

یه تیغِ ژیلته همرام

تو روی تختمون خوابی

امید بی خودی دارم

پتورو می کشم روتو

تا صبح بیدارِ بیدارم

تا تردید و دل آشوبی

تا تنهایی و بیماری

یه شب مونده،همین کابوس

یعنی تکرار بیداری

دوباره شب شده اما

چشای خواب تو خیسه

حالا با هر نگاه تو

دلِ دلبسته وامیسه

تا سرمای تن من تا

هوای تلخ هر روزم

یه کم خورشید واسم بسه

حالم بد میشه می سوزم

دوباره شب شد و بازم

فروغ خوابِ تو خوابه

پناه من غم یغماست

که بیداره نمی خوابه

تو روی تختمون خوابی

امید بی خودی دارم

پتورو می کشم روتو

تا صبح بیدارِ بیدارم