ترانه «نیلوفر شاطری»

چاپ تاریخ انتشار:

 

مثل مترسک رو سر جالیز
روزام پر از تکرار یک درده
حتی کلاغم اینو فهمیده
شبها بدون تو چقدسرده

از ارتفاعات دلت رفتم
رو دامَنَت حتی برام جا نیس
من استخونم دردو میفهمه
از غصه ی عشقی که اینجا نیس

رد نگاهت توی چشمامه
اما دلم از عشق تو خونه
یخ میزنه تو عاشقی قلبم
اما اینو یادت نمیمو نه

کبریت بی باروت اگه باشی
ترس زمستون تو دلت میره
تاریکی و تنهایی محضی
وقتی نباشی جاتو میگیره

من که دچار عشق تو بودم
قلبم چرا اینقدر بی جونه
یخ میزنه تو عاشقی قلبم
اما اینو یادت نمی مونه

برگرد فصل غصه رو دک کن
تلخی رو از آغوش من بردار
بازم بگو سرما، کلاغا، پر
خطی بکش رو اینهمه دیوار