ترانه «سمیه شورگشتی»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

 

 

تووخواب می دیدم که برگشتی
آهسته دنیاموبغل کردی
مث یه حبه قندبودم که
توی یه دریامن ر‌و حل کردی

برگشتی اما،ازتوو رؤیاهام
عطرحضورت روزابیداره
خورشیدکِیْ می تونه بعدازشب
دست ازسراین صب(ح)برداره

ایوون خونه توی بیداری
بوی یه دنیاعشقو فهمیده
حالاکه این رؤیارو می بینم
ا‌ون با یه گلدون قبلتر دیده

یه نقش کهنه توو وجودش هس
مث گلای قرمزقالی
من بانوار کاست کهنه
روزاموپُرمی کردم ازخالی

یه شب که بازتووخواب برگشتی
اون کاستودوباره گوش دادیم
ماجمع خوب اتفاقاتیم
که توی رؤیای هم افتادیم

دیدگاه‌ها   

#1 m..... 1395-11-26 03:35
واقعا عالی بود منتظر ترانه های بهتر ازتون هستیم

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692