ترانه «معصومه افلاطونی»

چاپ تاریخ انتشار:

ترانه «معصومه افلاطونی»

 

يه جا مونده روي دستاي شهرم

تورفتي و ديگه با دنيا قهرم

يه کافه که پر از طعماي تلخه

يه طعم تلخ‌تر از هر چي زهرم

 

منو يه صندلي‌،گوشه کافه

يه شاعر که داره واژه مي‌بافه

منو يه گوشي خاموش و بي جون
off
یه کاربر که دیگه همیشه


يه دود مارپيچ از عمق سيگار

چشامو تار کرده بازم انگار

ديگه راهي واسه رفتن نمونده

خيابونا‌، تهش ديواره، ديوار

 

 

تو رفتي و يه قلب در به داغون

که افتاده رو آسفالت خيابون

هنوزم رد کفشات روي قلبم

يه درده که نميشه ساده درمون

 

 

هنوزم جاي لبخندت، توو چشمام

داره مي‌سوزه و مي‌ريزه اشکام

مث سايم دارم هي محو ميشم

اره مي پوسه و مي ميره دنيام