ما دوتا همسایه بودیم توی شهر مهربونی
همه دنیا مال ما بود با یه عشق آسمونی
دل تو رنگ خدا بود،چشمت از جنس ستاره
همه ی دنیا رو گشتم یکی مثل تو نداره
من تموم غزلامو برای تو می سرودم
تو همیشه رنگ شادی می زدی به تار و پودم
برای نفس کشیدن واسه من بهونه بودی
حتا یک لحظه ی کوتاه از دلم جدا نبودی
عاقبت چشم حسودا دلامونو جستجو کرد
دستی از تو آسمونا هستیمونو زیر و رو کرد
عمر من بی بسر رفت زندگی بی تو هدر شد
نیستی و چشم غزلهام بی تو قطره قطره تر شد
حالا جای خالی تو بی تو همسایه ی من شد
جای تو غم تو اومد سایه به سایه ی من شد
دیگه من با چه امیدی توی این دنیا بمونم
من بدون می میرم،بی تو زنده نمی مونم