چقد دل خوشی های من کم شده
اتاق و یه عطرو یه چن تایی عکس
یه گوشی که هر موقع زنگ میزنم
فقط میگه خارج شد از دسترس

یه آهنگو با اینکه حفظم ولی
باید روزی صد بار گوشش کنم
به هر راهی رفتم نشد فکرمو
من از خاطرات تو دورش کنم

یه چند وقتیه حال روحیم بده
دلم واسه ی دیدنت لک زده
منو هر کسی دیده باور نکرد
که بی تو چه چیزی سرم اومده

تو نیستی و با غم کنار اومدم
امیدی ندارم که تسلیمشم
یه جوری از این زندگی خستم و
دارم دور دنیام قفس میکشم

به یادم بیُفت تا که احساس تو
شاید اتفاقی شبیهم بشه
نمی خوام دلیلی رو پیدا کنم
که حتی غمت ذره ای کم بشه