موهاتو مش کردی که پاییز و بیاری
تو خونهای که چارفصلش برف داره
چن سالِِ درگیر زمستون و سکوته
گوشاتو واکن خونه با ما حرف داره
این خونه هم دلتنگ روزای گذشتهس
روزاییکه ما زیر سقفش شاد بودیم
دیشب شنیدم پنجره بیپرده میگفت
ما زخمیِ بیرحمیای باد بودیم
دیوونگی کردیم و اسمش زندگی شد
این زندگی کردن تهش دیوونگی شد
هر روز درگیر یه دردِ تازه بودیم
خیلی کارا کردیم نفهمیدیم چی شد
سرتاسر خونه پر از تارعنکبوته
جایی واسه پروانگی کردن نداریم
شعمارو روشن کن هوا خیلی گرفتهس
ما دیگه نای زندگی کردن نداریم
ما خونهء دلبازمونو تنگ کردیم
تو این هوای مرده از هم سل گرفتیم
تنهاییامونو نوشتیم پای تقدیر
آخر درِ این عشق و باهم گِل گرفتیم
دیوونگی کردیم و اسمش زندگی شد
این زندگی کردن تهش دیوونگی شد
هر روز درگیر یه دردِ تازه بودیم
خیلی کارا کردیم نفهمیدیم چی شد
دیدگاهها
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا