ترانه « فریبا رئیسی»

چاپ تاریخ انتشار:

 

تاریکمو با مرگ هم دستم
مثل چراغ نیمه سوزی که...
داره به بادش میده تنهایی
با خاطرات تلخ روزی که...

بعد از تو این شهرو نمیفهمم
سرگیجه دارم از تب دنیام
اونقدر بعداز تو شکستم که
چیزی شبیه معجزه میخوام


عکست گسل میشه تو دنیامو
هرشب پر از پس لرزه ی دردم
اوار میشه سقف رویاهام 
وقتی که مرگ و زندگی کردم

من توو خودم زندونی ام بی تو
هرشب پراز تشویش و ابهامم
دنیای من توو گور میلرزه 
چن قرنه محکومه به اعدامم

من خیلی وقته توو خودم مردم
چن سال و چن ماهه یه دیوونم
باید فراموشت کنم اما
چن سال و چن ماهه نمیتونم